arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۶۶۵۵
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۹ - ۲۰ مهر ۱۳۹۸
روزنامه گردی در «انتخاب»؛

سخنان امام خمینی خطاب به قضات: برخی به اشخاصی که از آنها ترس دارند، تهمت می زنند؛ درباره دکتر یزدی که من ۲۰ سال با او آشنا بودم و ۲۰ سال در خارج خدمت کرده، می‌گفتند آمریکایی است؛ می‌گفتند مگر ایشان فارسی هم می‌داند؟ / ساواکی‌ها پیش من محترم‌تر از آخوند‌های فاسدند

نباید ما کلمه انقلاب را بگذاریم و هر کاری که دل‌مان خواست بکنیم و بگوییم که انقلابی است. انقلابی یعنی چه؟ مگر اسلام عوض می‌شود؟! در انقلاب اسلام همان اسلام است شما یک قدرت طاغوتی را کنار گذاشته‌اید، حالا اسلام می‌خواهید پیاده کنید، احکام اسلام را می‌خواهید پیاده کنید، باید با تمام احتیاطات لازم، با تمام دقت‌های لازم در این امور بررسی شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

نباید کلمه انقلاب را بگذاریم و هر کاری که دل‌مان خواست بکنیم

سرویس تاریخ «انتخاب»: ساعت یازده و سی دقیقه صبح جمعه بیستم مهر ۱۳۵۸، قضات دادگاه‌های انقلاب و حکام شرع سراسر کشور به حضور امام خمینی رسیدند. در این جلسه امام خمینی سخنان مهمی را خطاب به قضات دادگاه‌های انقلاب، دادستان‌ها و حکام شرع ایراد کردند که در پی می‌خوانید:


بسم‌الله الرحمن‌الرحیم
من اول به طور کلی عرض کنم که مسئله قضاوت یک مسئله بسیار خطیری است و شما‌ها که قاضی هستید بسیار برای‌تان خطرناک است. اگر ملاحظه روایات را کرده باشید می‌بینید که مسئله چقدر مشکل است. شما با اغراض مردم، با جان مردم، با اموال مردم، سر و کار دارید و اگر چنان‌چه خدای نخواسته به طور دقیق، به طور شایسته عمل نشود علاوه بر مسئولیت شرعیه نسبت به اصل قضیه یک مسئولیت بزرگ‌تری هم هست و آن این است که شما قاضی در جمهوری اسلامی هستید و ممکن است که جمهوری اسلامی در خطر بیفتد؛ یعنی وجهه آن یک وجهه ناشایسته بشود. شما می‌دانید که الان اشخاص مختلف با اغراض شیطانی در صدد این هستند که این چهره اسلامی جمهوری را مشوح کنند و یکی از راه‌های مشوح شدن همین دادگاه‌هاست که اگر خدای نخواسته در دادگاه‌ها یک امر خلافی واقع بشود این فقط به دادگاه صدمه