arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۶۶۷۸
تاریخ انتشار: ۴۱ : ۲۳ - ۲۰ مهر ۱۳۹۸

یادداشت‌های علم، یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۵۴: مصدق سال‌ها انگلیسی‌ها را به دستور خود آن‌ها فحش داد!

در خصوص مصدق صحبت پیش آمد که «سال‌ها انگلیسی‌ها را به دستور خود آن‌ها فحش داد، زیرا چنان آدمی که حاضر نبود بدون رضایت انگلیسی‌ها نخست‌وزیر بشود (در باطن) چطور این‌طور یکدفعه می‌تواند دُم دربیاورد، مگر به دستور خود آن‌ها بوده باشد.» عرض کردم: «تردیدی در این کار نیست و پدرزنم مرحوم قوام و سردار فاخر در این زمینه اسناد ذی‌قیمتی دارند که حتی حاضر نبوده بدون توصیه سفارت انگلیس حاکم فارس بشود.»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

مصدق سال‌ها انگلیسی‌ها را به دستور خود آن‌ها فحش داد!

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

صبح شرفیاب شدم. کار‌های جاری را عرض کردم. من‌جمله مذاکره با معاون سابق وزارت خارجه انگلیس را به اختصار به عرض رساندم که «مطلب مهم او این بود که آیا خانم [مارگارت]تاچر، رئیس حزب اقلیت محافظه‌کار، می‌تواند به ایران بیاید و شرفیاب شود یا نه؟ من به او گفتم چرا نه؟ گفت: ممکن است شما بخواهید، روابط شما با دولت حاضر به هم بخورد. گفتم: تعجب می‌کنم شما یک نفر انگلیسی چطور چنین حرفی می‌زنید؟ به علاوه ما اهمیتی به دولت انگلیس، چه کارگر چه محافظه‌کار نمی‌دهیم که برنجد یا نرنجد. خجالت کشید.» شاهنشاه فرمودند: «خوب جوابی دادی.»
«بعد قدری راجع به اوضاع داخلی انگلیس صحبت کرد. گفت: ممکن است محافظه‌کاران در انتخابات آینده شانس داشته باشند، نه از این جهت که ما برنامه درخشانی بتوانیم عرضه کنیم، بلکه از این لحاظ که شاید مردم از کارگران خسته شوند. ولی با وصف این ما حاضریم اگر الان حزب کارگر بخواهد دولت ائتلافی تشکیل بدهد، در آن شرکت کنیم. اما انتخابات فوی نمی‌خواهیم، چون بهتر می‌دانیم مبارزه با انفلاسیون [تورم]و ... را حزب کارگر انجام بدهد. من گفتم: مبارزه با سندیکا‌ها را چطور؟ گفت: ممکن است در این زمینه هم حزب کارگر درگیر بشود. وضع ایران را پرسید که در خارج همه‌جور صحبت می‌شود، ممکن است تو نظر روشنی به من بدهی؟ گفتم: البته. بعد استحکام وضع ایران را برای او تشریح کردم که فعلا کشاورز و کارگر که استخوان‌بندی اجتماعی ما را تشکیل می‌دهند، صد درصد از وضع خودشان راضی هستند (به دلیل مالک شدن کشاورز و امتیازات فوق‌العاده کارگران که تشریح کردم.) بورژوازی با پول زیادی که در دست دارند راضی است. صنعتگران راضی هستند؛ و برنامه اعلیحضرت همایونی یک سوسیالیسم تند و عدالت اجتماعی مطلق به علاوه مشارکت اکثریت در عموم کارهاست که به شدت تعقیب می‌شود و عوض‌شدنی هم نیست؛ بنابراین ناراضی خیلی کم داریم. چند گران‌فروش یا چند دانشجو که معلوم نیست سرشان بر چه بالینی است داد و فریاد می‌کنند، ما اهمیتی نمی‌دهیم. منتها فرق کشور ما با کشور شما این است که ما از اقلیت نمی‌ترسیم و آن‌ها را می‌کوبیم و شما تسلیم آن‌ها هستید. آیا این معنی دارد که یک وزیر خارجه انگلیس به عنوان رعایت جناح چپ حزب خودش به یک کشور اروپایی به این شدت حمله کند؟ گفت: فلان‌کس، راست می‌گویی، ولی چه باید کرد؟ سیاست‌پیشگان این‌طور هستند. گفتم: فرق کشور من با شما این است که ما گرفتار سیاست‌پیشگان نیستیم و کار ما در دست یک دولت‌مرد بزرگی است. در مورد شرکت ۴۹ درصدی مردم در سرمایه‌گذاری‌های خصوصی که باعث آه و ناله سرمایه‌داران شده است و شما را از سرمایه‌گذاری می‌ترسانند، مبادا گول این حرف‌ها را بخورید. این‌ها داد و فریاد می‌کنند، از لحاظ قیمت‌گذاری کارخانه آن‌هاست که از روی پرداخت [مالیات]معین شده است. کم [مالیات]داده‌اند و حالا هم قیمت [کارخانه‌های آن‌ها]کم تعیین شده است. به کسی مربوط نیست. حالا هم آن‌ها هستند که سر و صدا راه انداخته‌اند و شما را می‌ترسانند و گرنه ۴۹ درصد شرکت مردم پشتوانه حُسن جریان کار کارخانجات و ضمانت ادامه و بقای آن‌هاست. آن‌قدر صمیمانه و صادقانه حرف زدم که تحت تاثیر قرار گرفت و اصرار کرد من به انگلیس بروم برای حزب محافظه‌کار کنفرانس بدهم.»
شاهنشاه خندیدند، فرمودند: «تصادفا مثل این‌که بد حرف نزده‌ای!» عرض کردم: «گاهی بر سبیل استمرار، خوب حرف می‌زنم.» فرمودند: «اگر استمرار را برداری، درست است.» به هر صورت خوش‌وقت شدند و خندیدند و من از این لحاظ خوشحالم. فرمودند: «اتفاقا بد نبود اگر وزیر دربار نبودی، دعوتش را قبول کنی.»
بعد کار‌های جاری را عرض کردم. من‌جمله این‌که خلاصه کتاب «هفت خواهران (نفتی)» را که وسیله تامپسون نوشته شده است عرض کردم. این‌طور کتاب‌ها برای ما بسیار مفید است، زیرا او از شاهنشاه شکایت می‌کند که پافشاری اعلیحضرت همایونی باعث تشکیل اوپک و گرانی قیمت نفت و ... شده و ما همین را می‌خواهیم که مردم بدانند و متاسفانه نمی‌دانند. فرمودند: «نکند تو هم دنبال سیاست‌های قدیمی باشی که انگلیسی‌ها داشتند و مخصوصا به بعضی می‌گفتند ما را فحش بدهید.» عرض کردم: «اتفاقا در این مورد همین‌طور است، چون عرب‌ها می‌گویند: الفضل ما شَهِد بِه الاعداء.»
بعد در خصوص مصدق صحبت پیش آمد که «سال‌ها انگلیسی‌ها را به دستور خود آن‌ها فحش داد، زیرا چنان آدمی که حاضر نبود بدون رضایت انگلیسی‌ها نخست‌وزیر بشود (در باطن) چطور این‌طور یکدفعه می‌تواند دُم دربیاورد، مگر به دستور خود آن‌ها بوده باشد.» عرض کردم: «تردیدی در این کار نیست و پدرزنم مرحوم قوام و سردار فاخر در این زمینه اسناد ذی‌قیمتی دارند که حتی حاضر نبوده بدون توصیه سفارت انگلیس حاکم فارس بشود.»
بعد نامه بوتو را ملاحظه کرده، فرمودند: «وزیر اقتصاد و دربار جواب تهیه کنند.» ۱ عرض کردم: «روزنامه‌های غربی خیلی راجع به این کسی که در سِند رقیب بوتو شده، قلم‌فرسایی می‌کنند.» فرمودند: «معلوم نیست چرا. گویا بین مردم شخص بدنامی است.»
بعد مرخص شدم به کار‌های جاری رسیدم. قرار بود شاهنشاه برای افتتاح پارک فرح که مجسمه‌های پادشاهان بزرگ ایران را در آن قرار داده‌اند بروند و پرده‌برداری بفرمایند. به علت گزارشی که به عرض رسید که مجسمه‌ها زشت هستند، موقوف شد؛ بنابراین فرمودند: «به گردش می‌رویم.» من بعدازظهر یک دخترخانم ایرانی را دیدم، نفسی تازه کردم. مجددا به کار مشغول شدم تا حالا که نصف شب است.
سفیر کره شمالی را دیدم که یک ساعت‌ونیم وقت مرا گرفت و چرت و پرت گفت: تا بالاخره این نکته را حالی کند که انتظار دارد ما در سازمان ملل به طرح یکی شدن کره که از طرف کره شمالی پیشنهاد می‌شود، رای موافق بدهیم، که نخواهیم داد! یک ساعتی هم سفیر شاهنشاه را در لبنان پذیرفتم (سرهنگ منصور قدر) که مرا کاملا نسبت به اوضاع آن‌جا آشنا کرد. هیچ بعید نیست لبنان بین عیسوی‌ها و مسلمانان (شیعه و سنی به طور جداگانه) و فلسطینی‌ها تجزیه شود و این کشور به کلی از بین برود. در این صورت یک قسمت آن را هم اسرائیل اشغال خواهد کرد.


پی‌نوشت:
۱- بوتو در نامه خود درخواست کرده که هرچه زودتر از تصمیم ایران برای تضمین وام ۳۰۰ میلیون دلاری پاکستان از بانک‌های آمریکایی آگاه شود.

نظرات بینندگان