خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۷ آبان 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
بعد از نماز تا ساعت نُه صبح کارها انجام شد. آقای مسیح مهاجری، [مشاور اجتماعی رییسجمهور] آمد. مقداری انتقاد داشت، از گروهی تُند مذهبی که اطراف آقای [محمدی] ریشهری هستند. در خصوص گرفتن ساختمان حزب رستاخیز سابق، برای روزنامه [جمهوری اسلامی] استمداد کرد و برای مسائل سیاسی و اجتماعی کشور توضیح گرفت.
[آقای غلامرضا آقازاده]، وزیر نفت آمد. گزارش تولید نفت، لولهکشیهای وسیع برای انتقال نفت پالایشگاههای اراک، آبادان و بندرعباس و وضع جزیره خارک را داد و از بانک مرکزی انتقاد داشت. گفتم به مهدی کار محدودی واگذار شود که مزاحم درساو نباشد. قرار شد در هیأت مدیره سکوهای پارس جنوبی باشد.
آقای [ابوالقاسم] وافی آمد. گزارشی از وضع اداراتی که با حکم من به آنها سرزده بود، داد که نسبتاً رضایتبخش است. از وضع عوارض دروازهای بر پسته استان کرمان شکایت داشت و از اینکه سطح زندگی بسیاری از روحانیون، بالاتر از سطح قشر محروم است، نگران بود.
آقای محمدی گیلانی، [عضو فقهای شورای نگهبان] آمد. برای ملاقات جمعی از مدرسین [حوزه علمیه] قم وقت خواست و برای مدارس علمیه در رودسر و افراد محتاج دیگر کمک خواست.
ظهر مهدی آمد. نصیحتاش کردم که برای مسافرت و کمکهایش به دیگران، مراعات شرایط خودش را بکند. سفر اخیرش به یزد و سیرجان، باعث ناراحتی والدهاش شده بود. منطقی نبود که برای کمک به پدر دوستش، اینگونه سفر کند که مادرش بیاطلاع باشد. گزارشی از وضع رییسجمهور قزاقستان در سفر به مشهد و کیش داد؛ همراه او بود.
عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. وزارت اطلاعات گزارش ضربات اخیر به منافقین و تحرکات آنها را داد. دربارة مکانیزه کردن انتخابات بحث شد. شب میهمان رهبری بودم. دربارة نیازهای نیروهای مسلح، سفرم به قم و مسائل بوسنی و هرزگوین مذاکره کردیم. شب به دفتر برگشتم. تا ساعت دهونیم شب کارها را انجام دادم و همانجا خوابیدم. امروز در خیلی از جاهای کشور و تهران، اولین باران خوب پاییزی را داشتیم.
سال ۱۳۷۲
با آیت الله خامنهای و دکتر ولایتی، دربارة پیشنهاد مصاحبه با حسنین هیکل[۱]، تلفنی مشورت کردم. [آقای دانوعدنان بن عثمان]، سفیر جدید مالزی برای تقدیم استوارنامه آمد. [آقای موکومبی]، رییس مجلس زیمبابوه آمد؛ مذاکراتمان تشریفاتی بود. شورای جمهوریهای مسلمان جدا شده از شوروی سابق جلسه داشت. براساس اسناد امضاء شده در سفرم تصمیماتی گرفته شد و وزیران، مأمور اجرا شدند.
عصر آقای [حسین] محلوجی آمد و گفت آقای ناطق [نوری، رئیس مجلس]، از اقدام اخوی محمد، [رئیس سازمان صداوسیما]، در خصوص پخش جوابیه از صدا گلهمند است و میگوید چرا نباید از طریق خود مجلس جواب بگوید. هیأت دولت دربارة برنامه
پنجساله دوم جلسه داشت. وزیران، جدا جدا نظرات خودشان را گفتند که نوعاً حاکی از
عدم کفایت سهم اعتبار خودشان بود.
سال ۱۳۷۳
تلفنی با رهبری برای کسب اجازه در جابجا کردن ارقام بودجه در سقف مصوبه مجلس صحبت کردم. دیشب و امروز هم باران داشتیم. آقای میرزاده، [معاون اجرایی رییسجمهور] آمد. از کجفهمی آقای [عباس] سلیمی، رییس کیهان هوایی گله داشت.
آقای [محمد] اشرفی اصفهانی آمد. برای مجتمع فرهنگی کرمانشاه که به کمک من، فاز اول آن تکمیل شده است، کمک خواست. آقای [اسماعیل] فردوسیپور، [رییس دیوان عدالت اداری] آمد. برای دیوان عدالت اداری و برای مجتمع فرهنگی فردوس کمک خواست و دربارة حکم نادرست دیوان علیه رییس سازمان نظام پزشکی، آقای دکتر [ایرج] فاضل و لغو حکم توسط دیوان عمومی توضیح داد.
