18 سال پیش یازدهم سپتامبر و بیستم شهریور را سراسر دنیا روزشان را با اخبار سلسله حملات انتحاری و برخورد دو هواپیما به برجهای مركز تجارت جهانی آغاز كردند. 19 تن از اعضای القاعده این هواپیماهای تجاری-مسافرتی امریكایی را ربوده بودند كه عامدانه در فاصلههای زمانی كوتاه به این برجهای دوقلو اصابت كردند، در نتیجه برخورد دو هواپیما، مسافران و ساكنان ساختمانها كشته شدند.
هر دو ساختمان طی دو ساعت بهطور كامل ویران شدند و آسیبهای زیادی به ساختمانهای پیرامون وارد كردند. 2996 تن جان باختند و بیش از 6 هزار نفر زخمی و مجروح شدند و دستكم 10 میلیارد دلار خسارت وارد شد. ابعاد گسترده این واقعه زندگی بسیاری را دستخوش تحول كرد؛ تحولی كه راه خود را به ادبیات داستانی و سینما باز كرده است و در این 18 سال هنرمندان و نویسندگان سراسر جهان رمانها و داستانهایی را نوشته و جلوی دوربین بردهاند كه از زبان پیر و جوان، از پیش از واقعه تا سالها پس از آن را روایت كردهاند. حقیقت این است كه یازده سپتامبر واقعه تلخی بود اما عواقب آن هنوز كه هنوز است خاورمیانه را آزار میدهد. گویی دو برج بیشتر روی سر مردم مسلمان خراب شد با این تفاوت كه این مردم رسانهای مثل هالیوود نداشتند كه راوی دردها و رنجهایشان باشد.
در این گزارش 5 رمان و 5 فیلمی كه به واقعه یازدهم سپتامبر پرداخته، بررسی شده است.
یك؛ «به خاك افتاده» نوشته دان دلیلو
دان دلیلو، نویسنده امریكایی رمان «به خاك افتاده» را سال 2007 منتشر كرد؛ رمانی درخشان درباره واقعهای كه امریكا قرن بیستویكم را با آن شروع كرد. كتاب در فضای دود و خاكستر برجهای آتشگرفته شروع میشود و پیامدهای جهانی و فردی حمله یازدهم سپتامبر را در زندگی چند بازمانده این واقعه دنبال میكند. دلیلو همانند آثار پیشینش، در این اثر نیز به ماهیت نمادین خشونت تروریستی كه رسانههای گروهی به نمایش میگذارند، میپردازد. كیث نئودكر، وكیل 39 سالهای است كه در برج مركز تجارت جهانی كار میكند. او تازه به محل كارش در مركز تجارت جهانی رسیده است كه مجبور میشود با جراحتهای جزییای كه از این حادثه دیده از برج فرار كند و به آپارتمانی كه سابقا با پسرش، جاستین و همسرش لیان كه از او جدا شده، برود. بعد از دوره نقاهت و بهبودی از آسیبهای جسمی و روحی، كیث به زندگی با لیان ادامه میدهد و همزمان رابطهای عاشقانه را با زنی به نام فلورنس آغاز میكند. فلورنس هم یكی دیگر از بازماندههای این حمله است كه كیث بدون اینكه توجهی كند كیف او را هنگام فرار از برج با خود برداشته بود.
[ترجمه شده توسط محمد صادق رئیسی . نشر سولار. 1393]
دو؛ بینهایت بلند و به غایت نزدیك
رمان «بینهایت بلند و به غایت نزدیك» نوشته جاناتان سفران فوئر است كه در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. فوئر یازدهم سپتامبر را نظیر جنگ جهانی دوم میداند تا نه تنها بیپایان بودن آسیب روحی و غم آن را نشان دهد و بگوید چطور روی افراد بیطرف تاثیرگذار بوده است بلكه نشان دهد كه چطور چیره شدن بر آسیب روحی همان تجربه دوباره آسیب روحی است. راوی داستان اسكار شل، پسربچهای ۹ ساله است كه پدرش را در حملات تروریستی به مركز تجارت جهانی در روز یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ از دست داده است. رمان پس از این واقعه شروع میشود و اسكار آنچه را كه بر او رفته است شرح میدهد. حالا اسكار دچار اختلال اضطراب، بیخوابی و افسردگی است و مادرش هم به تازگی با مردی آشنا شده است كه ممكن است جای پدر او را بگیرد.
