arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۵۷۴۲
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۰ - ۱۶ مهر ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۵ مهر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: وزیر امورخارجه گزارش سفر به نیویورک را داد، آثاری از تغییر مثبت در سیاست آمریکا نسبت به ایران مشاهده کرده

آقاى [عبدالله] نوري، وزيركشورآمد. اطلاع داد كه طرفداران [گلبدين] حكمتيار، [رهبر حزب اسلامي افغانستان] در هرات، در درگيرى با حاكم هرات رو به شكست‌اند و جمعى از افسران حكمتيار، با دو هلى‌كوپتر فرار كرده و نزديك مرز ايران نشسته‌اند و به ايران پناه آورده‌اند
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۵ مهر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: آقای نوری، وزیرکشور اطلاع داد که طرفداران حکمتیار، [رهبر حزب اسلامی افغانستان] در هرات، در درگیری با حاکم هرات رو به شکست‌اند ؛ جمعی از افسران حکمتیار به ایران پناه آورده‌اند/ فرزند آقای طبسی از جلسه دادگاه شکایت او از آقای خویینی‌ها، [مدیرمسئول روزنامه سلام] گفت؛ از موضع دادگاه که تلاش می‌کردند از او رضایت‌نامه بگیرند و نداده، ناراضی بود / وزیر امورخارجه گزارش سفر به نیویورک را داد، آثاری از تغییر مثبت در سیاست آمریکا نسبت به ایران مشاهده کرده«انتخاب»، خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود

به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز 15 مهر 1371 تا 1375 در زیر آمده است:

 سال 1371

 

استانداران گيلان و اصفهان آمدند؛ گزارش دادند و براى امور استان كمك خواستند و خواستار سفرم به آنجا شدند. آقاى [محمدرضا] نعمت‌زاده، [وزير صنايع] آمد. گزارش طرح‌هاى صنعتى در دست اجرا را داد و براى گرفتن ارز بيشتر سرمايه‌گذارى كمك خواست.
شوراى عالى جوانان، اولين جلسه خود را داشت. آيين‌نامه داخلى شوراى عالى و كميسيون‌ها را تصويب كرديم. ظهر، عفت و فاطى ناهار را در دفترم بودند. عصر در جلسه هيأت دولت شركت كردم. بيمه‌هاى اجتماعى عمومى و كمك به اقشار آسيب‌پذير در دستور بود؛ ارقام عظيمى بايد بپردازيم.
به خانه آمدم. آقاى [عبدالله] نوري، وزيركشورآمد. اطلاع داد كه طرفداران [گلبدين] حكمتيار، [رهبر حزب اسلامي افغانستان] در هرات، در درگيرى با حاكم هرات رو به شكست‌اند و جمعى از افسران حكمتيار، با دو هلى‌كوپتر فرار كرده و نزديك مرز ايران نشسته‌اند و به ايران پناه آورده‌اند.

 

سال 1372

صبح زود به فرودگاه [مهرآباد] رفتيم. از ديشب باران سبكى مى‌بارد. عفت و ياسر هم بودند. بلافاصله به سوى مشهد پرواز كرديم. [آقايان علي‌محمد بشارتي و اكبر تركان]، وزیران كشور و راه و ترابری، آقاى ميرزاده و آقاى [جلیل] بشارتى، [رییس دفتر امور مناطق محروم] و محافظان و از دفترمان و نمايندگان استان هم بودند.
ساعت هشت و نیم صبح در مشهد فرود آمديم. استقبال رسمى در فرودگاه انجام شد. مردم در خيابان‌هاى مشهد، استقبال گرم و با شكوه و پُرشورى داشتند. در دارالزُهد [حرم امام رضا(ع)]، در جمع خانواده‌هاى ايثارگران شركت كردم. بعد از استماع گزارش، سخنرانى دلگرم‌كننده براى آنها داشتم.
سپس در اجتماع عظيم مردم در صحن شرکت کردم و به احساسات بسيار باشكوه مردم پاسخ دادم. آقاى [عباس واعظ] طبسى، [تؤلیت آستان قدس رضوی]، خيرمقدم گرمى گفت و من سخنرانى فشرده‌اى ايراد كردم. نزديك ظهر مراسم تمام شد.
در اتاق مُشرف بر حرم شريف، زيارت مختصرى كردم و بعد از نماز ظهر و عصر و ناهار، تا ساعت سه و نیم استراحت نمودم. ناصر، فرزند آقاى طبسى آمد و از جلسه دادگاه تعريف كرد كه به شكايت او از آقاى [سید محمد موسوی] خویينى‌ها، [مدیرمسئول روزنامه سلام] رسيدگى مى‌كرد؛ از موضع دادگاه و اعضای هيأت منصفه كه تلاش مى‌كردند از او رضايت‌نامه بگيرند و نداده، ناراضى بود.
عصر در جمع طلاب و علما در دانشگاه رضوى شركت كردم. بعد از ابراز احساسات بسيار پُرشور و خيرمقدم آقاى طبسى، من دربارة وظايف روحانيت در اين مقطع زمانى و ضرورت استفاده از فرصت بى نظيرى كه در اختيارمان آمده، در بُعد مديريت كشور و تبليغ اسلام خالص و بى‌پيرايه، مفصل صحبت کردم.
شب در استاندارى خراسان، در جلسه شوراى عالى ادارى شركت كردم. گزارش‌هاى خوب و دلگرم‌كنندة [آقای اسماعیل مفیدی]، استاندار و مديران كل صنعت و جهاد و برنامه و آب و كشاورزى را شنيدم؛ همگى در جهت سرعت سازندگى و توفيق برنامه اول و نيازها در برنامه دوم بود. تقاضاهاى نمايندگان مشهد نیز مطرح شد. من صحبت کردم.
بعد از صرف شام، مراجعت کردیم. در راه آقاى كريمى، [قائم مقام آستان قدس رضوی]، با عبور از زيرگذر اطراف حرم توضيحات داد. در مسير رفت و برگشت به احساسات مردم جواب دادم. آخر شب به زيارت حرم مطهر رفتم.

