arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۱۱۲۵۴
تاریخ انتشار: ۱۰ : ۰۰ - ۱۷ آبان ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۶ آبان ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: رفیقدوست از اینکه حکمش برای مدیریت بنیاد تجدید نشده، اظهار ناراحتی کرد

عصر آقاى [محسن] رفيق‌دوست آمد. از اينكه رهبرى، حكم مديريت بنياد [مستضعفان و جانبازان] را تجديد نكرده‌اند، اظهار ناراحتى كرد و خواست كه براى تعيين تكليف كمك كنم و از مدير فروشگاه قدس كه اخيراً جريمه تعزيرات حكومتى شده است، دفاع كرد. ديشب و امروز هم باران زيادى باریده و در بسيارى از نقاط ايران و خارج سيل آمده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۶ آبان ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: رفیقدوست از اینکه حکمش برای مدیریت بنیاد تجدید نشده، اظهار ناراحتی کردخاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود


به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۶ آبان 1371 تا 1375 در زیر آمده است

 

سال 1371

ساعت هشت‌ونيم به دفترم رسيدم. ساعت نُه صبح، [آقاي كريستوفر زيانگو]، سفير جديد قبرس براى تقديم استوارنامه آمد. دكتر [حسن] حبيبى، [معاون اول رييس‌جمهور]، براى امور جارى آمد.
با جمعى از نمايندگان مجلس از كميسيون‌هاى برنامه و بودجه و اقتصاد و هيأت رييسه مجلس و آقايان [مسعود روغني] زنجانى، [رييس سازمان برنامه و بودجه]، [محسن] نوربخش، [وزير امور اقتصادي و دارايي] و [محمدحسين] عادلى، [رييس بانك مركزي] و دكتر [حسن] حبيبى، براى بحث در مورد تك نرخى كردن ارز جلسه داشتيم. اين جلسه، سه ساعت و نيم طول كشيد و ناتمام ماند. بناشد جلسه ديگرى داشته باشيم. نمايندگان، نگران آثار تورمى اين تصميم هستند.
عصر بعد از نماز مغرب، شوراى عالى امنيت ملي جلسه داشت. دربارة آثار سفر رؤساى جمهور قزاقستان و بوسنى و هرزگوين، نخست‌وزير تركيه و مسايل شمال عراق مذاكره شد. شام را ماندند.
به آقاى [محسن] رضايى گفتم كه به برادرش [دكتر اميدوار رضايي]، بگويد در دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى با [دكتر سيد محمود طباطبايي]، رييس دانشگاه همكارى كند؛ جزو مخالفين است. شب را در دفترم ماندم.

 

 

 سال 1372

تا ساعت نُه و نيم صبح كارها انجام شد. [آقاي غلامرضا آقازاده]، وزير نفت آمد و براى سفر به هند در مورد خط لوله انتقال گاز و در مورد طرح‌هاى پتروشيمى نظر خواست. دربارة مذاكرات آينده اوپك صحبت كرديم. دكتر [عباس] شيبانى، [نماينده تهران] آمد و از اقدام محمد[هاشمي، رييس سازمان صدا و سيما] در خصوص پخش جواب مجلس انتقاد داشت.
آقايان [علي] لاريجانى، [وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي] و [فريدون] وردى‌نژاد، [رييس سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي – ايرنا-] آمدند. در مورد تأسيس روزنامه [اُرگان دولت] صحبت شد. آقاى [عباسعلي] وكيلى، [رييس ستاد رسيدگي به امور آزادگان] آمد.
در مورد ستاد آزادگان و پيشنهاد تأسيس دفتر ايثارگران در بهار و بودجه سال آينده
پيشنهادهايى داشت. [آقاي علي محمد بشارتي]، وزير كشور آمد. در مورد استاندار مازندران و يزد و نيروى انتظامي و اوضاع قم صحبت شد.
عصر دكتر حبيبى آمد. در مورد دفتر و برنامه و معاونان صحبت شد. در جلسه هيأت دولت، برنامه پنج‌ساله دوم در دستور قرار گرفت و براى مازندران، [آقاي سيداسماعيل مفيدي، به عنوان ] استاندار تعيين شد.
شب ميهمان آيت‌الله خامنه‌اى بودم. بيشتر دربارة ارقام برنامه و همچنين مسایل بين صداوسيما و مجلس مذاكره كرديم؛ آيت‌الله خامنه‌اى از اقدام محمد ناراضى بودند. مى‌گفتند بنا نيست از صدا براى جواب مجلس استفاده ‌شود و به شكل ديگرى جواب آنها را مى‌دادند.