نمی‌زند، به جمهوری فقط صدمه نمی‌زند، به اسلام لطمه می‌زند. صدمه به اسلام است اگر چنان‌چه به صدمه به اشخاص بود ولو آن هم صحیح نبود، اما باز مطلبی بود؛ اما وقتی که شما مواجه هستید با این‌که در کارهای‌تان یا وجهه اسلام را وجهه نورانی، آن‌طور که هست جلوه بدهید، یا خدای ناخواسته بر خلاف آن‌طوری که اسلام هست جلوه بدهید آن وقت دشمن‌ها هم دامن بزنند به آن و بگویند یک وقتی ما گرفتار زمان رژیم سابق بودیم حالا هم ما گرفتار عبا و عمامه هستیم. البته آن‌ها شما هرچه هم کار خوب کنید حرف خودشان را می‌زنند. لکن بهانه دست دادن مسئله دیگر است. ما از این‌که صحبتی بکنند، چیزی بنویسند، از این هیچ باکی نداریم. این‌ها باید البته به حسب مصالح خودشان، که همان مصالح شیطانی است و از دست‌شان رفته آن چیز‌هایی که از آن استفاده می‌کردند البته باید این‌ها صدای‌شان دربیاید.
چه آن‌هایی که در داخل هستند، چه آن‌هایی که در خارج هستند [..]لکن یک وقتی صحبتی است بی‌پایه و یک وقتی است چیزی دست‌شان می‌دهیم که وقتی یک چیز دست آن‌ها آمد، به آن هر طوری که دل‌شان بخواهد زیادش می‌کنند. عطرش را زیاد می‌کنند، کیفیتش را زیاد می‌کنند، حالا که شما یک دسته‌ای از مردم جانی را که همه مردم می‌دانستند این‌ها جنایت‌کار هستند به سزای‌شان رساندید، حالا آن اشخاصی که در خارج هستند، آن طرفدارا‌های آن‌ها، آن صحبت‌هایی که دیدید می‌کنند و ما توقع این را نداریم که کسانی که همه چیزشان را از دست دادند، با ما به طور مصالحه عمل بکنند، هیچ هم چنین توقعی نیست. البته باید از نصیری این‌ها حمایت کنند و از هویدا حمایت کنند و از محمدرضا حمایت کنند، از باب آن‌که این‌ها اشخاصی بودند که راه چپاول‌گری را به این‌ها نشان داده بودند و این‌ها کمک بودند برای آن‌ها. آن‌ها کمک بودند برای این‌ها چپاول می‌کردند. ما توقع این را نداشته باشیم که این‌ها برای نصیری نوحه‌سرای نکنند، یا برای هویدا یا برای امثال آن‌ها، لکن ما یک وظیفه خطیری داریم که باید یک چیزی دست آن‌ها ندهیم، مطلب خلافی واقع نشود در این دادگاه‌ها و با دست مثلا قضات خدای ناخواسته آقایون، یا خدای ناخواسته دادستان‌ها یا پاسبان‌ها یا امثال آن‌ها که همه این‌ها الان عضو جمهوری اسلامی هستند.


