arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۹۵۹۸
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۲۳ - ۰۷ آبان ۱۳۹۸

يادداشت‌های علم، یکشنبه ۷ آبان ۱۳۵۱ / شاه: تحقیق کن برای چه در آخر مجلس برای من دعا نکردند؟

فرمودند: «من امروز که قتل مولاست، می‌بینی کراوات سیاه زده‌ام. با آن‌که به این تشریفات عقیده ندارم و عقیده‌ام به خدا و ائمه اطهار طور دیگر است، ولی برای خودم یک دل‌خوشی است. نمی‌دانم چرا؟» عرض کردم: «هرچه باشد، خوب است. گو این‌که عقیده عمیق شاهنشاه به خدا، خود به خود اثر وضعی دارد و در قلب مردم رسوخ می‌کند...»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

يادداشت‌های علم، یکشنبه ۷ آبان ۱۳۵۱ / شاه: من امروز که قتل مولاست، کراوات سیاه زده‌امپس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

صبح نفتی‌ها شرفیاب می‌شدند. به این جهت من دیشب اجازه گرفتم، صبح شرفیاب نشوم. فرمودند: «بعدازظهر کاری نداریم بیا.»

من صبح سواری رفتم و ساعت ۳ و ۳۰ شرفیاب شدم. میوه و برنج و زعفران که باید برای پادگورنی و برژنف و کاسیگین به مسکو می‌فرستادیم، به نظر مبارک رساندم، خوب بود. فرمودند: «بفرستید...» شاهنشاه فرمودند: «دیشب ساعت ۳ صبح برخاستم. مدتی بیدار بودم،‌ خوشبختانه دوباره خوابم برد. خوابم دارد خیلی کم می‌شود، حتی با دوای خواب.» بعد به من فرمودند: «من امروز که قتل مولاست، می‌بینی کراوات سیاه زده‌ام. با آن‌که به این تشریفات عقیده ندارم و عقیده‌ام به خدا و ائمه اطهار طور دیگر است، ولی برای خودم یک دل‌خوشی است. نمی‌دانم چرا؟» عرض کردم: «هرچه باشد، خوب است. گو این‌که عقیده عمیق شاهنشاه به خدا، خود به خود اثر وضعی دارد و در قلب مردم رسوخ می‌کند، ولی این تشریفات هم از لحاظ رئیس یک کشور شیعه و کشوری که هنوز مردم آن ۹۰ درصد پایبندی عمیق به مذهب دارند، لازم است.»

.... عرض کردم: «وزیر دادگستری [منوچهر پرتو] دیدنم آمده بود و نگران از کم‌مرحمتی شاهنشاه بود.» فرمودند: خیلی به او عقیده ندام. خوب احساس کرده است.»

عرض کردم: «به سخنرانی مذهبی از مسجد ترک‌ها در رادیو گوش می‌کردم. [فخرالدین] حجازی، واعظ، حرف می‌زد، خوب هم حرف می‌زد؛ ولی در آخر مجلس به همه کس و همه چیز و حوزه علمیه قم دعا کرد و به شما دعا نکرد. جای تعجب شد.» فرمودند: «تحقیق کن برای چه؟» عرض کردم: «رسم عجیبی است، هرکس می‌خواهد خود را در دل عامه جا کند، از ما دوری می‌کند. معنی این کار را نمی‌فهمم. فلسفی پدرسوخته همین کار را می‌کرد، او را کنار زدیم. این آقا که با اجازه ما منبر می‌رود و سخنرانی او را هم رادیوی دولتی پخش می‌کند، همین کار را می‌کند.» فرمودند: «بپرس چرا این کار را می‌کند.» مدتی هم فکر کردند.

راجع به نفت و مذاکرات صبح، راضی بودند. فرمودند: «شاید فرمول تازه به کار ببریم که ما مطلقا فروشنده باشیم و کنسرسیوم هم خریدار و دیگر کاری به برداشت و غیره نداشته باشد.» عرض کردم: «بسیار فرمول عالی و جدیدی است...»

عرض کردم: «سرکار فریده خانم، مادر علیاحضرت، به من گفتند، در کارت دعوت مجلس سنا برای چهاردهم مهر ماه، نوشته نشده بود در حضور اعلیحضرتین. بعد هم در لایحه جوابیه سنا اسمی از علیاحضرت شهبانو برده نشده است. قسمت دوم را که خودم توضیح دادم که نطق را شاهنشاه فرموده‌اند، جواب هم به آن نطق عرض می‌شود، طبیعتا اسمی از علیاحضرت شهبانو برده نمی‌شود. ولی اجازه فرمایید کارت را تذکر بدهم که سال دیگر تکرار نشود.» فرمودند: «آن [را] هم باید مطالعه بیش‌تری بکنید»! من فکر می‌کنم شاهنشاه باید یک ناراحتی قلبی از شهبانو داشته باشند و این ناراحتی عمیق این چند ماهه اخیر شاهنشاه هم از این بابت است. خدا به خیر کند.

از اخبار مضحک داخلی ما این است که در مذاکرات نفت، دکتر اقبال، رئیس شرکت ملی نفت ایران، شرکت ندارد. از ایرانی‌ها فقط دکتر فلاح است. حتی وزیر دارایی هم نیست.

نظرات بینندگان