arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۵۵۲۰
تاریخ انتشار: ۵۸ : ۲۳ - ۱۴ مهر ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۴ مهر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: آقای ری‌شهری گفت بنا دارد نامزد ریاست‌جمهوری بشود ؛ از صدا وسیما که برای آقای ناطق نوری تبلیغ می‌کنند، شکایت داشت

آقاى [محمد محمدی] رى‌شهرى، [دبیرکل جمعیت دفاع از ارزش‌های انقلاب اسلامی] آمد. گفت بنا دارد نامزد رياست‏ جمهورى بشود. گزارش مذاكرات با رهبرى را داد كه قبلاً شنيده بودم. از صدا وسيما كه براى آقاى [علی‌‏اکبر] ناطق [نوری] تبليغ مى‌كنند، شكايت داشت. گفت جامعه‌‏مدرسين [حوزه علمیه قم]، بعيد است كه آقاى ناطق را تأييدكنند. من هم گفتم، در انتخابات بی‌طرفى را حفظ مى‌كنم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۴ مهر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: آقای ری‌شهری گفت بنا دارد نامزد ریاست‌جمهوری بشود ؛ از صدا وسیما که برای آقای ناطق نوری تبلیغ می‌کنند، شکایت داشت

«انتخاب»، خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.

به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز 14 مهر 1371 تا 1375 در زیر آمده است:

 سال 1371

آقاى [رضا] امراللهى آمد. نتايج مذاكرات با چينى‌ها و روس‌ها در مورد ساخت نيروگاه‌هاى هسته‌اى و آمادگى آنها براى همكارى بيشتر را گفت. [آقاي علي فلاحيان] ، وزير اطلاعات آمد گزارش امور امنيتى را داد و دربارة مسايل بازسازى آبادان مذاكره شد.
آقاى [سيد ابوالفضل] موسوى تبريزى، دادستان كل كشور آمد. در مورد شلوغى و تراكم در زندان‌ها گفت و پيشنهاد عفو زندانيان معطل جريمه پولى را داشت. دربارة اصلاح قانون مجازات مواد مخدر صحبت شد.
آقاى [محسن] قرائتى، [معاون وزير آموزش و پرورش و رييس نهضت سوادآموزي] و معاونان آمدند. براى نهضت سوادآموزى استمداد كردند و خواستار كمك تبليغى من براى استقبال بيشتر مردم شدند. دكتر [حسن] حبيبى، [معاون اول رييس‌جمهور] براى مسايل جارى كشور آمد و براي سفر به روسيه كه دعوت شده است، اجازه خواست.
عصر كارها را انجام دادم. شب شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. در اين جلسه، رؤساى دانشگاه‌هاى شيراز و هرمزگان تعيين شدند. اجازه تأسيس دانشگاه تربيت دبير فنى، براى تهيه كادر طرح جديد دوره متوسطه به اداره‌كل آموزش و پرورش تهران داده شد و نيز آيين‌نامه اعزام طلاب براى ادامه تحصيل به خارج از كشور تصويب شد. اعضاي شورا، شام ميهمان من بودند.