 

 

 سال 1373

بعد از نماز صبح، آقاى بشارتى، وزير كشور تلفن كرد و گفت آيت‌الله اراكى فوت كرده‌اند. پيشنهاد كرد كه امروز را تعطيل اعلام كنم. گفتم صبر كند تا بررسى كنيم. بلافاصله به آیت‏الله خامنه‌اى تلفن كردم و خبر را دادم. دربارة عزاى عمومى و تعطيلي مشورت كردم. در راه دفتر، به منظور بررسى برنامه‌هاى مراسم، به بيمارستان قلب رفتم.
در بيمارستان هيچ علامتى از عزا و مرگ نديدم، داخل شدم. پسر آقاى اراكى به استقبال آمد. خواستم تسليت بگويم، ديدم لبخند بر لب‌ دارد. جمله را با عبارت: خداوند به شما .... شروع كردم، با ديدن لبخند او، ترديد كردم و به جاى صبر بدهد گفتم زحمت درست كرده! با هم به طرف تخت آقاي اراكي رفتيم. ديدم زنده‌اند؛ خوشحال شدم و از خبر نادرست آقاى بشارتى تعجب كردم. احوال‏پرسى نمودم. معلوم شد حال‏شان خوب نيست.
به دفترم رفتم. جريان را تلفنى به آیت‏الله خامنه‌اى گفتم. ايشان هم مثل من از خبر آقاى بشارتى ناراحت شدند و گفتند آقاى محمدى گلپايگانى را به بيمارستان فرستاده‌اند و خبر فوت را به اطرافيان داده‌اند و نيمى از اطلاعيه‌شان را نوشته‌اند. من هم تسليتى خطاب به رهبرى نوشته بودم!
به آقاى بشارتى تلفنى عتاب كردم. گفت نيمه شب خبر مرگ رسيد. آقايان [محمدرضا] نقدي و [یوسف‏رضا] ابوالفتحى به بيمارستان رفتند و خبر را تأييد كردند و من هم اول وقت به شما اطلاع دادم و جاى ديگرى نگفتم. قرار شد تعقيب كنيم. خبر در بين مسئولان سطح بالا پخش شده است، لذا صداوسيما خبر وخامت حال و رويه بهبود را پخش مى‌كند.
[آقای جان‏ساموئل سالسلا]، نخست‏وزير تانزانيا آمد. مذاكرات عادى و تشريفاتى بود. از سوى [آقای علی‏حسن‏مووینی]، رييس‏جمهور، خواست كه به تانزانيا سفر كنيم. آقاى [محمد] واعظ‌زاده، [دبیرکل مجمع‏جهانی تقریب مذاهب اسلامی] آمد و براى محل دانشگاه اهل‏سنت استمداد كرد.
ستاد مبارزه با مواد مخدر جلسه داشت. دربارة هزينه‌هاى مربوطه تصميم گرفتيم و دو گروه تعيين كرديم كه به حساب درآمدها و هزينه‌هاى گذشته رسيدگى كنند و پيشنهادهایى براى بهترشدن كار ستاد بياورند. قرار شد بررسى كنند كه به كشاورزان خشخاش در پاكستان و افغانستان، براى تبديل زراعت، كمك بين‌المللى شود.
عصر آقاى [محسن] رفيق‌دوست آمد. از اينكه رهبرى، حكم مديريت بنياد [مستضعفان و جانبازان] را تجديد نكرده‌اند، اظهار ناراحتى كرد و خواست كه براى تعيين تكليف كمك كنم و از مدير فروشگاه قدس كه اخيراً جريمه تعزيرات حكومتى شده است، دفاع كرد. ديشب و امروز هم باران زيادى باریده و در بسيارى از نقاط ايران و خارج سيل آمده است.

 

 

 سال 1374

ارباب جراید آلمان و ايران آمدند. به خاطر ديالوگ، تشويق‏شان كردم و جواب سئوالات فراوان‏شان را دادم1. آقاي [مصطفی] ميرسليم، براي دستور شوراي عالي انقلاب فرهنگي آمد. آقای جواد رفيق‌دوست آمد و از بدرفتاري دادگاه در مورد برادرش [مرتضی رفیق‏دوست] و بازجويي‌هاي‏سخت بعد از محكوميت به‏منظور فشار بر محسن رفيق‏‌دوست، شكايت كرد.
دكتر حبيبي، [معاون اول رییس‏جمهور] آمد. دربارة تبصره‌هاي بودجه و انتخابات مذاكره شد. ميهمانان پاكستاني، امروز به مجلس و سپس به مشهد رفتند. مهدي و فائزه هم همراه‏شان به مشهد رفته‌اند. عصر در جلسه هیأت دولت، چند تبصره از بودجه را تصويب كرديم.

 

 

 سال 1375

در گزارش‌ها پيروزى [بیل]كلينتون در انتخابات [ریاست‏جمهوری] آمريكا و عمل جراحى موفق [بوریس] يلتسين، ریيس‎جمهور روسيه موردتوجه است. [آقای پارک جی‏یون]، وزير تجارت كُره جنوبى آمد. ریيس كميسيون مشترك [همکاری ایران و کره] است. دربارة توسعه همكارى‌ها صحبت شد. آقاى [مصطفی] ميرسليم، براى دستور شوراى عالى انقلاب فرهنگى آمد. [آقای عباس آخوندی]، وزير مسكن [و شهرسازی] آمد. گزارش برنامه اصلاح ساختار تهران بزرگ و كنترل جمعيت و توسعه اطراف تهران را داد.
عصر در جلسه هیأت دولت، بحث بودجه را ادامه داديم. شب در دفترم ماندم و كارها را تكميل كردم و نوشته‌هاى كتابى را كه براى شرح زندگي‏ام تهيه شده است، اصلاح كردم.

نظرات بینندگان