arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۹۵۰۴۰
تاریخ انتشار: ۵۸ : ۲۳ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۸

یادداشت‌های علم، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۵۵: آن‌قدر کارهای ایران با نظرات سخیف همراه است که اعصاب انسان خورد می‌شود

آن‌قدر کارهای ایران با نظرات کوچک و سخیف همراه است که در این چهار ساعته نزدیک دو ساعت آن به رد نظرات خصوصی و بی‌مایه گذشت. اعصاب انسان هم خورد می‌شود، به طوری که بعدازظهر دچار سردرد شدم. به هر صورت ناهار را با دختر خانم ایرانی خوردم که بسیار مطلوب بود
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت‌های علم، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۵۵: آن‌قدر کارهای ایران با نظرات سخیف همراه است که اعصاب انسان خورد می‌شودپس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

آن‌قدر کارهای ایران با نظرات سخیف همراه است که اعصاب انسان خورد می‌شود

یادداشت‌های علم، چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۵۵

صبح چهار ساعتی به کارهای آستان مقدس رضوی رسیدگی کردم. آن‌قدر کارهای ایران با نظرات کوچک و سخیف همراه است که در این چهار ساعته نزدیک دو ساعت آن به رد نظرات خصوصی و بی‌مایه گذشت. اعصاب انسان هم خورد می‌شود، به طوری که بعدازظهر دچار سردرد شدم. به هر صورت ناهار را با دختر خانم ایرانی خوردم که بسیار مطلوب بود و قبل از ناهار یک ساعتی در استخر و کنار استخر گذراندیم و رفع سردرد شد.

بعدازظهر تمام کار کردم، شاید پنج ساعت متوالی. در این ضمن تلفن مستقیم شاهنشاه از نوشهر زنگ زد. گوشی را برداشتم، خود شاهنشاه بودند و بسیار عصبانی از این‌که فرمایشات‌شان با مخبرین خارجی (آمریکا) تحریف شده و حتی بعضی قسمت‌ها را رادیو ظهر نگفته است. یعنی آن قسمت گروگان گرفتن آمریکایی‌ها در ایران و جواب شاهنشاه. به علاوه این‌که شاهنشاه فرموده‌اند [تحریم] embargo صدور اسلحه به رودزیا و آفریقای جنوبی را کاملا رعایت می‌کنیم. فرمودند، کی من چنین حرفی زده‌ام؟ من به اختصار جواب عرض کردم که فرمایشات شاهنشاه را دیروز ضمن عریضه تقدیم کردم و برای غلام برگردانیدید و اجازه فرمودید منتشر شود. فکر نمی‌کنم رادیو تلویزیون جرأت بکند که آن متن را تغییر بدهد. فرمودند، ظهر خودم گوش کردم، رادیو نگفته، به هر حال الان مطلب را برای من روشن کن و مجددا تلفن کن. من بلافاصله با اداره کل مطبوعات خودمان و همچنین با رادیو تلویزیون تماس گرفتم و به این نتیجه رسیدیم که در ساعت 7 صبح متن فرمایشات شاهنشاه را گفته‌اند و ظهر خلاصه کرده‌اند، به این جهت قسمت‌هایی حذف شده. من مجددا شرحی که به پیشگاه مبارک تقدیم کرده بودم به دقت خواندم. متن فارسی همان‌طور بود که صبح رادیو تلویزیون گفته بود، ولی در متن انگلیسی که آن هم ضمیمه بود، [تحریم] اصلا ذکر نشده بود، فقط [مجازات] sanction فرموده بودند [...] فوری تلفن مجدد عرض کردم و به عرض رساندم که چه شده. بعد هم جسارت کردم (نمی‌دانم بجا یا بی‌جا؟) چون عرض کردم به هر حال هر دو متن را تقدیم کرده بودم و ایرادی نفرموده بودید. شاهنشاه عزیز من این قسمت را به رو نیاورد، ولی معلوم شد خیلی عصبانی شدد و با عصبانیت سوال فرمودند، متن انگلیسی چیست؟ برای‌شان خواندم که به هر صورت sanction فرموده‌اید و ترجمه‌کنندگان این مطلب را همان منع صدور اسلحه تلقی کرده‌اند. قدری تامل کرده و فرمودند، به هر صورت عین ترجمه تحت‌اللفظی انگلیسی را بگو در روزنامه‌ها بگذارند و مجددا رادیو هم بگوید. عرض کردم، حالا نیم ساعت وقت داریم تا ساعت 8 که به رادیو می‌رسد، ولی به جراید شنبه خواهد افتاد، چون فردا به مناسبت میلاد مسعود حضرت امام زمان همه جا تعطیل است.

شب را در مهتاب بسیار عالی (شب 15 شعبان) با دختر خانم ایرانی شام خوردم و رفع خستگی‌های بعدازظهر هم شد. چه باید کرد؟ حالا که فرصتی دارم و عمر هم به آخر نزدیک است، هر دقیقه مغتنم است. به علاوه به قول حافظ:

بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار

کاخر ملول گردی از دست و لب گزیدن

 

فرصت شمار صحبت، کز این دو راهه منزل

چون بگذریم، دیگر نتوان به هم رسیدن

 

منبع: یادداشت‌های علم، جلد ششم، ویرایش علینقی عالیخانی، تهران: انتشارات مازیار، چاپ یازدهم، ۱۳۹۱، ۱۹۵-۱۹۹.

نظرات بینندگان