شبیه این بنا در آبادان وجود ندارد؛ بنایی نیم دایره، با آجرچین و قوسهای هلالی، پنجرههایی رو به خیابان و باغچه و حوض و سه نخل بلند میان حیاط.
عکاسخانه ژرژ یونانی را بزک کردهاند، رنگش کردهاند و روی در و دیوارش پنجره و گل کشیدهاند؛ انگار نه انگار که این ساختمان تنها بازمانده حضور یونانیان در آبادان است. بین فعالان میراث فرهنگی چو افتاده که قرار است این ساختمان که روزگاری خانواده «میسالیدیس» ساکنش بودند، تخریب شود. تکلیف عکاسخانه که از ٨سال جنگ جان به در برد، هیچوقت روشن نبوده و حالا هم نیست. جز آنکه گاه و بیگاه، تهدید میشود به ویرانی.
ساختمان بزک شده که ترکهای عمیقی دیوارهایش را شکافتهاند، هیچ شباهتی به خانه عکاسباشی سرشناس شهر ندارد، اما نسل قدیم آبادان، خاطرههای خود را در همین عکاسخانه تصویر کردهاند. این بنا که دیگر شبیهش در آبادان نیست، از اولینهای معماری تلفیقی ایرانی-اروپایی و در خطر ویرانی است. مالکش میگوید به خاطر سه نخلی که در حیاط این خانه است، نخواسته این خانه را تخریب کند و در تمام این سالها راضی به فروش بنا نشده. شهرداری آبادان هم در دورههای مختلف، تصمیمات متفاوتی برای عکاسخانه گرفته؛ مثلا ٦سال پیش پلاکاردهایی جلوی ساختمان ژرژ یونانی نصب کردند و با توپ و تشر به مالک تذکر دادند که یا با شهرداری برای فروش مذاکره کند یا بنا را تخریب خواهند کرد یا اینکه امسال ساختمان را جوری رنگ زدند که هیچ شباهتی به قبلش نداشته باشد.
«شهرداری گفت که قرار است تخریبش کنند»
عکاسخانه متروکه بیتکلیف است و زیر آفتاب داغ آبادان خاک میخورد. روزگاری قرار بود به یاد ژرژ میسالیدیس، تبدیلش کنند به موزه عکاسی، اما وعده عملی نشد. نجلا درخشانی، کارشناس مرمت بنا و بافت اهل آبادان میگوید چند روز پیش، از شهرداری برای مشاوره با او تماس گرفتهاند و درباره عکاسخانه پرسیدند: «گفتند آیا در فهرست آثار ملی ثبت است؟ گفتم نه. گفتند که مالک قصد دارد تخریبش کند. اما پیش از این او چنین تصمیمی نداشت.» او که از کارکنان پیشین اداره میراث فرهنگی است، در پاسخ توضیح داده با اینکه این ساختمان در فهرست آثار ملی ثبت نیست، اما بنای بانک ملی در مجاورت آن شماره ثبت دارد و عکاسخانه در حریم درجه یک آن قرار دارد و در صورت تخریب و ساخت دوباره، نه اجازه دارند ارتفاعی بیشتر از بانک به بنا بدهند و نه اینکه از مصالح مغایر استفاده کنند. علاوه بر این عکاسخانه در حریم درجه ٢ بنزین خانه و سینما شیرین قرار گرفته که باز هم همین شرایط درباره آن صدق میکند. هرچند «با وجود گذشت ١٥ سال، هیچیک از این بناهای ثبت شده، تعیین حریم نشدهاند و این؛ مشکل ساز است.»
درخشانی میگوید که نه میراث فرهنگی و نه شهرداری آبادان، توانایی و قصد خرید این بنا را ندارند و نمیشود مالک را هم به نگهداری از این بنا مجاب کرد: «شوکت، مالک بنا تمایل داشت که سرمایهگذاری پیدا شود تا عکاسخانه را مرمت کند و بعد تغییر کاربریاش دهد. ما پیشنهاد داده بودیم که سفرهخانه یا اقامتگاه سنتیاش کند و در این صورت قطعا درآمدزایی خواهی داشت چون مکان این بنا، بهترین جای شهر است. یا اینکه متناسب با بنا گالری یا موزه عکاسیاش کند. اما هیچ سرمایهگذاری پیدا نشد که یکی دو میلیارد برای بنا هزینه کند. این ساختمان بدون مرمت ارزشی ندارد، اما قیمت زمین آن بالاست. یکی باید هزینههای مرمت، بهرهبرداری و تجهیز را قبول کند.»