روزی از همین روزها در گلدانی كه تصادفا آن را میشكند، پاكتی پیدا میكند كه در آن كلیدی است. با پرس و جو اسم «بلك» را به دست میآورد و این اسم را به كلید مرتبط میداند. اسكار با كنجكاوی ماموریتی را آغاز میكند تا با تمام افرادی كه در نیویورك زندگی میكنند و نامشان «بلك» است تماس بگیرد به امید اینكه قفل كلیدی را كه پدرش از خود به جا گذاشته، باز كند. اسكار قدم در مسیری میگذارد كه در آن با دنیای پدرش بیشتر آشنا شود اما در حقیقت به مادرش نزدیكتر میشود.
[ترجمه شده توسط لیلا نصیریها . نشر چشمه. 1397]
سه؛ بنیادگرای ناراضی نوشته محسن حمید
محسن حمید، نویسنده پاكستانی در دومین رمانش كه به فهرست نامزدهای نهایی بوكر ۲۰۰۷ راه یافت، با استفاده از تكنیك ادبی داستان قاب روایت رویارویی شرق با غرب را شرح میدهد. داستان در خیابانهای لاهور آغاز میشود كه مردی پاكستانی به نام چنگیز، راهنمای مردی امریكایی میشود تا كافهای مناسب برای نوشیدن چای پیدا كند. چنگیز از خودش و زندگیاش در امریكا میگوید و همزمان نیز گریزی به تاریخ، دستاوردها و جامعه لاهور، زادگاهش كه شیفتهاش است و به آن میبالد، میزند. مرد امریكایی بیصبر است اما به حرفهای چنگیز گوش میدهد. چنگیز از روزهایی میگوید كه در دانشگاهی معتبر مشغول تحصیل بود و بعد شغلی پردرآمد نصیبش شد و همان روزها بود كه دلباخته دختری امریكایی ثروتمند میشود. اما این روزها طولی نمیكشد كه مسیرشان به حوادث یازده سپتامبر و جنگ افغانستان كشیده میشود. نویسنده با روایت داستانی چندلایه، تصورات، پیشفرضها و توهمات هر دو سوی این رویارویی و تاثیرات پرخطر آن را بررسی میكند.
[ترجمه شده توسط امیرحسین صادقی و حکیمه انتصاری . نشر مروارید. 1397]
چهار؛ لبه خونین نوشته تامس پینچن
«لبه خونین» آخرین اثر تامس پینچن، نویسنده امریكایی منزوی است كه در سال 2013 به بازار كتاب آمد. این رمان داستانی كارآگاهی با شخصیتهای متعدد است كه درونمایههایش حول محور حملات یازدهم سپتامبر و تحول دنیا به دست اینترنت میچرخد. پینچن در رمانهای قبلیاش (مثل «علیه روز») قساوتها و غمنامههایی را روایت میكند اما در كتاب «لبه خونین» كه ویژگی تكاندهنده آن به شمار میرود، او از اینكه واقعه یازدهم سپتامبر را یك بیرحمی یا تراژدی جلوه بدهد، میپرهیزد.
وقایع داستان «لبه خونین» در نیویورك و در سال 2001 روی میدهد كه این شهر به سوی خطراتی منسوب به سیلیكون الی، خانه كمپانیهای فناوری منهتن پیش میرود. پینچن در رمانهای قبلیاش روی درونمایههای اجتماعی- سیاسی مانند نژادپرستی و امپریالیسم تاكید كرده بود در این اثر به دغدغههای مهم و حیاتی میپردازد: یازدهم سپتامبر- كه تقریبا در نیمه داستان روی میدهد- اینترنت، بهای سرمایهداری. علاوه بر این موضوعات باید این مساله را كه پینچن لحن و ویژگیهای چند ژانر را - از جمله داستان كارآگاهی، ادبیات زنانه، ادبیات نوجوان، علمی- تخیلی، هزل اجتماعی به سبك تامس ولف- به كار گرفته است، اضافه كنیم.
