پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:
صبح زود برخاستم. بر خلاف شب قبل هوا خنک و ملایم بود. مدتی منتظر شدم که شاه سوار شدند. دو سه نفر از اهالی تون و طبس از علما میگذشتند، مرا دیدند. به خیال اینکه آدمی [کارهای] هستم و کاری از دستم برمیآید چادر من پیاده شدند. شکایت زیاد داشتند که فرمان برای ما امینالسلطان صادر کرده، مجدالملک به لجاجت امینالسلطان فرمان را نگاهداشته نمیدهد. مخفی نماند [که] امینالسلطان در این سنه ۱۳۰۰ [قمری] بیستوپنج سال دارد؛ وزیر دربار [و] فیالواقع صدراعظم ایران است. مجدالملک وزیر وظایف و اوقاف و منشی حضور است. این هم بیستودو سال دارد. معلوم است جنگ اطفال و لجبازی با یکدیگر چه نتیجه خواهد بخشید. قدری به حال مملکت تاسف بردم. بعد برخاسته آبدارخانه رفتم. دو ساعت هم آنجا معطل شدم. شاه سوار شدند به تماشای کاروانسرای میاندشت رفتند. تفصیل این کاروانسرا را در کتاب مخصوص که «جغرافیای راه مشهد» است تالیف کردم. بعد کالسکه نشسته راندند. دو فرسخ که آمدند به ناهار افتادند. بعد سوار شدند رو به منزل آمدند. من در کالسکه عمله خلوت بودم. دو ساعت به غروب مانده وارد منزل شدم. منزل امروز میامی، راه شش فرسخ، ارتفاع از مشهد پنجاه ذرع [است]. ایلخانی بجنورد و سهامالدوله باز آمده است، همسایه است با من.