اگر از من توصیه برای کسی آمد، بزنید به دیوار
اگر می‌گوییم جمهوری اسلامی باید همه چیزش اسلامی باشد، مسئله قضا هم که می‌دانید چقدر مسئله مهمی است در شرع، و سر کار شما با چه چیز‌هایی هست که همه حیثیت این اشخاص در دست شما است. باید البته با کمال احتیاط و با کمال قدرت، هم احتیاط در کار باشد، هم قدرت باید در کار باشد. کسی که مجرم است باید به جزای خودش برسد و توصیه از احدی قبول نباید بشود. من این را کرارا گفته‌ام اگر از من توصیه برای کسی آمد، از دفتر من برای کسی توصیه آمد، از کسانی که به من مربوط‌اند توصیه آمد بزنید به دیوار. قاضی نباید تحت تاثیر کسی باشد. قاضی آزاد است و باید در محیط آزاد عمل بکند. توصیه‌ها را هیچ به آن اعتنا نکنید. اگر یک وقت توصیه به حقی است که شما البته باید توصیه به حق را رسیدگی بکنید یا که بر فرض هم توصیه نشود باید رسیدگی بکنید. اگر خدای نخواسته یک توصیه‌ای است که ناحق است هیچ نباید به آن اعتنا کرد.

در مسئله فحشا ۲۰ شاهد هم باشند نمی‌شود اعتنا کرد، باید عادل باشد
در هر صورت قاضی مستقل است و خودش باید نظر بدهد. لکن خدا را شاهد بگیرد. این قلمی که دست می‌گیرد این قلمی است که ممکن است که آبروی یک مسلمی را از بین ببرد یا ممکن است احقاق حقی بکند و همین‌طور در همه امور باید خدای تبارک و تعالی را ناظر حاضر ببیند در قضیه جرم‌هایی که می‌شود البته آن‌ها که مربوط به دادگاه‌های انقلابی است از امور انقلابی است که تشخیصش را شما خودتان می‌دهید. یک امور دیگری هست مثل فسق‌هایی که می‌شود که بشر حد دارد. آن‌ها ثبوتش بسیار مشکل است مثلا در باب زنا چهار نفر آدم عادل شهادت بدهد کالمیل فی‌المکحله.۱ خدای تبارک و تعالی خواسته است که این امور زود کشف نشود، هم فکر حیثیت اشخاص بشود، ولو به حسب واقع هم گناهکارند، و هم حفظ جهاد در جامعه بشود. یا اگر اقرار بکند یک دفعه به اقرارش اعتنا نکنند، نصیحتش کنند بهش بگویند که اگر چنان‌چه این ثابت شود تو چه خواهی شد، تو خواهی رذل شد، تو خواهی مقتول شد. بعد مهلت به او بدهند. ثانیا اگر آمد و اقرار کرد باز ثانیا توصیه به او بکنند که اقرار نکن این کار درست نیست فلان و اگر در بار چهارم اقرار کرد آن وقت وقتی این است که حد بزند آن هم حاکم شرع، مجتهد حاضر. این‌طور نباشد که از اطراف به ما هجوم بیاورند که هرج و مرج واقع می‌شود. یکی از علمای شیراز، علمای محترم شیراز به من دیروز پریروز بود کاغذ نوشته بود که در این دادگاه‌ها و در این چیز‌ها راجع به این مسائل مثل مسائل فحشا خیلی زود حد زده می‌شود و ملاحظه حدود جهات شرعی‌اش نمی‌شود و این را شما یک فکری بکنید.
حالا که آقایان تشریف دارند این‌جا، بهترین اوقات حالا است که ما بگوییم که این‌طور امور را سرسری نگیرید، یا از باب این‌که این امور مربوط به انقلاب نیست، گوش نکنید به حرف و کنار بروید هیچ کاری بهش نداشته باشید. یا اگر مبتلا شدید روی موازین شرع به آن طوری که شارع مقدس فرموده است نه این‌که حالا، چون انقلاب است ما هرکسی را دل‌مان خواست بزنیم، هرکس را دل‌مان خواست شلاق بزنیم، هرکس را دل‌مان خواست حبس بکنیم، هرکس را دل‌مان خواست خدای ناخواسته اعدام بکنیم. مسئله این‌ها نیست مسئله اغراض مسلمین است، باید حفظ شود این اغراض. به مجرد این‌که یکی آمده است می‌گوید که فلانی فلان کار را کرد، خوب آقایون این عادل است که این را می‌گوید؟! ۲۰ نفر هم باشند خیلی هم اعتنا نمی‌شود کرد، باید عادل باشد، روی موازین شرع عدالت داشته باشد تا این‌که از او شهادت قبول شود و الا فرض کنید ۱۰ نفر هم آدم‌های [ناخوانا]یک وقت این است شهرت هم‌چه هست، اما یک همچنین شهرتی امکان ندارد راجع به این امور مخفی، یک امر مخفی است این. امور مخفی را یک همچنین شهرتی که بله راجع به دزدی که رفته است سر گردنه کرده است آن‌جا ممکن است، یک وقت شهرت پیدا کند، اما راجع به این فحشایی که بسیار در جا‌های مختلف این کار‌های انجام می‌گیرد، این‌ها همچنین شهرتی حاصل نمی‌شود که علم پیدا شود، باقی می‌ماند شهادت شهود یا اقرار خودش. اقرار خودش هم در بسیاری از این‌ها یک دفعه فاید ندارد باید مکرر باشد. بعد از این‌که نصیحت شود که بخواهند بگردند حد جاری نشود، حتی‌الامکان.

