خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۴ آبان 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
در گزارشها عقب نشینی نیروهای چپ از شهر دوشنبه [تاجیکستان] مورد توجه است. [آقایان غلامعباس زایری و عباس عباسی]، نمایندگان بندرعباس آمدند. از استاندار ابراز رضایت کردند و برای عمران منطقه استمداد نمودند. نمایندگان بُجنورد و امام جمعه و فرماندار آمدند. برای سرعت بیشتر در ساخت فرودگاه، پتروشیمی، ورزشگاه و گمرک با ترکمنستان استمداد کردند.
[آقای محمد قمی]، نماینده ورامین آمد. برای گاز باقرآباد، انتقال فاضلاب تهران برای ورامین، احداث خط مترو تهران تا ورامین و بهکار گرفتن نیروهای رادیکال مجلس سابق که بیکار شدهاند، استمداد کرد. علما، نمایندگان و دانشگاهیان اردبیل، برای تشکر به خاطر استان شدن اردبیل آمدند.
دکتر [محمدحسین] عادلی، [رییسکل بانک مرکزی] و معاونان و کارشناسان آمدند. نتایج تک نرخی شدن ارز و تأثیر آن بر قیمتهای هر یک از اصناف، کالاها، اقشار و دهکهای جامعه را توضیح دادند. تذکر دادم که سیاست انقباضی را خیلی با سختی اجرا نکنند تا منجر به رکود نشود.
عصر شورای اقتصاد جلسه داشت. راجع به توزیع و قیمت سیمان و واردات جو و پنیر تصمیمگیری شد. آقای [محمدعلی] شرعی، تلفنی برنامه جلسه شروع کار مدیریت جدید حوزهها را توضیح داد.
سال ۱۳۷۲
آقای [نورسلطان] نظربایف آمد. با هم به سوی فرودگاه رفتیم. در راه دربارة مشکل روبل و آثار لغو شدن اعتبار روبل در سایر جمهوریها و سرازیر شدن روبلهای باطل شده به کشورهای حوزه روبل مذاکره کردیم. نگرانی دارند، ولی چارهای ندارند.
مقداری از رئیس جمهور ترکمنستان انتقاد کرد و مدعی شد که او به سوی قهرمانکردن خود و دیکتاتوری میرود. حدود چهل مجسمه از خودش ساخته و میادین مهم را به نام خودش نامگذاری و همه کارها را به نام خودش تمام میکند و مخالفان را از میدان به در میسازد. از مشکلات عظیم قرقیزستان گفت و نیز گفت تاکنون حق عبور گاز ترکمنستان از خاک قزاقستان و نیز حقوق عبور قطارها و ماشین و هواپیماها را نمیگرفته و از ماه آینده خواهد گرفت. مدعی است از همه آن کشورها طلبکار است و عجیب آنکه ترکمنستان هم مدعی طلب صد میلیارد روبلی از قزاقستان است.
با سان و رژه، بدرقه رسمی شدیم و به سوی شهر ساحلی آکتائو پرواز کردیم. نزدیک سه ساعت پرواز بود. استاندار و وزیر نفت هم همراهمان بودند. در فرودگاه سران شهر به استقبال آمدند و بلافاصله به سوی بندر و شهر حرکت کردیم.
در راه استاندار توضیح میداد و خوشحال بود که برای تشریفات، اتومبیل شورلت آمریکایی به جای اتومبیلهای نامرغوب روسی تهیه کرده است. توضیحات خوبی از استان داد. با حدود یکصد و هشتاد هزار کیلومتر و سیصد هزار نفر جمعیت فقط در دو شهر، استانی کاملاً بیایانی و کویری است. شهرها هم به کمک آبشیرینکن آباد شده است. شهر ساحلی و فاقد فضای سبز مناسب، با آپارتمانهای بسیار بلند است. رفتیم بندر را دیدیم؛ گفتند تا کشتی هفت هزار تنی را میتواند بپذیرد. بالا آمدن آب دریای خزر، مزاحم جدی آنهاست.
سپس به نیروگاه هستهای رفتیم. رییس نیروگاه توضیح داد. هفتصد مگاوات برق و یک صد هزار مترمکعب آب شیرین میکند و در مدت هشت سال کار، حادثهای نداشته است. از ساختمان نیروگاه و اتاق کنترل بازدید کردیم. در این استان، کارخانجات عظیم تولید اورانیوم، کود شیمیایی و پی وی سی دارند. در زمان شوروی سابق، استان بسته بود و فعلاً آزاد شده است. قبرستانی از مسلمانها کنار راه بود که بیشتر فضای آن را مقبرههای خانوادگی کوچک گرفته بود. دریاچهای بسیار وسیع در کنار جاده بود. گفتند پسابهای شست و شوی خاکهای معدن اورانیوم است که به خاطر حفظ محیط زیست، به دریا هدایت نشده و آنجا کمکم رادیواکتیو خود را از دست میدهد. تعداد زیادی هواپیمای سمپاشی در فرودگاه بود که با توجه به عدم وجود مزارع در استان، نفهمیدیم چه مصرفی دارد.
