arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۳۰۸۴
تاریخ انتشار: ۱۳ : ۱۵ - ۰۲ مهر ۱۳۹۸

آلرژی غیر فصلی به نام صدام!

من از دزدی که به خانه ام زد نمی گذرم. نه به خاطر مالی که برد- که همان دم حلالش کردم تا لقمه حرام سر سفره زن و فرزندش نبرد- بلکه به خاطر هراسی که ما را در جان نشاند و تغییری که در هزینه کرد بعدی خانه من ایجاد کرد. او باعث شد پولی را که می شد برای رفاه وآسایش و آموزش خانواده ام اختصاص بدهم، برای امکانات ایمنی هزینه کنم. قفل ها را نو و نرده های حفاظ و دزدگیر و آژیر و.... نصب کنم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

غلامرضا بنی اسدی: من از دزدی که به خانه ام زد نمی گذرم. نه به خاطر مالی که برد- که همان دم حلالش کردم تا لقمه حرام سر سفره زن و فرزندش نبرد- بلکه به خاطر هراسی که ما را در جان نشاند و تغییری که در هزینه کرد بعدی خانه من ایجاد کرد. او باعث شد پولی را که می شد برای رفاه وآسایش و آموزش خانواده ام اختصاص بدهم، برای امکانات ایمنی هزینه کنم. قفل ها را نو و نرده های حفاظ و دزدگیر و آژیر و.... نصب کنم.

او را نمی بخشم چون برنامه هایم را تغییر داد. این ها کلماتی بود که از زبان یک شهروندِ دزد زده کنار هم می نشست و جمله را تشکیل می داد. با درد هم سخن می گفت و به روز های پیش و پسی سرقت گریز می زد. من اما از میان، راهی باز شد در ذهنم به جنگ. به جنگی که صدام بر کشور مان تحمیل کرد. جنگی که آرامش و آسایش هموطنانم را به بمب کشید و به موشک بست تا هنوز آثار آن را در زندگی آنان ببینیم و حتی محیط زیست را هم زخم حورده از آن جنایت بیابیم. این درست که ما با دفاع مقدس از آن هجوم ناجوانمردانه، مردانه و پیروز بیرون آمدیم اما آن اقدام جنایت بار، زیان افزون شد که راهبرد ما را در استفاده از ظرفیت ها، تغییر داد.

ما می خواستیم میهنی متوازن با پیشرفت تمام ساحتی بسازیم که مردم، خاطرات تلخ گذشته را فراموش کنند اما جنگ نه تنها مسیر ما را برای 8 سال که برای چهل سال-لااقل- تغییر داد. این که الان هم اولویت نخست ما در هزینه کرد داشته ها در حوزه دفاع نظامی است بدان خاطر است که تجربه تلخی از روز های جنگ داریم.

روز هایی که تنها بودیم در دنیا و دست مان هم از سلاح های بازدارنده خالی بود و دشمن تا این سوی کشور هم یا موشک می انداخ یا مرگافزار های هوایی اش را پرواز می داد. ما اما دست مان خالی بود و از همان روز رفتیم دنبال این که بنیه دفاعی خود را چنان قوی کنیم که مصداق "ترهبون به عدوالله و عدوکم" باشد و چنین بود که راهبرد ما به این سو میل کرد و الا ما که قصد جهان گشایی نداشتیم تا به تجهیز تمام قد نظامی نیاز داشته باشیم.

برای "صدور انقلاب" هم به راهبرد تقویت فرهنگ و تربیت معلم نیاز بود نه انباشت تجهیزات نظامی. واقعیت این است که متناسب با نیاز و تهدید و ظرفیت، راهبرد ها شکل می گیرد. اگر جنگ نمی شد، راه و راهبرد متفاوت بود چنان که برای کشورهایی که به این تجربه تلخ مواجه نشده اند، راه دیگر است و راهبرد نیز هم.

ما هم می توانستیم به جای موشک، فضا پیما بسازیم و به جای تانک، تراکتور. متخصصین نفربرسازی، تدبیر و همت در کار و خودرو سازی ما را جهانی می کردند. صنایع زندگی محور ما توسعه می یافت و زندگی ما در عین برخوردار از فرهنگ متعالی، صنعت پیشرفته را در یک زندگی متوازن، به خدمت می گرفت اما خدا لعنت کند آن دزدی را که به خانه ما زد و مصائب را پر شمار کرد تا ما به مدد اعجاز شهادت از آن هولناک مهلکه، پیروز بیرون بیاییم.

امروز و هزینه های آن را هم باید برذمه آن دزدِ به دوزخ رفته نوشت تا دنیا بداند که ما چرا نسبت به نام صدام و حامیانِ شرقی و غربی و ایضا عربی اش، آلرژی داریم. آلرژیی که فقط فصلی نیست تا پس از هفته دفاع مقدس از یاد برود. دائمی است و تاریخی و تا همیشه نیز باقی خواهد ماند....

نظرات بینندگان