نباید کاری بکنیم که بگویند دادگاه‌ها در زمان طاغوت هم این کار‌ها را نمی‌کردند
همچنین نباشد که خدای نخواسته هرکه هر کاری کرد فورا یا هرکه هر چی شنید او را پاسبان برود در خانه‌اش و چه بکند. پاسبان‌ها نباید بروند در خانه مردم، مگر با دستوری که از طرف دادستان، از طرف دادگاه صادر می‌شود. روی موازین شرعیه رفتن در عرض مردم خلاف شرع است. اهانت کردن به آدمی ولو آن آدم هم خودش یک آدم مخالف‌چی باشد باز هم حق اهانت نیست. حق است که جوابش را بهش بدهند، دیگر چرا اهانت به او بکنند. رفتن منزل به خانواده‌اش تعرض کردن به بچه‌هایش تعرض کردن، این‌ها اموری است که نباید بشود. ما می‌خواهیم اسلام باشد. ما نباید یک کاری بکنیم که بگویند دادگاه‌ها در زمان طاغوت هم این کار‌ها را نمی‌کردند. خوب به ما هم می‌گویند این حرف‌ها را، ما چه بکنیم؟ باید شما آقایان اعراض بکنید مسئله را، اگر می‌توانید اعراض بکنید، اعراض بکنید و الا الزامی ندارید که قاضی باشید. اگر می‌توانید روی موازین قضا، روی موازین اسلام عمل بکنید، باید بکنید، اگر چنان‌چه نمی‌توانید واقعا می‌بینید که محظور دارد، نمی‌شود، عرض کنم که قدرت ندارید به جلوگیری‌اش، خوب زودتر کنار بروید. در هر صورت مسئله مسئله‌ای مهم است نه از باب این‌که خود قضا مهم است، این خودش بسیار مهم است، اما قضا یک وقت در یک محیطی است که نداریم اشخاصی که بخواهند صدمه به اصل اسلام بزنند، آن‌جا باید بگوییم قضا بسیار مهم است و قاضی باید چه باشد و این‌ها، یک وقت وضع وضعی است که صدمه‌ای به اسلام می‌خواهند بزنند، این دیگر چند برابر می‌شود اهمیتش. باید همه چه قضات، چه دادستان‌ها، چه عرض کنم پاسبان‌ها، چه پاسدارها، چه کمیته تمام این‌ها باید روی موازین شرع عمل بکنند. البته پاسدار حق ندارد بدون این‌که قاضی اجازه بدهد کاری بکند وقتی هم امر کرد باید انجام بدهد. باید بکند حق ندارد تخلف کند. هرج و مرج نباید باشد.

