مرحوم داریوش شایگان مفهوم «تعطیلیهای تاریخ» را برای توصیف عقبماندگی وارثین تمدنهای بزرگ آسیایی و آفریقایی از تکانههای بزرگ تاریخ ابداع کرد. رئیس جمهوری اما از تعطیلی در یک مفهوم ملموستر سخن میگوید: کشور را تعطیل نکنیم!
در گزیده ای از یادداشت روزنامه ایران به قلم علی ربیعی دستیار ارتباطات اجتماعی رییس جمهوری و سخنگوی دولت آمده است: تعطیل کردن کشور یعنی مستغرق شدن در تعطیلیهای تاریخ، یعنی عقب ماندن از سیر تحول واقعیتهای پیرامون- که فرصتهای توسعه و پیشرفت در آن نهفته است-: «فردا ما هستیم و میگوییم چه کسانی کشور را تعطیل کردند.» امروز اما مهمتر از پرداختن به این پرسش که چه کسانی کشور را تعطیل کردند، آن است که بگوییم تعطیلی کشور چیست و چه توابع هولناکی برای امروز و فردای ما دارد. شایگان از تعطیلیها و عقبماندگی از «جهان» سخن میگفت: «منطقه ما ۴۰۰-۳۰۰ سال است که در تعطیلات تاریخی به سر میبرد. امپراطوری عثمانی نمونه خوبی است، چون با اینکه یک پایش در اروپا بود، نه متوجه رنسانس شد، نه عصر روشنگری و نه انقلاب صنعتی. داستان ما این است. بنابراین من فکر میکنم ما نیاز به یک خانهتکانی ذهنی داریم.» داستان ما چیز دیگری است، داستان عقبماندگی توأمان از تحولات «جهان» و از «جهان نزدیک».
ظرف این مدت، جهان نزدیک ما دچار تحولهای ژرفی شده است: به ژاپن، سنگاپور، کره جنوبی و مالزی بنگریم، هند را تماشا کنیم و حتی همین ترکیه را ببینیم. شهروندان ما اکنون این تحولات را با چشمان مسلح و چشمان غیرمسلح میبینند. هرچه به هزاره سوم نزدیک شدیم، تحولات محیطی فشردهتر و سریعتر در پیرامون ما تغییر میکند مشکل از جایی رخ میدهد که این تغییرات سریعتر از ادراک ما از تحولات اتفاق میافتند به یک معنا تقدم و تأخر واقعیت و ادراک زمانی مسأله اصلی ماست. شاید کهن الگوهای معرفتی ما اجازه درک آن تحول ژرف را که در جهان ما در شرف تکوین است نمیدهد. چندی پیش – به بهانه ورود ساختارهای مورد نیاز برای ورود زنان به ورزشگاه- در بحث پیرامون ضرورت درک تحولات جامعه خودمان مفهوم «فقدان ساختارهای ذهنی» را به پیش کشیدم. دولت از مدتها پیش ساختارهای سختافزاری حضور بانوان در استادیومها را فراهم کرده بود اما «ساختارهای ذهنی» برخی مخالفین هنوز در عصر ممنوعیت ویدئو و نوارهای بتاماکس به سر میبرد. اگر این عقبماندگی و زیستن در «تعطیلیهای تاریخ» نیست پس چیست.
تلاش برای تعطیلی اقتصاد هم از همین جنس است. عدم الحاق به کنوانسیونهای جهانی مربوط به مبارزه با پولشویی یعنی عدم الحاق به نظام بانکی جهانی در بالاترین سطح خود یعنی تعطیل کردن اقتصاد و تن دادن به کاهش ارزش پول و دل خوش کردن به درآمدهای اندک برای اداره یک کشور بزرگ. رئیس جمهوری در پاسخ به رفتار مخالفان برجام و امتداد تحریم میگوید؛ اگر درهای کشور را به روی جهان ببندیم، باز هم این ملت زندگی روزمره بدون پیشرفت و آینده درخشان خواهد داشت اما این ملت شایسته چیزی فراتر از بقای محض و حیات محض است. تقلیل شهروند به یک هستی بیولوژیک محض چیزی جز آنچه فیلسوفی آن را «حیات برهنه» نامیده نیست.
یعنی زندگی عاری از سبک زندگی و کرامت و توسعه و پیشرفت و رفاه که هدف غایی تحریمهای امریکایی نیز همین هست. باید ضمن مبارزه با اصل تحریم در نقطه کانونی آن، با این بتهای ذهنی تحریم که تحریم را بزک میکند و به شکل امری اجتناب ناپذیر برای جامعه ایران بازنمایی میکند نیز مبارزه کرد. دولت در مسیری درست میکوشد بت تحریمها هم در ذهنیتها و هم در عینیت اقتصاد و دیپلماسی بشکند. نه استراتژی تحریم سرنوشت محتوم ایران است و نه برای شکستن آن نیاز به سرافکندگی ملی و تن دادن به زور در قالب نظم امریکایی است. کشور ما با انقلاب اسلامی و با فرآیند تأسیس نهادهای مردم سالاری در پای صندوقهای رأی وارد تاریخ جهان شد و نباید و نمی توان این کشور جهانی شده را دوباره به یک جزیره فروبسته درخود تبدیل کرد.
رئیس جمهوری پیشتر از آنهایی سخن میگفت که سعی میکنند به موازات دیوار کشی تحریم گران به دور ایران، یک دیوار قطورتر از تحریم را حول جهان اقتصاد و بانک و ارتباطات و دیپلماسی را معماری کنند و جنبهای نهادین به تحریمهای ضد ایرانی ببخشند. اگر میخواهیم مبارزه با فساد عمق بیشتری به خود بگیرد و به اقدامات مقطعی ونمادین محدود نشود باید زیرساختهای آن را آماده کنیم و لایحه شفافیت و لایحه تعارض منافع را در حیات هر روزه جامعه جاری کنیم. به نام هیچ مبارزهای نمیتوان اقتصاد و دیپلماسی را به تعطیلی کشاند.