به سوی باکو پرواز کردیم و حدود ساعت پنج بعد از ظهر رسیدیم. در فرودگاه استقبال گرمی داشتند. به جای مصاحبه، پشت میکروفون، آقای حیدر علیاف و من صحبت کوتاهی کردیم. جمع زیادی از مردم جمهوری آذربایجان[۱] و ایران هم در فرودگاه شعار میدادند. بیرون فرودگاه، جمعیت فراوانی با پلاکارد و عکس اجتماع کرده بودند و شعار الله اکبر میدادند. با آقای حیدرعلیاف پیاده شدیم و مقداری جلوی مردم راه رفتیم و به احساساتشان پاسخ دادیم. از فرودگاه تا محل اقامت، در اغلب مسیر، دو طرف خیابانها جمعیت زیادی صف کشیده بودند و ابراز احساسات میکردند. در یکی از میدانهای شهر هم که اجتماع عظیم بود، باز برای پاسخ به ابراز احساسات پیاده شدیم.
به اقامتگاه رفتیم. بعد از کمی صحبت با آقای علیاف، وضو گرفتیم و به سوی مسجد حرکت کردیم. جمعیت کمی در مسجد بودند. پلیس به بهانه امنیت، مانع ورود مردم شده بود. نماز جماعت به امامت من اقامه شد. سپس آقای [الله شُکور] پاشازاده و امام جماعت مسجد خیرمقدم گفتند و من صحبت کوتاهی دربارة استقلال و آزادی و اسلامی شدن و جنگ کردم.[۲]
به میهمانسرا برگشتیم. دکتر [حسن] حبیبی از تهران تماس گرفت و دربارة گرانشدن ارز و راه علاج و تعرفهها صحبت کرد؛ قبلاً دکتر عادلی توضیحات داده بود. شام خصوصی از طرف آقای حیدر علیاف در میهمانسرا داده شد. مهدی و یاسر و دکتر ولایتی و پسرش [آقای الهام علیاف] و آقای حسناف، [نخست وزیر] بودند و [آقای علیاصغر نهاوندیان]، سفیرمان مترجم بود. بیشتر دربارة روسیه و جمهوریها و اوضاع آذربایجان صحبت کردیم. بعد از شام خصوصی گفت که در ارسال سلاحهای خریده شده از تهران تعجیل شود و نیز اسلحههایی که فراریان از جنگ به ایران بردهاند، به آذربایجان ارجاع شود؛ گفتم فوراً اقدام کنند
سال ۱۳۷۳
سفر رییسجمهور آمریکا به خاورمیانه و بهخصوص به سوریه و اردن و امضای پیمان صلح اسراییل و اردن در صدر اخبار است. برای آماده شدن جهت سفر به ترکمنستان، ملاقات کمی در دستور کارم گذاشتهاند.
استانداران و فرمانداران و دادستانهای سراسر کشور، برای توجیه سیاست مبارزه با گرانفروشی آمدند. سیاستها را برایشان توضیح دادم.[۱] آقایان آلاسحاق، [وزیر بازرگانی] و [اسماعیل] شوشتری، [وزیر دادگستری] هم روش اجرایی کار خود را گفتند. کارها را تا ظهر تمام کردم.
به دکتر [حسن] روحانی گفتم، در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، بهانهجویی دانشجویان بر سر شهریه گرفتن از دروس مردودی، برای تکرار دروس را بررسی کنند.
ساعت دو و نیم بعد از ظهر در فرودگاه بودیم و با مصاحبه کوتاهی و بدرقه رسمی پرواز کردیم. ساعت چهار بعد از ظهر به عشقآباد رسیدیم. یک ساعت تفاوت وقت است. دکتر ولایتی و آقازاده و ترکان و مهدی و یاسر و حسین همراه بودند. استقبال گرمی با سان و رژه و رقص و آواز کودکان و حضور بزرگان و سُفرا و وزرا داشتند. قبل از رؤسای جمهور ترکیه و آذربایجان و نخستوزیر پاکستان رسیده بودیم.