پنج؛ «جاسوس وفادار» نوشته الكس برنسن
رمان «جاسوس وفادار» [The Faithful Spy] نوشته الكس برنسن، گزارشگر سابق نیویورك تایمز است كه در سال 2006 منتشر شد و جایزه ادگار آلن پو را برای این نویسنده به ارمغان آورد. زمانی كه برنسن در پوشش خبری حمله امریكا به عراق رفته بود، مشغول نوشتن این رمان شد. داستان چند ماه پس از حملات تروریستی یازدهم سپتامبر به نیویورك شروع میشود. جان ولز امریكاییای است كه حالا یك ده است به دور از خانه و در خاورمیانه زندگی میكند و انحطاط امریكا را خوار میشمارد. از فرهنگ سطحی و بیمغز فساد و خشونت این كشور بیزار است. اما حقیقت این است كه جان ولز مامور مخفی سیا برای ماموریت به افغانستان رفته است و سالهاست كه در القاعده جاسوسی میكند و چچن، افغانستان و پاكستان به میدان جنگ رفته است.
شش؛ «یازده سپتامبر» به كارگردانی كن لوچ
در این اثر سینمایی بینالمللی یازده فیلمساز جهانی هر یك به زعم خود عواقب ناشی از رویدادهایی را كه در شهر نیویورك حین حملات یازدهم سپتامبر روی داد، در فیلم كوتاه یازده دقیقه و ۹ ثانیه و در یك قاب به تصویر كشیدهاند. این اثر در كشورهای مختلف با عنوانهای دیگر معرفی شده است؛ در فرانسه «۱۱ دقیقه و ۹ ثانیه در یك قاب» و در ایران با عنوان «یازده سپتامبر».
سمیرا مخملباف از ایران، كن لوچ از انگلستان، آلخاندرو گونزالس ایناریتو از مكزیك، میرا نیر از هند، شان پن از امریكا، یوسف شاهین از مصر، كلود لولوش از فرانسه و… در ساخت این فیلم شركت داشتهاند. این اثر در جشنواره فیلم ونیز برنده جایزه یونسكو شد و فیلم كوتاهی كه كارگردانی آن بر عهده كن لوچ بود برنده جایزه فیپرشی بهترین فیلم كوتاه این جشنواره شد. كن لوچ داستان پابلو، خواننده و ترانهسرای شیلیایی تبعیدشده به انگلستان را روایت میكند كه نامهای برای مردم امریكا مینویسد و این حملات تروریستی را محكوم میكند. او داستان حكومت سالوادور آلنده و عواقب هولناك یازدهم سپتامبری را كه در شیلی به وقوع پیوست، شرح میدهد.
هفت؛ مركز تجارت جهانی به كارگردانی الیور استون
«مركز تجارت جهانی» به كارگردانی الیور استون و با بازی نیكلاس كیج و مایكل پنیا در سال ۲۰۰۶ روی پرده رفت. داستان از زمانی شروع میشود كه نخستین هواپیما به برج شمالی برخورد میكند و وقتی چند مامور پلیس برای تخلیه برج شمالی به محل وقوع حادثه اعزام میشوند، هواپیمایی دیگر به برج جنوبی برخورد میكند. ماموران پلیس كه وارد برجها میشوند، ساختمان شروع به ریزش میكنند. بعد از چند حادثه متوالی فقط سه تن از ماموران جان سالم به در میبرند و پس از اینكه برج دوم سقوط میكند تعدادشان به دو نفر میرسد؛ دو نفری كه زیر آوار مدفون میشوند و به طرز معجزهآسایی نجات پیدا میكنند.»
«مركز تجارت جهانی» با استقبال مخاطبان و برخی از منتقدان روبرو شد و بسیاری این فیلم را ادای احترام به كسانی كه جان خودشان را در این حادثه از دست دادند، میدانند. اما یكی از نقدهایی كه به این فیلم میشود این است كه در داستان ردپای هیچ تبهكار یا شخصیتی منفی را نمیبینیم و فیلم تمام عواقب اجتماعی یازدهم سپتامبر را نادیده گرفته است. به جز سایه هواپیما كه وقوع حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر را خبر میدهد اثری از تروریستها و عمل آنها دیده نمیشود و اگر صحنه سایه هواپیما را حذف كنیم، انگار كه فیلم در اثر فاجعهای طبیعی رخ داده است و میتوان آن را در ژانر حادثهای طبقهبندی كنیم.
