«انتخاب» قصد دارد به صورت روزانه، به منظور آگاهی مخاطبان نسبت به تحولات و اتفاقات گذشته، اسناد ویکی لیکس در رابطه با ایران را که متعلق به سال های ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۹ است منتشر کند.
سرویس تاریخ «انتخاب»: بروس لاینگن کاردار سفارت آمریکا در تهران در پیامی به وزیر خارجه وقت آمریکا در 22 مرداد 1358 شش توصیه درمورد هر مذاکره ای با ایرانیان مطرح کرده است.
به گزارش سرویس تاریخ «انتخاب»، متن نامه مذکور که ویکی لیکس آن را منتشر کرده، به شرح زیر است:
موضوع: مذاکرات
طبقه بندی: محرمانه
04:58 دقیقه روز دوشنبه 13 آگوست 1979
از: سفارت آمریکا در ایران
به: وزیر خارجه آمریکا
(C – کل متن)
مقدمه: مذاکرات اخیر که سفارت اینجا در آنها دخیل بوده است، از امنیت مجموعه تا عملیات ویزا، GTE (کمپانی General Telephone & Electronics Corporation) تا پرونده شری، همه نشان دهنده برخی از خصوصیات کار کردن در فضای ایرانی است. در برخی موارد مشکلات پیش روی ما تا حدودی نشان دهنده تاثیرات انقلاب ایران است اما معتقدیم ویژگی های فرهنگی و فیزیولوژیکی در ماهیت این مشکلات تقریبا ثابت بوده و ثابت خواهند ماند. لذا، پیشنهاد می کنیم از تحلیل زیر برای توجیه هردوی پرسنل دولت آمریکا و نمایندگان بخش خصوصی استفاده شود که باید با و در داخل این کشور فعالیت انجام دهند. پایان مقدمه
شاید تنها جنبه غالب در روحیه ایرانی ها، خودپرستی برجسته آنها باشد. شاید ریشههای آن به تاریخ طولانی بیثباتی و عدم امنیت در ایران برگردد که ارجحیت را به بقای خود فرد داده است. تاثیر عملی آن شده است که ایرانیها تقریبا بطور کامل فقط به خود توجه داشته و توجهی چندانی به درک دیدگاه کسی غیر از خودشان ندارند. لذا، مثلا، برای یک ایرانی غیرقابل درک است که وقتی تصمیم گرفته در کالیفرنیا زندگی کند، قانون مهاجرت آمریکا ممکن است ویزای گردشگری هم برای او صادر نکند. بصورت مشابه، بانک مرکزی ایران هم هیچ مشکلی نمیبیند که برای خودداری از پرداخت جریمه دیرکرد سود وامهای بزرگ خود، اعلام حالت فورسماژور کند در حالیکه خود دولت آنها مبانی که بانکشان برای اعلام چنین شرایطی بکار برده را برای شرایط مشابه ادعایی توسط شرکتهای خارجی و توقف فعالیتهایشان در دوران انقلاب ایران، رد کردهاند.
روی دیگر این خصیصه روانشناختی، در کنار ریشههای تاریخی مانند خودپرستی ایرانی، همان اضطراب غالب فرد درباره ماهیت دنیایی است که در آن زندگی میکند. تجربه ایرانیها این است که هیچ چیزی در این دنیا ماندگار نیست و برداشت مشترکشان هم این است که نیروهایی متخاصم آنها را در برگرفتهاند. در چنین محیطی، هر فرد باید همواره مترصد فرصتی برای حفاظت از خودش در برابر نیروهای متخاصم باشد زیرا در غیر این صورت کلاهش پس معرکه خواهد بود. البته استفاده از هر ابزار ممکن برای بهترین استفاده از چنین فرصتهایی توسط او کاملا توجیهپذیر خواهد بود. این رویکرد مبنای همان «ذهنیت بازاری» است که در میان ایرانیها بسیار رایج است، ذهنیتی که در آن غالبا منافع بلندمدت به نفع مزایای فوری و اقدامات ظاهری، نادیده گرفته می شوند، چیزی که در هنجارهای دیگر غیراخلاقی شمرده میشود. به عنوان نمونه میتوان به تاکتیکهای کوتهبینانه و تحقیرکننده دولت موقت در مذاکره با GTE (کمپانی General Telephone & Electronics Corporation ) اشاره کرد.
...