با همراهی آقای نیازُف یکسره به دفتر کارش رفتیم و بلافاصله گفتوگوی خصوصی را دو نفره با یک مترجم از آنها آغاز کردیم؛ مثل همیشه شروع کرد به دادن خبرهای خصوصی وغیرعلنی و صادقانه و مطالب لازم را در اختیار گذاشت:
۱ - دربارة آذربایجان گفت، روسها با ریاست [حیدر] علیاف مخالفاند و او را برکنار خواهند کرد و احتمالاً مُطلّباف را میآورند. مقداری از علیاف بدگویی کرد و گفت امضای قرار کنسرسیوم از سوی روسیه، بدون اطلاع یلتسین بوده و آن را چرنومردین، نخستوزیر امضا کرده و اکنون مخالفت میکند. در جواب سئوال اینکه خود ترکمنستان، چگونه توانسته علیرغم نظر روسیه، در مورد مدیریت منابع نفتی دریای خزر با ایران و هلند قرارداد مشارکت امضا کند؛ گفت این کار حوزه جدید توسعه مخازن، در دست بهرهبرداری است.
۲- در مورد طلب نهصد میلیون دلاریشان از اوکراین بابت فروش گاز گفت، چند دولت غربی، چهارصد میلیون دلار بابت طلب پس دادند که بقیه را ده ساله قسطبندی کنند. نامهای در این خصوص از آقای [بیل] کلینتون، [رییسجمهور آمریکا] ارائه داد وبا من مشورت کرد؛ گفتم بهتر از وضع موجود است.
۳ - در مورد روسیه گفت، یلتسین و چرنومردین میمانند. فردا پارلمان رأی اعتماد میدهد -که همین طور هم شد- بابت عدم شرکت یلتسین و هیأت روسی، برخلاف قرار در جشنهایشان، گفت آنها گرفتار مسأله پارلمان فردا هستند؛ توجیه درستی نیست.
۴ – آقایان نظربایف و کریماُف هم شرکت نکردهاند. از آنها مطابق معمول بدگویی کرد و گفت اختلاف اصلیاش با اسلام کریماُف، بر سر گرمی روابط ترکمنستان با ایران است و برای نمونه، خرید دویست دستگاه مینیبوس از ایران و حل مشکل ترابریشان را ذکر کرد و گفت، کریماُف اعتراض کرده و به او جواب دادهام، هم ارزانتر است و هم کیفیت بهتر دارد؛ چرا نخریم و خیلی هم از ما ممنون است. دو سه روز پیش، ضمن نامهای از دادن ماشینها قدردانی کرده است.
۵ - در خصوص مدیریت دریای خزر گفت، سیاستش با ما و روسیه نزدیک است و آذربایجان و قزاقستان نظر دیگری دارند.
۶ - در مورد خط لوله گاز، تأکید کرد که آمریکا و روسیه و قزاقستان با عبور از ایران موافقاند و ژنرال [الکساندر] هیگ، فردا بناست نتیجه تلاش برای تأمین پول طرح را بدهد.
۷ - از هیگ نقل کرد که او به کمک دوستانش در کنگره آمریکا، گروهی را تشکیل داده که با سیاست [وارن] کریستوفر، [وزیر امور خارجه آمریکا] در مورد فشار بر ایران مخالفت میکنند. تلاش دارد هیگ را دوست ایران معرفی کند.
۸ - تعریف زیادی از محبوبیت ملی خود در رضایتمندی مردم و پیشرفتهایشان کرد؛ ضمن انتقاد از سیاست سایر جمهوریهای جدیدالاحداث شوروی سابق.
۹ - در مورد جنگ قرهباغ گفت تا حکومت تسلیم روسیه و آذربایجان نباشد، روسها نمیگذارند جنگ تمام شود. دعوت از [عبدالرشید] دوستم و اسماعیلخان از افغانستان را توجیه کرد و گفت آنها را در جایگاه رؤسا نمیآورد. من هم تأییدش کردم.
به اقامتگاه رفتم؛ یکی از چند هتل از دوازده هتل که جدیداً ساختهاند. هتلها کوچک است. خانم [بینظیر] بوتو، [نخستوزیر پاکستان] و همراهانش آمدند. از لغو سفرم به هند خوشحال بودند و از شیوع بیماری مالاریا در هند بعد از طاعون گفتند، ولی پیشنهاد کردند، در سفر بعدیام، برای حل اختلاف هند و پاکستان تلاش کنم. در مورد طرح مسأله کشمیر در سازمان ملل مشورت کرد. گفتم اگر مثل سابق، رأی کمی دارند، مطرح نکنند. خودش هم چنین نظری دارد، ولی از جو مخالف میترسد. قرار شد دو وزیر خارجه بررسی کنند.
