arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۶۱۳۳
تاریخ انتشار: ۴۳ : ۲۳ - ۱۷ مهر ۱۳۹۸

یادداشت‌های روزانه اعتمادالسلطنه، چهارشنبه، ۱۷ مهر ۱۲۶۳: سید میرزا در ولیعهدی شاه زیاده از حد طرف میل بلکه عشق شاه بود!

این سید میرزا در ولیعهدی شاه غلام‌بچه [خانه شاگرد ]، آوازخوان و دلقک. زیاده از حد طرف میل بلکه عشق شاه بود. در اول سلطنت، میرزا تقی خان امیرنظام او را از خلوت بیرون کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سید میرزا در ولیعهدی شاه زیاده از حد طرف میل بلکه عشق شاه بود!پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:

 

صبح که عشرت‌آباد رفتم معلوم شد شاه دوشان‌تپه می‌روند. بعد از مدتی شاه بیرون تشریف آوردند. در رکاب سوار شدم دوشان‌تپه رفتم. عمارت بالای کوه ناهار صرف شد. فرمودند: «قبل از ناهار حکیم‌الممالک را دیدم، سید میرزای کاشی را حضور آورد.» این سید میرزا در ولیعهدی شاه غلام‌بچه [خانه شاگرد – انتخاب]، آوازخوان و دلقک. زیاده از حد طرف میل بلکه عشق شاه بود. در اول سلطنت، میرزا تقی خان امیرنظام او را از خلوت بیرون کرد. داخل مدرسه شد. با من در درس نظام هم‌درس بود. سرهنگ خارج از فوج شد. مدتی هم سرهنگ فوج ترشیز بود. حالا بیست سال است بیکار است. ندانستم شاه خواب دیده بود یا چه شده که او را احضار فرمودند: و به خاطر آوردند. فی‌الفور که او را دیدند پیشخدمتی به او دادند. با هم تشکر کردیم و شاه را به واسطه حقوق ستودیم. بعد از ناهار شاه خوابیدند. من شهر آمدم.یادداشت‌های روزانه اعتمادالسلطنه، چهارشنبه، ۱۷ مهر ۱۲۶۳
این سید میرزا در ولیعهدی شاه غلام‌بچه [خانه شاگرد – انتخاب]، آوازخوان و دلقک. زیاده از حد طرف میل بلکه عشق شاه بود. در اول سلطنت، میرزا تقی خان امیرنظام او را از خلوت بیرون کرد.
صبح که عشرت‌آباد رفتم معلوم شد شاه دوشان‌تپه می‌روند. بعد از مدتی شاه بیرون تشریف آوردند. در رکاب سوار شدم دوشان‌تپه رفتم. عمارت بالای کوه ناهار صرف شد. فرمودند: «قبل از ناهار حکیم‌الممالک را دیدم، سید میرزای کاشی را حضور آورد.» این سید میرزا در ولیعهدی شاه غلام‌بچه [خانه شاگرد – انتخاب]، آوازخوان و دلقک. زیاده از حد طرف میل بلکه عشق شاه بود. در اول سلطنت، میرزا تقی خان امیرنظام او را از خلوت بیرون کرد. داخل مدرسه شد. با من در درس نظام هم‌درس بود. سرهنگ خارج از فوج شد. مدتی هم سرهنگ فوج ترشیز بود. حالا بیست سال است بیکار است. ندانستم شاه خواب دیده بود یا چه شده که او را احضار فرمودند: و به خاطر آوردند. فی‌الفور که او را دیدند پیشخدمتی به او دادند. با هم تشکر کردیم و شاه را به واسطه حقوق ستودیم. بعد از ناهار شاه خوابیدند. من شهر آمدم.

نظرات بینندگان