 سال 1372

ساعت هشت و نیم صبح براى معرفى آقاى [مرتضی] محمدخان، به مجلس رفتيم. صحبت كوتاهى در صلاحيت‌هاى او نمودم و به دفترم برگشتم. مراجعات و نامه‌هاى زيادى از نمايندگان داشتم. مخالفت جدى با او نشد و تأييد شد.
گروهى از پاسداران جماران و سعدآباد آمدند. به خاطر زحمات اضافى كه در دوره تعمير منزل و اقامت ما در میهمانسراى سعدآباد كشيده‌اند، از آنها تشكر كردم.
آقايان [مصطفي] پورمحمدى و حميد[رضا] نقاشيان آمدند. گزارش كارهاى اقتصادى و آثار آن را كه با اهداف خاص انجام مى‌دهند، دادند و از شايعات و مخالفت‌هایى كه مى‌شود، و مخصوصاً از مخالفت‌هاى نظامى‌ها كه باعث مخالفت رهبرى هم شده است، شكايت كردند؛ صحبت‌ها ناتمام ماند.
يكى از كاركنان گمرگ آمد. حرف مهمى نداشت. بى‌خود وقت داده بوديم، با اصرار فاطى. شوراى عالى استاندارد جلسه داشت. مصوباتى براساس قانون جديد داشتيم.
عصر در جلسه هیأت دولت شركت كردم. استان شدن قزوين و [آقای محمدرضا رحیمی به عنوان] استاندار كردستان تصويب شد. استان شدن قم به كميسيون رفت. تا ساعت نُه شب كارها را انجام دادم و به خانه آمدم. چمدان را براى سفر فردا بستم.
آقاى [علاءالدین] بروجردى از وزارت امورخارجه اطلاع داد، در رسانه‌هاى تركيه اعلان شد كه گروهى تُرك و ايرانى در تركيه بازداشت شده‌اند كه قصد انتقال اورانيوم به ايران داشته‌اند. نام ايرانى‌هایی كه برده‌اند، مأموران اطلاعات ما هستند؛ اين اتهام بي‌اساس است. گفتم سفيرشان را احضار كنند و به عنوان يك توطئه معرفى كنند و اعتراض نمايند.

 

سال 1373

در گزارش‌ها آرامش در جمهوری آذربايجان به نفع دولت، به چشم مى‌خورد. تا ساعت نُه و نیم صبح گزارش‌ها را خواندم و كارها را انجام دادم. موج شديدى در ارتباط با گرانى، در افكار عمومى ديده مى‌شود؛ تصميم گرفتم كه دست به اقدام جدى بزنيم. آیت‏‌الله خامنه‌اى هم به همين نتيجه رسيده‌اند. مزاج جامعه و مسئولان، براى سخت‌گيرى نسبت به گران‏فروشان آماده شده است.
آقاى [سیدعبدالله] نورى، رهبر نهضت اسلامى تاجيكستان، همراه با آقاى [مصطفی] پورمحمدى و كارشناسان مربوطه آمد. توضيحاتى دربارة وضع تاجيكستان و تاجيك‌ها در افغانستان و شيوه و هدف مبارزه و تاكتيك‏ها داد. گفت حدود پنجاه هزار آواره در افغانستان دارند که يك سوم آنها در اردوگاه‌ها به كمك‏های سازمان ملل وابسته‌اند. يك سوم، خودشان كار مى‌كنند و يك سوم هم به كمك دولت‌ها و سازمان‏ها و افراد اسلامى، عرب و ايرانى امرار معاش مى‌كنند. خودش در استان بدخشان است و روابط اصلي‏اش با [برهان‏الدین] ربانى و به‏‌خصوص احمدشاه ‏مسعود است و با [گلبدین] حكمتيار و [عبدالرشید] دوستم هم بد نيست. با نظاميان روسى كه در مرز تاجيكستان و افغانستان هستند، روابط خوبى دارند و درگير نمى‌شوند. سربازان روسى مايل به درگيرى نيستند و معمولاً فرمان فرماندهان را اجرا نمى‌كنند؛ با حاكمان فعلى تاجيكستان، تفاهم كرده‌‏اند كه مانع روى كار آمدن باندهاى شمالى تابع روسيه بشوند و به همين جهت با انتخابات پيشنهادى موافق نیستند، چون مى‌دانند شمالى‌ها پیروز می‏شوند و می‌خواهد، فعلاً دولت موقت اسلامى سركار بيايد. از كمك‌هاى ايران ممنون‏‌اند، گرچه زياد نيست.
گروهى از استادان دانشكده حقوق و علوم سیاسی [دانشگاه تهران] آمدند. از اعمال نفوذ دفاتر نمايندگى رهبرى و خشك‏‌كردن محيط دانشگاه‌ها شكايت دارند. آقاى [محمدرضا] تخشید، داماد آقاى [محمد] يزدى، [رییس قوه قضاییه] و دو نفر از همكارانش بودند كه آقاى يزدى برايشان وقت گرفته‌اند.
آقاى [محمدشریف] مهدوى‏[شاهرودی]، سفير جديدمان در آفريقاى جنوبى، براى خداحافظى و كسب نظر آمد و از زمينه وسيع همكارى اقتصادى ايران و آفريقاى جنوبى، مثل مبادله نفت و كالا و خدمات گفت. براى سفرم به آنجا برنامه خواست و تأكيد من را براى همكارى دستگاه‌ها، براى حضور بيشتر در آنجا طلبید.
تا ساعت چهار بعد از ظهر، كارها انجام شد. به خانه آمدم. خانم [صدیقه] اشراقى، دختر امام آمد.