هشت؛ «بر من حكمرانی كن» به كارگردانی مایك بایندر
مایك بایندر فیلم «بر من حكمرانی كن» را در سال 2007 و با بازی آدام سندلر، دان چیدل و جادا پینكت اسمیت روی پرده برد. بایندر در این فیلم تلاش میكند پیامدهای انسانی یازده سپتامبر و نابسامانیهای ذهنی خانواده قربانیان را بررسی كند. داستان فیلم از این قرار است كه آلن جانسون (با بازی دان چیدل) دندانپزشكی سختكوش و مردی خانوادهدوست است كه با هماتاقی دوران دانشگاهش، چارلی فاینمن (با بازی آدام سندلر) روبرو میشود. چارلی پس از مرگ خانوادهاش در حادثه ۱۱ سپتامبر در آستانه جنون است. او، همسرش، سه دخترش و سگشان را هنگامی كه هواپیمایی كه در آن بودند به برجهای مركز تجارت جهانی اصابت كرد، از دست داد. سندلر در این نقش به زیبایی نشان میدهد كه چگونه تلفات و خسارات واقعی یك فقدان شوكهكننده به راحتی میتواند یك انسان عاقل را به مرز دیوانگی بكشاند. با وجود بازی درخشان آدام سندلر و داستان روانكاوانه فیلم هیچكدام مورد تحسین آكادمی اسكار قرار نگرفتند.
نه؛ سی دقیقه بامداد به كارگردانی كاترین بیگلو
فیلم «سی دقیقه بامداد» به كارگردانی كاترین بیگلو و با بازی جسیكا چستین و جیسون كلارك است كه در سال ۲۰۱۲ در سینماها به نمایش درآمد. این فیلم با صدای شیون و درخواست كمك حادثهدیدگان حمله تروریستی۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ كه منجر به فرو ریختن برجهای دوقلو در نیویورك شد، شروع میشود. در ادامه فیلم داستان ده سال جستوجوی سازمان جاسوسی امریكا برای كشف محل زندگی رهبر القاعده، اسامه بنلادن، به تصویر كشیده میشود. این جستوجو در نهایت به شهری در پاكستان میرسد كه حملهای نظامی به خانه او در شهر ایبتآباد منجر به مرگ بنلادن در تاریخ دوم مه ۲۰۱۱ میشود. در فیلمنامه گفتههای مقامات رسمی درباره كشف محل زندگی و كشتن بنلادن نقش پررنگی دارند. جزییات غیررسمی كه منابع در دسترس سازندگان فیلم تهیه كرده بودند نیز این ویژگی را بارزتر میكند. «سی دقیقه بامداد» شباهت بسیاری به صحنههای حقیقی دارد. سازندگان فیلم در انتخاب شخصیتهایی كه براساس شخصیتهای واقعی شكل گرفتهاند با احتیاط عمل كرده و اغلب اسمها را تغییر دادهاند. این فیلم با استقبال منتقدان روبرو شد و در هشتادوپنجمین دوره جوایز آكادمی اسكار در پنج شاخه نامزد جایزه شد كه فقط یك جایزه را به خانه برد.
ده؛ روز دوم به كارگردانی بروك پیترز
در یازدهم سپتامبر 2001، بروك پیترز پسربچهای چهارساله است كه دومین روزش در مهدكودكی چند محله آنطرفتر از مركز تجارت جهانی را میگذراند كه دو هواپیما به برجهای دوقلو برخورد میكنند. بروك در 11 سالگی تصمیم میگیرد فیلمی درباره این روز سرنوشتساز و پیامدهای آن در زندگی همدورهایها و مربیانش بسازد و تجربهشان را از این واقعه با دنیا در میان بگذارند. همكلاسیها، معلمان، مشاوران و آتشنشانها آنچه را كه شخصا از این حادثه تجربه و احساس كردهاند و روزهای پس از آن بر آنها گذشت، بازگو میكنند.
بروك پیترز فیلم مستند 38 دقیقهای «روز دوم» را با دوربین خانگی فیلمبرداری و در 14 سالگی آن را تكمیل كرد. این مستند تكاندهنده، از چشم كودكان و نوجوانانی كه واقعه یازدهم سپتامبر را پشت سر گذاشتهاند، چشماندازی خاص و امیدوارانه ارایه میدهد