 سال 1373

ساعت یازده صبح براى اقامه جمعه به دانشگاه تهران رفتم. خطبه اول را به عدالت اجتماعى و تجارت، به منظور اعلام برنامه كنترل قيمت‌ها اختصاص دادم و طرح كنترل قيمت‌ها، به منظور مبارزه با گرانفروشى را تشریح کردم که مورد استقبال شديد مستمعان قرار گرفت؛ زمينه اقتصادى و اقدام مهياست.1
ظهر بستگان جمع بودند. دكتر ميلانى هم براى تأكيد بر اجراى دستورات غذايى آمده بود. قسمت زيادى از وقت، به مطالعه بولتن‌ها و گزارش‌ها گذشت. تلفنى با آیت‏الله خامنه‌اى دربارة پيام تأييد برنامه مبارزه با گرانى صحبت كرديم. شب پيام كوتاه ايشان خطاب به من، در تأييد اظهارات و برنامه منتشرشد2؛ براساس توافق‏مان در مذاكرات يكشنبه شب گذشته بود.

 

سال 1374

اول وقت براي نماز بيدار شديم. نم‏نم باران هم بود. ساعت هشت صبح، مراسم براي امضای توافق‏نامه‌ها با حضور دو ریيس‏جمهور بود. آقايان ولايتي و كلانتري، از سوي ما امضاكردند. بلافاصله به سوي فرودگاه حركت كرديم. وزير همراه، عوض شد و اين بار وزير فرهنگ و اطلاعات بود. خودش را معرفي كرد و گفت، بيست سال از عمرش به جنگ‏چريكي گذشته و همشهري ریيس‏جمهور است. همراه ما تا شهرهوشي‏مين- سايگون سابق- آمد. در راه سئوالات زيادي از او، دربارة مسایل فرهنگي و آموزشي نمودم. از فضای آنجا مي‌شد، از زير ابرها زمين را ديد، جنگل و رودخانه را مي‌ديديم.
در فرودگاه از سوي [آقای چوان دون‏چان]، شهردار و ریيس‏كميته خلق و مديران شهر استقبال شديم. در راه تا اقامتگاه، شهردار توضيحات خوبي راجع به شهر داد. پنج ميليون نفرجمعيت، با روزانه پنجاه ميلي‏متر باران - در فصل باران- و رشد زياد جمعيت و برنامه تأمين مسكن و كمك جنوب به شمال، در امور زيادي از جمله استفاده از برق شمال دارند. مردم هنوز به اينجا سايگون هم مي‌گويند. قبل از ورود، باران سنگيني مي‌باريده كه به محض ورود ما قطع شده بود.
اقامتگاه خوبي است. بعد از ناهار و نماز و استراحت، ساعت چهارونیم براي بازديد از يك مركز صنايع‏دستي رفتيم كه وسيع و جالب است. گفتند كه در سال 23 ميليون دلار فروش دارند. حدود بيست هزار نفر برايشان كار مي‌كنند. بيشتر موادشان چوب، صمغ گياهي و صدف است. از نحوه كار و نمايشگاه‌ها بازديدكرديم و سپس مقداري در خيابان‌ها دور زديم. شهر شلوغ و پيشرفته‌اي است؛ خيلي از هانوي قوي‌تر است.
مغرب به مسجد نورالايمان شهر رفتيم. جمعي از مسلمانان اينجا جمع بودند. استقبال گرمي‏كردند. كودكان دختر و پسر را هم آورده بودند كه شعار مي‌دادند و گل مي‌پاشيدند. نمازجماعت به امامت من خوانده شد. با امام‏جماعت، چند جمله‌اي عربي صحبت كردم. گفت در ويتنام، حدود پنجاه هزار نفر مسلمان هست كه پنج هزار نفرآن در هوشي‌مينه ساکن‏اند. اين‏ شهر، دوازده مسجد دارد. يك نفر پاكستاني شيعه هم بود. تاجر برنج است و فارسي هم مي‌دانست؛ در قم بوده. او گفت، بنا بوده سيصد نفر جمع شوندكه دولت مانع شده است. چندكلمه‌اي برايشان صحبت كردم1. امام جماعت هم خيرمقدم گفت. فرش مناسب خوبی به مسجد هديه دادم.
سپس به سوي كاخ رياست‏جمهوري سابق، براي ضيافت شام رفتيم. قبل از شام، نحوه و كيفيت تسخير سايگون و اين‏كاخ و آن تانكي‏كه دروازه را گشوده، توضيح دادند. گفتند، قبل از تسليم، دو بمب هم روي كاخ انداخته‌اند.
قبل از شام، [آقای چوان دون‏چان]، شهردار، با صحبت‏كوتاهي خيرمقدم گفت و من در جواب، مقداري سربه‏سر آمريكايي‌ها گذاشتم‏كه بايد از اين حادثه عبرت بگيرندكه زنداني ديروز رژيم شاه- خودِ من- اكنون میهمان‏كاخ ریيس‏جمهورسابق سايگون - همپالگي شاه- است. تنوع غذاهايشان خيلي جالب بود؛ عمدتاً از ماهي و ميگو آماده كرده بودند.
به سوي اقامتگاه حركت كرديم. باران شديدي مي‌باريد. جالب است كه مدام براي مقابله با مشكل باران دایمي، ابتكاراتي دارند؛ مثلاً پوشش‌هاي مناسب پلاستيكي روي دوچرخه و موتورسيكلت و پياده درست کرده‏اند. اينجا هم عمده حمل و نقل مسافر با دوچرخه و موتور سيكلت است، ولي ماشين بيشتر از هانوي دارند. سئوالات زيادي در مورد سرنوشت سران و نيروي‌هاي نظامي و امنيتي رژيم سابق كردم. جواب‌ها نوعاً حاكي از عفو و آموزش و توبه آنها بود و مي‌گفتند، از آنها كسي زنداني نيست و اعدام هم نشده و آنها كه فرار كرده‌اند، مي‌توانند برگردند، ولي باورش مشكل است. مهدي و فاطي هم براي ديدن تونل‌هاي مبارزين در زمان جنگ رفته بودند كه برايشان جالب است.