خوی ایرانی در فرض آنکه وقتی حرفی را زدی انگار آن را انجام دادهای نیز اوضاع را پیچیده تر میکند. در اینجا نیز وقتی به [ابراهیم] یزدی میگوییم که نیروهای امنیتی غیرسازمانی تعیین شده برای سفارت هنوز در جای خود هستند، او اظهار تعجب میکند. او میگوید «اما کمیته مرکزی به من گفته بود که آنها تا دوشنبه میروند». گزارش رسمی وزارت امورخارجه ایران میگوید پرونده شری «تا 90 درصد حل شده است» اما وقتی یکی از افسران کنسولگری آن را بررسی کرده، متوجه میشود که هیچ چیزی تغییر نکرده است. این مسئله به هیچ وجه به رسمیت شناخته نمیشود که باید از دستورات پیروی کرد، باید تعهدات با عمل و نتیجه همراه باشند.
نهایتا، مفاهیم ایرانی نفوذ و اجبار در میان است. همه تنها در قبال کاری که قبلا برایشان انجام شده کاری انجام میدهند نه کاری که بعدا خواهد شد. ایرانیها همواره درگیری پارتیبازی هستند – همان نفوذی که در انجام امور به شما کمک میکند – در حالیکه به سختی لطف شما جبران میشود آن هم تنها در مواردی که منفعتی دقیقا متقابل و فوری در آن وجود داشته باشد. لطفی که سال گذشته یا هفته گذشته انجام دادهاید را کلا فراموش کنید، امروز چه چیزی برای عرضه دارید؟
هرکسی که در تمامی موارد با ایرانیها مذاکره میکند باید چند درس را به خاطر داشته باشد:
اول، به هیچ وجه نباید انتظار داشته باشید که طرف شما به رسمیت شناخته شود، چه رسد به اینکه بخواهند حقی هم برای طرف شما قایل باشند. این مسئله ناشی از خودمحوری ایرانیها است. مذاکره کننده باید برسمیت شناخته شدن موضع خود را به طرف ایرانی تحمیل کند.
دوم، نباید انتظار داشت که ایرانیها بسادگی مزایای رابطه بلندمدت مبتنی بر اعتماد را درک کنند. فرض آنها این است که طرف مقابل اساسا دشمن است. در این راستا آنها تلاش خواهند کرد منافع فوری و ملموس خود را به حداکثر برسانند. او برای رسیدن به این اهداف حاضر است تا هرجایی پیش برود، از جمله هرکسی را که شاید در آینده بخواهد نیازمند تجارت با آنها باشد، آنقدر از خود دور کند که حداقل برای طرف مقابل انجام چنین تجارتی در آینده غیرمحتمل شود.
سوم، تمامی روابط بهمپیوسته همه جوانب یک مسئله باید بصورت به سختی، با جدیت و بصورت مکرر مطرح شوند. این ارتباطات توسط مذاکره کنندگان ایرانی نه به سادگی درک و نه پذیرفته میشود.
چهارم، باید بر اجرا به عنوان شرطی لازم در مهم در همه مراحل مذاکرات تاکید شود. صرف بیان تصمیم تقریبا هیچ ارزشی ندارد.
پنجم، تلاش برای رسیدن به حسن نیت، صرفا برای خود حسن نیت، هدر دادن وقت است. هدف اصلی در هر زمانی باید رساندن طرف ایرانی به درک متقابل بودن اقدامات باشد، آنها باید درک کند که مسئله قدم در برابر قدم برای دو طرف مطرح است.
نهایتا، باید آماده تهدید برهم زدن مذاکرات در هر لحظه آماده باشید و از این احتمال نترسید. با توجه به فرهنگ مذاکره ایرانیها و محدودیتهای روانی، آنها در قبال روند مذاکره منطقی (از دید غربی) مقاومت خواهند کرد.
لاینگن
محرمانه
* بروس لاینگن آخرین کاردار سفارت آمریکا در تهران بود که ۲۷ تير ۹۸ در ۹۶ سالگی درگذشت. او که در زمان تسخیر سفارت آمریکا، عالیترین مقام آمریکایی حاضر در ایران بود، به همراه ۵۱ آمریکایی دیگر دستگیر شده بود.
در چند روز گذشته نخست وزیر مهدی بازرگان هدف انتقاد طرفهای گوناگون بوده است. او را به ضدیت با روحانیت، ناکارآمدی و بیکفایتی متهم میکنند. بازرگان با این ادعا به حملات پاسخ داده که همان کسانی که از وی انتقاد می کنند، اجازه کار به دولت نمی دهند.