 سال 1374

براي اداي احترام به محل قربانيان جنگ و محل جنازه هوشي‌مينه رفتيم. هر دو جا، تاج‌‏گل گذاشته شد. محل جنازه هوشي‌مينه، تحت‏‌تعمير بود. نشد جنازه موميايي‏‌شده او را ببينيم. به محل خانه مسكوني و محل‌‏كار هوشي‌مينه- كه كنار اقامتگاه خودمان است- رفتيم كه سال‌هاي پس از آزادشدن هانوي، محل زندگي و كار او بوده. محقر است، با وسایل ساده زندگي، ولي باصفا در يك باغ وسيع و كنار يك استخر. توضيحات دادند و جملاتي در دفتر يادبود، از عظمت هوشي‌مينه و مبارزات مردم ويتنام نوشتم.
سپس به موزه جنگ رفتيم. بخشي از آثار جنگ را جمع كرده‌اند. بد نيست و چند فراز برجسته دارد؛ مثل پيروزي مهم بر فرانسوي‌ها در «دين بين فو»كه فيلم و منطقه عمليات و توضيحات خوبي دارد و نيز عمليات آزادسازي هانوي و منظرة اولين تانكي كه دروازه
كاخ حاكم هانوي را شكست. در دفتر آنجا هم جملات خوبي نوشتم و يك نوار توضيحات را هم گرفتيم.
سپس به خواست من، مقداري در خيابان‌هاي شهر و ميدان‌ها، ما را گرداندند. در قسمت‌هايي از شهر، خيابان‌ها بد نيست و مغازه‏ها هم اجناس داخلي و خارجي دارند. درياچه‌هاي زيادي در سطح شهر وجود دارد كه از اجتماع آب باران، در اراضي گود به‌‏وجود آمده و اطراف آنها را درخت و پارك ساخته‌اند و محله‌هاي جالبي شده است. در كنار يكي از آنها پياده شديم. توريست‌ها و دستفروشان و تماشاگراني بودند. صيد ماهي و تفريحات ديگر هم هست. ناهار و نماز و استراحت در اقامتگاه داشتيم.
عصر ژنرال جياپ، فرمانده عمليات دين‌بين فوآمد؛ خودم گفتم ايشان را بياورند. پيرمرد 85 ساله است، ولي سرحال و باروحيه. آیت‌‏الله خامنه‌اي، در تهران يادم آوردندكه خوب است او را ببينم. خوشحال شده‏‌بود، از اينكه او را خواسته‌‌ام و به عمليات ‏تاريخي دين‏بين‏فو اهميت داده‌ام. يك كتاب كه درآن باره تأليف كرده بود، هديه كرد؛ گفتم ترجمه شود. توضيحاتي دربارة طرح عمليات و علت آن و آثار آن، شرح‏كار داد و گفت، چند روز قبل از شروع عمليات، تاكتيك به مسئوليت خودش عوض شد. اين از بزرگترين تصميمات در زندگي‏اش بوده. هم اكنون دربارة استراتژي توسعه ويتنام كار مي‌كنند. خيلي به انقلاب ايران ابراز علاقه كرد. او را به تهران دعوت كردم و هديه‌اي به ايشان دادم.
با ریيس‏‌جمهور، مذاكرات دور سوم داشتيم. توافق‌هاي وزرا، جمع‌بندي شد؛ خوب است. در چندين مورد به توافق رسيده‌اند. بعد از نماز مغرب، براي مصاحبه مطبوعاتي، در محل ساختمان میهمان‏سراي دولت رفتيم كه جمعي از همراهان آنجا بودند. سئوالات، نوعاً اقتصادي و عادي بود. روحيات معمول خبرنگاران ديگر كشورها اينجا نيست. اصولاً مردم آرام و سر به زير و سختكوش‌اند.
سپس به محل رزيدانس سفارت رفتيم؛ اخيراً به ماهي شش هزار دلار اجاره شده است. آقايان [سیدکمال] سجادي، [سفیر ایران در ویتنام] و عليرضايي، دربارة وضع كشور و سفرا و قيمت‌ها و شرايط سياسي، اقتصادي و چشم‏انداز همكاري توضيحات دادند و من هم چند كلمه‌اي صحبت كردم. براي شام به اقامتگاه آمديم.