عکاسخانه ژرژ در فهرست آثار ملی جایی ندارد، اما مگر شماره ثبت، خانه بچاری را نجات داد؟ این خانه هم از املاک میراث فرهنگی بود، اما مثل عکاسخانه ژرژ مالک شخصی داشت و با شکایت او، از فهرست آثار بیرون آمد و دوسال پیش تخریب شد؛ انگار هیچوقت از آثار ملی نبوده. برای همین است که از نگاه درخشانی هم ثبت راه نجات نیست: «وقتی بنایی مالک شخصی داشته باشد یا نباید ثبت شود یا اینکه باید حتما اعتبار مرمت آن وجود داشته باشد یا دستکم مالک را راضی نگه دارند. درحالیکه وقتی بنایی ثبت ملی میشود، مالک نه اجازه دارد بفروشدش، نه میتواند از ملکش استفاده کند. برای همین است که شوکت هم راضی به ثبت ملی نیست. میراث وقتی توانایی مالی برای مرمت بناها را ندارد، بهتر است که ثبت ملی نکند. میراث فرهنگی آبادان حتی نیروی حفاظتی ندارد و یگان حفاظت، بعد از اینکه مردم درباره اثری خبر میدهند، پیش میآید؛ نوشدارو بعد از مرگ سهراب. اگر مالکان توجیه شوند که حفظ بنا برای آنها درآمدزایی خواهد داشت، راضی به تخریب نمیشوند. اگر افرادی باشند برای سرمایهگذاری در حوزه بناهای تاریخی، بهتر از ثبت ملی بدون رسیدگی به بناهاست.»
درآبادان فعالیت گروههای میراثی چندان به چشم نمیآید. برج سازی در این شهر رونق گرفته و در عوضسال بهسال تکهای از هویتش حذف میشود و کسی معترض نیست. خانه ژرژ هم یکی از آخرین بناهای بازمانده در آبادان با معماری تلفیقی است. این کارشناس مرمت میگوید شبیه این بنا در آبادان وجود ندارد؛ بنایی نیم دایره با آجرچین و قوسهای هلالی، پنجرههایی رو به خیابان و باغچه و حوض و سه نخل بلند میان حیاط. «نوع خاصی از معماری مربوط به زمانی که این شهر وارد فاز صنعتی شد؛ شبیه این اگر بوده، تخریب شده و همین یکی باقی مانده و اگر درش بسته بماند، رفته رفته تخریب خواهد شد. فقط نمای آن را رنگ زدهاند. سازمان زیباسازی فکر میکند فقط با رنگآمیزی است که شهر قشنگ میشود. عکاسخانه ژرژ با رنگآمیزی آسیب زیادی دیده و شستن این رنگها کلی هزینه اضافی دارد.»
رئیس اداره میراث فرهنگی آبادان: میخواهیم این خانه را ثبت کنیم
با وجود شایعهها درباره تصمیم به تخریب این بنا اما جمال عامرینسب، رئیس اداره میراث فرهنگی آبادان، به «شهروند» میگوید که به نگهداری عکاسخانه امیدوار است؛ هر چند بنا نیاز به استحکامبخشی دارد: «آسیب جدی بر پیکره اصلی عکاسخانه وارد شده است چرا که در بخش پرتردد شهر است و خودروها در حریم آن تردد میکنند و این نگرانکننده است. اما امیدواریم چون در حال ثبت است. پرونده آن را تهیه و ارسال کردهایم و امید داریم که در آینده نزدیک در فهرست آثار ملی جایی پیدا کند. درباره مرمت هم با مالک صحبتهایی داشتهایم. تا حدودی متقاعد شده است. ما تلاش میکنیم اما نمیدانیم تا چه اندازه شدنی است، فقط قولهایی به ما دادهاند. گفتند بررسی خواهند کرد.»
در بیتکلیفی سرنوشت عکاسخانه، او از علاقه مالک به میراث فرهنگی میگوید و اینکه « آقای شوکت از دوستداران میراث فرهنگی آبادان است و تا امروز همکاری کرده» اما سرانجام این بنا، چیست؟ عامرینسب اینطور جواب میدهد: «به حمایت کلان و اعتبار ویژه برای خریداری ملک نیازمندیم. برای این کار از طرف سازمان منطقه آزاد اروند قدمهایی برداشته شده و در صورت موفقیت ملک در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار خواهد گرفت. ما با همکاری منطقه آزاد برای مرمت هم قدمهایی خواهیم برداشت اما اگر اعتباری داده نشود، کاری از پیش نمیرود. درباره ثبت بنا هم باید منتظر بمانیم که مالک رضایت دهد. هر چند بر اساس قانون در صورتی که مالک با ثبت اثر مخالف باشد، میتوانیم آن را ثبت کنیم و از طریق مراجع قضائی اقدام کنیم.» او درباره تجربه تخریب خانه بچاری که مالک خصوصی داشت، میگوید: «دوگانگی در اجرای قوانین باعث شده که احساسات مردم هم جریحهدار شود. خیلیها همچنان درباره تخریب اثر بیبدیل خانه بچاری، معترضاند. دلسوزان درباره عکاسخانه هم نگراناند. باید فورا فرآیند استحکامبخشی و مرمت آن انجام شود. امیدوارم پیش از زمستان بتوانیم این برنامهها را پیش ببریم.»