اعضای هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی آمدند. واحدهای جدید را تصویب کردیم و دربارة اضافه شدن حق تدریس تصمیم گرفتیم و مشکلاتشان را مطرح کردند. ظهر از استخر استفاده کردم.
عصر آقای [شیخ] مرادُف، معاون آقای نیازُف آمد. مذاکرات معمولی بود. قرارداد روسیه و آمریکا را آورده بود؛ آقای نیازُف وعده داده بود که برای ما تهیه کنند. تأکید بر توسعه روابط داشت. شب استانداران و معاونان وزارت کشور آمدند. بعد از اقامه نماز جماعت، چهار نفر از استانداران صحبت کردند و گزارش مذاکرات در چهار کمیسیون را دادند و پیشنهادهایی نسبتاً سنجیده مطرح کردند. بعد از صحبت کوتاهی توسط وزیر کشور، من مفصل در مورد سیاستها و برنامه دوم و کنترل قیمتها صحبت کردم.[۱] سپس شام را با هم خوردیم. اکثریت استانداران مراجعاتی داشتند.
سال ۱۳۷۴
تا ساعت نُه صبح کارها را انجام دادم. خانم [بینظیر] بوتو، [نخستوزیر پاکستان] و همراهان آمدند. امروز حجاب خوبی داشت. به خاطر بدحجابی پریروزش، گفته بودم خبرنگار نباشد. مراسم امضای اسناد، بدون حضور ما انجام شد. مذاکراتی در مورد گاز و نفت و کارخانههای نیشکر و سیمان و ... افغانستان داشتیم. با هم به فرودگاه رفتیم. در راه دربارة همکاریهای هستهای صحبت شد و نگرانی وزارت امورخارجه را از اخلال آنها در مسأله میزبانی ما برای کنفرانس اسلامی گفتم؛ گفت که زمان برگزاری مراسم پنجاهمین سال استقلال پاکستان را چند ماه به جلو انداختهاند که مزاحم برنامه ما نباشند. یکسره کنار هواپیما رفتیم و با خداحافظی رفتند؛ مراسم سان را حذف کردیم.
به دفترم برگشتم. مدیران سازمان تأمین اجتماعی، به عنوان افتتاح کنگره تحقیق دربارة بیمههای اجتماعی آمدند. آقایان دکتر [علیرضا] مرندی و دکتر [مهدی]کرباسیان گزارش دادند. دفترچههای بیمه اولین گروه صیادان و ملوانان را دادم و برایشان سخنرانی کردم[۱].
پسر آقای سوهارتو، رییسجمهور اندونزی آمد. احوالپرسی کردم. بنا دارد، در ایران کار اقتصادی کند. با بنیاد مستضعفان برای همکاری در ایجاد کارخانه متانول و آمونیاک در قشم مذاکره کرده است. عصر در جلسه هیأت دولت، بحث تبصرههای بودجه را داشتیم.
سال 1375
امام جمعه، استاندار و نمايندگان ايلام آمدند. از طرحهاى مهم عمرانى استان كه به زودى چهره استان را عوض مىكند و از بازسازى خوب مناطق مخروبه جنگ، اظهارخوشحالى كردند. [آقای مجتبی یعسوبی]، امام جمعه، براى ساخت مصلى و مدرسه دينى استمداد كرد و [آقای علیاکبر شعبانیفرد]، استاندار، براى سرعت تكميل طرحها و راجع به برنامه سفرم به استان مذاكره شد. از اتحاد خوب نمايندگان، مجريان و روحانيت گفتند؛ برخلاف گذشته كه اختلاف بين امام جمعه و... مشكلات آفريده بود.
[آقای علیاکبر طاهایی]، استاندار گيلان آمد. براى سفر به استان و عمران استان استمداد كرد و تقاضاى تقويت قيمت برنج را داشت. با كنترل قيمتها، اين گونه تقاضاها براى كالاهاى كشاورزى زياد است. [آقای محمدرضا رحیمی]، استاندار كردستان آمد. از تكروىها و تخلفهاى سپاه شكايت دارد و براى سرعت انجام وعدههاى سفر، پيگيرى كرد. كتاب شعرى آورد كه بخشى از اشعارى كه در سفرم به استان در وصف من سروده شده بود، جمعآورى شده و گفت بيست هزار بيت است.
آقاى [محسن] نوربخش، [رییسکل بانک مرکزی] آمد. براى فروش ارز در خارج از شبكه، براى جلوگيرى از رشد قيمت ارز قاچاق، اجازه گرفت و از وضع انتخابات رياستجمهورى و رقابت بد بين روحانيون اظهارنگرانى كرد. عصر براى پُركردن دندان كه خالى شده بود، به بيمارستان اختر رفتم. سعيد [لاهوتی] و فراهانى و طباطبایى بودند.