نباید هر کاری که دل‌مان خواست بکنیم و بگوییم که انقلابی است
حالا که ما انقلاب کردیم هرج و مرج نباید باشد انقلاب کردن، [..]انقلاب روی موازین اسلام باشد، نباید ما کلمه انقلاب را بگذاریم و هر کاری که دل‌مان خواست بکنیم و بگوییم که انقلابی است. انقلابی یعنی چه؟ مگر اسلام عوض می‌شود؟! در انقلاب اسلام همان اسلام است شما یک قدرت طاغوتی را کنار گذاشته‌اید، حالا اسلام می‌خواهید پیاده کنید، احکام اسلام را می‌خواهید پیاده کنید، باید با تمام احتیاطات لازم، با تمام دقت‌های لازم در این امور بررسی شود، یک وقت یک بی‌گناهی خدای نخواسته روی مقاصدی که کسی ممکن است داشته باشد تهمتی به او زده شود خدای نخواسته آدم بی‌گناهی باشد؛ و امروز روز تهمت است، وضع نمی‌دانم چطور شده است که هرکسی هرچه را که به هرکسی... گفتم من ۲۰ و چند سال است ایشان را از نزدیک می‌شناسم. خیال کردند این‌ها تازه از خارج آمدند و من هم تازه آن‌ها را دیده‌ام، نمی‌دانم این‌ها چه می‌گویند، من می‌شناسم این‌ها را مردمی متقی هستند، مردمی هستند که برای اسلام کار از آن‌ها می‌آید. آن‌ها می‌خواهند یکی یکی را کنار بگذارند و همه را خلع سلاح کنند. آن وقت چه کسی باقی می‌ماند؟! حالا هرکسی که در دولت باشد بهش می‌گویند، هرکس که در شورا باشد بهش می‌گویند، هرکس که در دادگاه‌ها باشد برایش می‌گویند، رایج شده است چنین مطالبی که بی‌خود برای اشخاص یک مطالبی می‌گویند، بی‌جا، برای اشخاصی یک چیز‌هایی می‌گویند. باید احتراز کنند. من نمی‌دانم این مردم چه مردمی هستند؟ مع‌الوصف در بین جوانان ما اشخاصی هستند زودباور به مجرد این‌که می‌گویند فلانی بله آمریکایی است، جوان‌ها هم زود باورشان می‌آید، یا فلانی انگلیسی است بله همین‌طور. اصلا خود برنامه خود آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها این است که اشخاص صحیح را به اسم انگلیسی آمریکایی ضایع کنند، چون می‌دانند خودشون ضایع هستند، می‌دانند ملت پیش آن‌ها چه‌جور است. این مطلبی است که از ۳۰ -۴۰ سال پیش من یادم است که آخوند‌ها را وقتی می‌خواستند طرد کنند می‌گفتند این‌ها انگلیسی‌اند. خود آن‌ها تبلیغ می‌کردند که بگویند انگلیسی هستند. حالا آمریکایی بیش‌تر [..]تبلیغ می‌کنند، بنابراین بعضی از افراد هم که حسن‌نیت دارند سوءنیت ندارند، باور می‌کنند و می‌گویند، بدون این‌که بررسی بکنند. مثلا همین آقای دکتر یزدی و دکتر بهشتی را در یک جایی دیدم نوشته است که این‌ها پیش فلانی رفته و خواستند که بختیار را ایشان چه بکنند، اما آقای دکتر یزدی که همیشه مخالف بختیار بود که من در آن‌جا بودم. آقای دکتر بهشتی یک دفعه آمده است پیش من در مورد بختیار یک کلمه نگفتند. چرا باید مسلمان این‌طور باشد؟! چرا باید یک مسلمانی را این‌طور بگویند؟! من میل نداشتم اشخاصی را نام ببرم لیکن وظیفه بود. می‌دانم کسی را که خواهند هتک کنند، کسی را که می‌خواهند ضایع کنند. برای این‌که نتواند خدمت کند به اسلام. من وظیفه شرعی می‌دانم که دفاع کنم از مسلمانی که به درد ما می‌خورد، به درد اسلام می‌خورد و خدمت کرده است. ۲۰ سال ۳۰ سال خدمت کرده، حالا می‌خواهند او را از من تضییع کنند. فردا به شما هم می‌گویند و به دیگران نیز خواهند گفت. تا کی نوبت من برسد.

ساواکی‌ها پیش من محترم‌تر از آخوند‌های فاسدند
مسئله این‌طوری است. این‌ها می‌خواهند خلع‌سلاح کنند ما را و یکی یکی کنار برند آن‌ها. بدانند که فاسد هستند این‌ها، باید ملاحظه شود و ملت ایران بدانند این‌ها را که اگر اشخاصی مفسد آمدند جوان‌های دانشگاهی بدانند که این‌هایی که در دانشگاه می‌روند تبلیغات سوء می‌کنند و از اشخاص محترم مثلا آبروریزی می‌کنند، بدانند آن‌ها نظر سوء دارند. این‌ها می‌خواهند که همان مسائل برگردد. باید دانشگاهی‌ها بهش توجه کنند؛ و سایر قشر‌ها باید توجه به این معانی بکنند. من امیدوارم که نتوانند این قشر‌های فاسد یک صدمه اساسی به نهضت ما نزنند؛ و با جدیت آقایان همه روحانیون سایر طبقات و این دادگاه‌ها و این دادستانی‌ها این مسائل حل شود و اسلام ان‌شاءالله آن‌طوری که خدای تبارک و تعالی می‌خواهد در کارش تحقق پیدا کند. [..]. خدای متعال می‌داند که من نسبت به آخوند‌های فاسد آن‌قدر شدید هستم که نسبت به سایر مردم نیسم، ساواکی‌ها پیش من محترم‌تر از آخوند‌های فاسدند.