او درست از یک سال پیش در این سمت فعالیت میکند، رنگآمیزی عکاسخانه ژرژ و مدرسه تاریخی مهرگان از سوی زیباسازی هم به شهرداری اعتراض کرده: «سال گذشته وقتی در این سمت قرار گرفتم، شکایتی علیه سازمان منطقه آزاد داشتیم و به دادگاه هم کشیده شده. موضوع شکایت خراشیدگی جدی بر پیکره دیواره مدرسه مهرگان بود. آنها در زمان مدیریت پیشین میراث استان، به طور تلفنی اجازه برای تعمیرات مدرسه را گرفتهاند و اعتباری هم برای این کار دریافت کردهاند اما با دستور مدیرکل کنونی، جلوی این کار گرفته شد. رنگآمیزی عکاسخانه هم یک کارِ غیرکارشناسی بوده و من اعتراضم را به شهرداری اعلام داشتهام. بعد از این اعتراض در طول یک سال گذشته در تمام ادارات از پالایشگاه نفت گرفته تا سازمان منطقه آزاد این مسأله به صورت یک قانون درآمده است که تمام کارهای مرمتی و تعمیرات آثار تاریخی آبادان باید با مجوز میراث فرهنگی انجام شود.»
پرویز شوکت مالک بنای عکاسخانه ژرژ یونانی: دلم به حال نخلها سوخت و خانه را تخریب نکردم
با اینکه شایعه تخریب در آبادان پیچیده، پرویز شوکت، مالک بنای عکاسخانه ژرژ یونانی میگوید که تصمیم به تخریب ندارد. او به «شهروند» میگوید با اینکه از ابتدای خرید این بنا مجوز تخریبش را هم از شهرداری گرفته بود اما هفت، هشتسال پیش، دلش به حال نخلهای حیاط عکاسخانه سوخت و تخریبش نکرد.
آقای شوکت شما تصمیم دارید که عکاسخانه را تخریب کنید؟
فعلا نه؛ چون پولش را ندارم.
با سازمان میراث فرهنگی به نتیجه نرسیدهاید که برای مرمت و بهرهبرداری از بنا اقدام شود؟ سازمان منطقه آزاد چطور؟
نه هنوز.
هنوز سرمایهگذاری پیدا نشده است؟
با سه، چهار نفر از سرمایهگذاران معروف آبادان صحبت کردم و به آنها برای کمک پیشنهاد دادم اما کسی جلو نیامد. بعضیها هم هنوز واکنشی نشان ندادهاند. درخواستم این است که کمک کنند بسازیمش و دوباره بهرهبرداریاش کنیم.
چند سال است که مالک این بنا هستید؟ شریک ندارید؟
هفت، هشت سالی میشود که خریدهام. من تنها مالک آن هستم.
و بنا را از خود بستگان ژرژ یونانی خریداری کردهاید؟
تقریبا؛ اهمیتی ندارد که فروشنده چه کسی بود. شناختی از او نداشتم. نمیدانم.
تصمیمتان چیست؟
میخواهم تبدیلش کنم به یک رستوران یونانی؛ چون بازمانده ژرژ یونانی است دنبال کاربری بودم که سنخیتی با خود بنا داشته باشد. دنبال ایدهام و دنبال بهرهبرداری هستم که این ایده را اجرایی کند. چند رستوران یونانی در تهران هست، میشود از آنها ایده گرفت. اگر یک مشتری خوب گیر بیاید میفروشم، کسی که کننده کار باشد. میخواهم کسی این بنا را احیا کند. منتظرم کمی هوا خوب شود، شاید رفتم دنبال مرمت. تا الان همه بازیام دادهاند، منتظرم واقعا کسی پیدا شود که اهل عمل باشد.
سازمان منطقه آزاد خریدار ملک نیست؟
منطقه آزاد هم قیمتهای پایینی برای خرید داده و من راضی نیستم.
چه قیمتی روی بنا گذاشتهاید؟
باید کارشناسی شود. قیمت امروز را نمیدانم.
چند خریدهاید؟ میگویند قیمت خریدتان دو میلیارد بوده است.
نمیشود بگویم. قیمت دومیلیارد نبوده، خیلی بیشتر از این بوده.
پس خلاف اخباری که بیرون آمده، تصمیم ندارید که تخریبش کنید؟
اگر قرار بود، تا الان تخریبش میکردم. من مجوز تخریب هم گرفته بودم اما این کار را نکردم. خانه خوبی است.
کِی مجوز گرفتید؟ چرا از تصمیم تخریب برگشتید؟
همان وقت که این ملک را خریدم، مجوز تخریبش را هم گرفته بودم. به خاطر سه تا درختی که در حیاط بود، نگهش داشتم. دلم به حال درختها سوخت؛ سه تا نخل بلند که از بیرون بنا هم پیدا هستند؛ از بین میرفتند نخلها، حیف بود.
خود بنا را شهرداری رنگ کرد، شکایت نکردید؟
همان وقت هم که خریدم باز رنگش کرده بودند.
در بین جستوجوهایتان به خود ژرژ، صاحب قدیمی بنا برنخوردید؟ هیچ اطلاعاتی از او دارید؟
نه؛ میخواستم بروم یونان خانوادهاش را پیدا کنم اما به دلیل هزینههای این کار نتوانستم. یک انجمنی هست که شنیدهام میشود از طریق آن اقدام کرد.
منبع : شهروند