arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۹۶۹۸۸
تاریخ انتشار: ۱۲ : ۰۰ - ۰۱ شهريور ۱۳۹۸

یادداشت‌های اعتمادالسلطه، سه‌شنبه ۳۱ مرداد ۱۲۶۱

صبح زود خانه ظل‌السلطان رفتیم. روزنامه نمره دوم شرف [را] که تصویر ظل‌السلطان است حامل بودم. شاهزاده خیلی کسل بود. ظاهرا نایب‌السلطنه می‌خواهد قشون ابوابجمعی شاهزاده را جزو خود کند. از آن‌جا راه راست را گرفته به سرخه‌حصار آمدم. ناهار خورده سید ابوالقاسم پدرزن ملیجک [اول را] که فراش خلوت بلکه همه‌کاره خلوت است آن‌جا یافتم. سرخه‌حصار را جون شاه به ملیجک سپرده است آش کشک حاضر کرده بود به جهت حرم قدری هم به ما داد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت‌های اعتمادالسلطه، سه‌شنبه ۳۱ مرداد ۱۲۶۱پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:

امروز جاجرود می‌رویم و این جاجرود چهارم است. صبح زود خانه ظل‌السلطان رفتیم. روزنامه نمره دوم شرف [را] که تصویر ظل‌السلطان است حامل بودم. شاهزاده خیلی کسل بود. ظاهرا نایب‌السلطنه می‌خواهد قشون ابوابجمعی شاهزاده را جزو خود کند. از آن‌جا راه راست را گرفته به سرخه‌حصار آمدم. ناهار خورده سید ابوالقاسم پدرزن ملیجک [اول را] که فراش خلوت بلکه همه‌کاره خلوت است آن‌جا یافتم. سرخه‌حصار را جون شاه به ملیجک سپرده است آش کشک حاضر کرده بود به جهت حرم قدری هم به ما داد. از آن‌جا به جاجرود رفتم. در بین راه پنج تیر تفنگ خالی کردم، بدون این‌که شکاری بکنم. دست خود را زخم نمودم. عصر وارد جاجرود شدم. شب میرزا زین‌العابدین حکیم‌باشی از شهر رسید. منزل من منزل کرد. در سر شام بشیرالملک و غلام‌حسین‌خان بودند.

 

نظرات بینندگان