درخواست کرد که اجازه بدهیم، فائزه برای مسأله ورزش بانوان به پاکستان سفر کند. در مورد خط لوله گاز صحبت شد. قرار شد در بررسی مسیر تسریع شود؛ خیلی نیازمندند. دربارة اکو و اجلاس [سران سازمان کنف
رانس اسلامی در] مراکش صحبت شد. گفت آنها هم هنوز در مورد سطح هیأت تصمیم نگرفتهاند.
شب شام را تنها در اتاقم خوردم. برنامه تلویزیون را دیدم؛ تقریباً تمام وقت مربوط به ورود میهمانان جشن است. ترکیه، ایران، پاکستان و آذربایجان، همه را به طور کامل پخش کردند؛ جز آذربایجان را که نشان از بیاعتنایی است.
سال ۱۳۷۴
برای شرکت در اجتماع ائمه جماعات تهران، از خانه به مجتمع امام خمینی(ره) رفتیم. قبل از جلسه، آقای [محیالدین] انواری، [رییس مرکز رسیدگی به امور مساجد]، برای نیازهای مساجد و ائمهجماعات استمدادکرد. درجلسه، روضه حضرت زهرا (س) خواندند وگزارش مساجد را دادند. بیش از هزار و سیصد مسجد در تهران و بیش از دو هزار مسجد در استان وجود دارد. من هم صحبت مفصلی در خصوص وظایف روحانیت و وضع و آثار انقلاب نمودم.[۱]
به دفترم رفتیم. تا عصر کارها را انجام دادم و به خانه آمدم. آقای [عباس واعظ] طبسی، [تؤلیت آستان قدس رضوی]، تلفنی در مورد بیمه روحانیت مشهد استمداد کرد و آقای [محمود] واعظی، [معاون اروپا و آمریکای وزارت امورخارجه]، در مورد مذاکره با تروئیکا[۲] در خصوص مسأله سلمان رشدی کمک خواست.
آقای [محمدرضا] مهدوی کنی، [دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تهران] که در جلسه صبح بود، گفت به جلسات روحانیت مبارز میرود؛ بدون سمت دبیرکلی، بلکه به عنوان عضو. خبر مهم رسانهها، مریضی دوبارة [بوریس]یلتسین، [رئیس جمهور روسیه]، پس از مراجعت از آمریکا و بستریشدن او و نامعلومی عاقبت کار است.
سال ۱۳۷۵
آقای [جلیل] بشارتی، [رئیس دفتر مناطق محروم نهاد ریاستجمهوری] آمد. گزارش عملکرد دفتر مناطق محروم[۱] را داد و مقدار رفع محرومیت از روستاها را توضیح داد و برای تقویت بودجه سال ۱۳۷۶ استمدادکرد. در مراسم افتتاح [چهارمین] کنگره سازمان تأمین اجتماعی شرکت کردم. بعد از گزارش آقای [محمد] عباسزادگان، [دبیر کنگره]، در خصوص تحقیقات بیمههای اجتماعی و گزارش عملکرد توسط آقای [مهدی] کرباسیان و خیرمقدم توسط دکتر [علیرضا] مرندی، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی]، من دربارة اهمیت تأمین اجتماعی و موفقیتهای ایران در فقرزدایی و محرومیتزدایی و تأمین عدالت و ضرورت اقدامات کارشناسانه و انتقال تجارت به دیگران، صحبت مفصلی کردم.[۲] سپس با رؤسای هیأتهای شرکتکننده از اعضای اوپک، احوالپرسی و از شرکتشان تشکر کردم.
آقای خسرو حبیبی آمد. گزارشی داد و برای مسکن و درجه استمداد کرد. آقای دکتر اکبرزاده آمد. از پیشرفت تحقیقات مواد اولیه سمسازی گزارش داد و برای بودجه ساخت کارخانه برای تولید، استمداد کرد.
دکتر حبیبی برای امور جاری آمد و مجدداً گفت نامزد انتخابات [ریاستجمهوری] نخواهد شد. عصر دکتر [کمال] خرازی، [نماینده دائم ایران در سازمان ملل] آمد. از تغییر سیاست آمریکا در مورد ایران گفت و نظر داد که از این تحول مثبت، استفاده شود. شب شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. دربارة افغانستان و دربارة ادامه طرح خرید خدمت سربازان غایب و تقسیم بودجه مبارزه با استکبار و مسائل کردستان عراق بحث کردیم و تصمیم گرفته شد. برای خواب در دفترم ماندم.