 

 سال 1375

[آقای تویسلاو بوشیناک]، سفيركرواسى آمد. مذاكرات تشريفاتى بود و تأكيد بر توسعه روابط شد. [آقای آنتی‏کویستی‏تین]، سفير فنلاند هم آمد. مطلب تازه‌اى نداشتيم. او گزارشى از مواضع اتحاديه اروپا را داد و من هم مواضع ضدانحصارطلبى آمريكا از سوى اتحاديه را ستودم. [آقای کیم یونگ‏مو]، سفير كُره شمالى هم براى تقديم استوارنامه آمد. از وضع مذاكرات با آمريكا، در خصوص جايگزينى راكتورهاى آب‏سبك به جاى راكتورهاى هسته‌اى موجود كُره و مسأله زيردريايى كُره‏‌شمالى كه باعث تشنج در روابط دو كُره شده، سئوالاتى نمودم. بر دوستى و همكارى تأكيد شد.
آقاى [محمدجواد] محمدی‏زاده، استاندار لُرستان آمد. گزارش تكميل طرح‌هاى مصوب سفر ریيس‏‌جمهور به استان را داد. براى عمران استان و سفر مجدد به آنجا استمداد كرد. آقايان [غلامرضا] رضوانى و [محمدرضا] عليزاده، از شوراى نگهبان آمدند. خواستار بركنارى [آقای اسحاق جهانگیری]، استاندار اصفهان براى انتخابات ميان‏دوره‌اى مجلس شدند؛ نپذيرفتم و نصيحت‌‏كردم كه از اين فكر منصرف شوند.
آقاى [محمد محمدی] رى‌شهرى، [دبیرکل جمعیت دفاع از ارزش‌های انقلاب اسلامی] آمد. گفت بنا دارد نامزد رياست‏‌جمهورى بشود. گزارش مذاكرات با رهبرى را داد كه قبلاً شنيده بودم. از صدا وسيما كه براى آقاى [علی‌‏اکبر] ناطق [نوری] تبليغ مى‌كنند، شكايت داشت. گفت جامعه‌‏مدرسين [حوزه علمیه قم]، بعيد است كه آقاى ناطق را تأييدكنند. من هم گفتم، در انتخابات بى‏طرفى را حفظ مى‌كنم.
آقاى [عبدالله] كوپايى، استاندار خراسان آمد و براى نيازهاى استان استمداد كرد. عصر آقايان [محسن] نوربخش، [رییس‏کل بانک مرکزی]، [اکبر] تُركان، [وزیر راه و ترابری]، و [محمدرضا] نعمت‌زاده، [وزیر صنایع] آمدند. در مورد نحوه كمك به صادرات صنايع به جمهورى‌هاى شمالى تصميماتى گرفتيم. آقاى انصارى‏رفسنجانى آمد و براى خانواده‌هاى شهدا كمك گرفت. آقاى [محمد] فلاح از [وزارت] اطلاعات آمد و گزارش‏هایی دربارة مسایل انتخابات و رياست‏جمهورى آورد.

 

نظرات بینندگان