دادگاه ویژه روحانیت، برای دفاع نیست
و خدای متعال می‌داند این را که قضیه دادگاه ویژه اگر باشد، برای این نیست که دفاع باشد، برای این است که یک دسته اشخاص فاسد می‌خواهند اشخاصی آبرومند را از بین ببرند؛ و این‌که آقایان طرح کردند که در محیط خود آن‌ها باشد برای آن است که خودشان می‌شناسند آن‌ها را و الا ما ابدا نظر نداریم به این‌که این‌ها فرق داشته باشند. نخیر فرق دارند، فرق آن‌ها این است که شیطنت و [یک واژه ناخوانا]پیش از دیگران است. آن‌قدر صدمه‌ای که اسلام از یک آخوند فاسد می‌خورد از محمدرضا نمی‌خورد. در روایات است که آخوند فاسد و ملای فاسد در جهنم از بوی تعفنش مردم اهل جهنم در عذاب هستند. در این دنیا هم از بوی تعفن بعضی از آخوند‌های فاسد دنیا در عذاب است. ما طرفداری از عمامه نمی‌کنیم، ما طرفداری از اسلام می‌کنیم.
دین اسلام پیش شما باشد معظمید و پیش هرکس باشد معظم است و عمل نکردن به اسلام و خیانت کردن به اسلام معمم باشد، بدتر است از آن کسی که غیرمعمم باشد برای این‌که ضررش به اسلام بیش‌تر از دیگران است.
قضیه این‌که یک مطلبی باشد نیست می‌خواهند همان دادگاه‌های عمومی باشد هیچ فرقی به حال ما ندارد.


نسبت به آقای یزدی می‌گفتند: «مگر ایشان فارسی هم می‌داند؟»‌
می‌خواهد می‌گوید، نمی‌داند که تهمت زدن به یک مومن سزایش چیست نزد خدا، نمی‌داند غیبت کردن از یک مومن سزایش چیست، نمی‌داند که هتک حرمت مومن هتک حرمت‌الله است تعالی‌شانه. هرکه هرچه دلش می‌خواهد به هرکسی نه به یک نفر شد، به دو نفر به اشخاص متقی تهمت می‌زنند.
البته دسته‌ای هستند که می‌خواهند تهمت بزنند، این‌ها از یک اشخاصی ترس دارند، خوف دارند. ما اولی که آمدیم در این‌جا این‌ها خیال کردند که ما بعضی از این اشخاص را نمی‌شناسیم، شروع کردند راجع به چند نفری که بیست سال من با آن‌ها آشنا بودم مانند آقای دکتر یزدی، آقای بنی‌صدر، آقای قطب‌زاده، این‌هایی که من ۲۰ سال با آن‌ها آشنا بودم و این عده ۲۰ سال در خارج خدمت کردند و ضدرژیم عمل کردند و مجردی که این‌ها آمدند فورا کاغذ می‌آمد که این‌ها آمریکایی هستند و نسبت به آقای یزدی می‌گفتند مگر ایشان فارسی هم می‌داند؟ نه! چرا ایشان باید چنین باشد، حالا از این‌ها یک قدری سست شده‌اند افتاده‌اند به جان یک دسته دیگر، یک نفر آدمی را که من بیش از بیست سال است از نزدیک می‌شناسم و پیش من درس خوانده با من معاشر بوده من همه چیز او را می‌دانم حالاافتادند به جان او مثل آقای دکتر بهشتی و آن‌ها از آقای دکتر بهشتی می‌ترسند به خاطر این‌که او فرد لایقی است و آن‌ها نمی‌خواهند این چنین افراد باشند می‌خواهند یکی یکی نوبت همه‌تون شاید برسد یکی یکی هرکس را یک کاری از او در جایی ببینند فورا می‌خواهند او را هتک کنند و او را ساقط کنند. امروز آمدند به من گفتند که نسبت به ایشان خیلی چه می‌شد.

پی‌نوشت:
۱- «کالمیل فی‌المکحله»؛ یعنی به‌گونه‌ای که میله سرمه‌دان در سرمه‌دان قرار گرفته و نخی از میان آن عبور نکند.

متن سخنان امام خمینی برگرفته از: روزنامه اطلاعات، شنبه ۲۱ مهر ۵۸، ص. ۲.

نظرات بینندگان