 سال 1375

آقاى دكتر ولايتى، [وزیر امورخارجه] آمد. گزارش سفر به نيويورك، براى سالگرد [تأسیس] سازمان ملل1 را داد و گفت، امسال مديران سازمان ملل، توجه بيشترى به ايران داشتند و در مذاكره با تروئيكا [= اتحادیه اروپا]، نرم‌ترشدن موضع اروپا نسبت به ايران را لمس كرده است. مسأله [سلمان] رشدى را هم اصلاً مطرح نكرده‌اند و آثارى از تغيير مثبت در سياست آمريكا نسبت به ايران را هم ديده و حتى اسرایيل هم پس از انتخاب [بنیامین] نتانياهو، [نخست‏وزیر اسراییل]، خصومت با اعراب را - نسبت به ايران - در اولويت دارد.
در مورد طالبان هم گفت، روسيه و كشورهاى مشترك‏المنافع، پس از برخورد منفى و تند ابتدايي موضع‌شان را تعديل‏كرده‌اند و احتمالاً نوعى هماهنگى با آمريكا براى ماندن طالبان دارند. قرار شد آقاى [محمود] واعظى، [معاون اروپا و آمریکای وزارت امورخارجه]، براى كشف سياست واقعى آنها به روسيه سفر كند.
آقاى [اسماعیل] فردوسى‌پور آمد. براى منزل و مركز فرهنگى طبس و ديوان عدالت [اداری] استمداد كرد. آقاى [علی] مبينى [دهکردی]، استاندار چهارمحال بختيارى آمد و براى عمران بيشتر و كمك براى تشكيل شركت عمران استان، براى جذب سرمايه‌هاى مردمى استمداد كرد و از حمايت‌هاى من در مقابل مخالفانش اظهار امتنان كرد.
جلسه‌اى براى بررسى طرح آبراه خليج فارس- خزر داشتيم. مشاوران طرح گزارش دادند و من سئوالات مهمى دربارة اصل مسير و گزينه تونل در ارتفاعات، به جاى آب‏بندها و امكان استفاده صيادى و بازيافت انرژى از پتانسيل جريان آب و مقدار بار و درآمدهاى حمل و نقل مطرح كردم كه قرار شد، بعداً جواب بدهند.
عصر در جلسه هیأت دولت، بند (ج) بودجه و لايحه فقرزدايى در دستور قرارگرفت و ناتمام ماند. شب میهمان آيت‌الله خامنه‌اى بودم. دربارة مسایل افغانستان و لايحه فقرزدايى بحث كرديم. سپس دربارة مجمع تشخيص مصلحت نظام، با شكل جديد و تركيب اعضا و كمى هم دربارة انتخابات مذاكره كرديم.

 

نظرات بینندگان