arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۱۱۳۸۷
تاریخ انتشار: ۱۷ : ۲۳ - ۱۷ آبان ۱۳۹۸

مقایسۀ ایران و یوگسلاوی، مقایسه‌ای پادرهوا

از شوخی‌های مضحک این روزها این است که ایران را با یوگسلاوی مقایسه می‌کنند. کسی که چنین مقایسه‌ای می‌کند حتی یک خط از تاریخ یوگسلاوی نمی‌داند. فقط شنیده کشوری به نام یوگسلاوی وجود داشته که تجزیه شده. به لحاظ تاریخی بی‌ربط‌ترین مقایسۀ ممکن همین مقایسۀ ایران با یوگسلاوی است. یوگسلاوی کشوری کاغذی بود، یعنی روی کاغذ پدید آمد بود و هیچ ــ مطلقاً هیچ ــ پیشینۀ تاریخی نداشت. حال چطور می‌توان آن را با ایرانی مقایسه کرد که چندصد سال است ــ به عهد باستان کاری ندارم ــ مرزهای تعریف‌شده دارد!؟ کمی از یوگسلاوی می‌گویم تا خود قضاوت کنید.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

مقایسۀ ایران و یوگسلاوی، مقایسه‌ای پادرهوا

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ مهدی تدینی، پژوهشگر تاریخ نوشت: از شوخی‌های مضحک این روزها این است که ایران را با یوگسلاوی مقایسه می‌کنند. کسی که چنین مقایسه‌ای می‌کند حتی یک خط از تاریخ یوگسلاوی نمی‌داند. فقط شنیده کشوری به نام یوگسلاوی وجود داشته که تجزیه شده. به لحاظ تاریخی بی‌ربط‌ترین مقایسۀ ممکن همین مقایسۀ ایران با یوگسلاوی است. یوگسلاوی کشوری کاغذی بود، یعنی روی کاغذ پدید آمد بود و هیچ ــ مطلقاً هیچ ــ پیشینۀ تاریخی نداشت. حال چطور می‌توان آن را با ایرانی مقایسه کرد که چندصد سال است ــ به عهد باستان کاری ندارم ــ مرزهای تعریف‌شده دارد!؟ کمی از یوگسلاوی می‌گویم تا خود قضاوت کنید.

تا پیش از ۱۹۱۸ هیچ‌گاه کشوری به نام یوگسلاوی وجود نداشت. نام یوگسلاوی به معنای «اسلاوهای جنوبی» است. ایدۀ تشکیل یوگسلاوی را ملی‌گرایان صرب پیش از جنگ جهانی اول در سر پروراندند، به عنوان کشوری که اسلاوهای جنوب اروپا را دربرگیرد. اما آنچه این ایده را امکان‌پذیر کرد شکست امپراتوری «اتریش‌ـ‌مجارستان» بود. اتریش‌ـ‌مجارستان کشوری بزرگ در اروپای مرکزی و جنوبی بود که در جنگ جهانی اول دوشادوش آلمان علیه متفقین می‌جنگید. اتریش‌ـ‌‌مجارستان چندملیتی بود و از اواخر قرن نوزدهم گرایش‌های ملی‌گرایانه و تجزیه‌طلبانه در آن اوج گرفت.

اصلاً جرقۀ جنگ جهانی اول چگونه خورد؟ کشور کوچک پادشاهی صربستان در جنوب اتریش‌ـ‌مجارستان قرار داشت و ملی‌گرایان صرب در صربستان و در اتریش‌ـ‌مجارستان در تلاش بودند به هم بپیوندند و کشوری بزرگ بسازند. به همین دلیل علیه حکومت اتریش‌ـ‌مجارستان می‌جنگیدند. در جریان همین مبارزه گروهی از جوانان ملی‌گرا فرانتس فردیناند، ولیعهد اتریش را در سارایوو ترور کردند و این جرقۀ بروز جنگ جهانی شد 

پس از شکست آلمان و اتریش‌ـ‌مجارستان فرصتی برای ملی‌گرایان صرب فراهم شد و چون آن زمان شعار «حق تعیین سرنوشت» مبنای اصلی کشورسازی بود، از ایدۀ تشکیل یوگسلاوی حمایت شد. پس از جنگ جهانی اول کلاف سردرگم و پرآشوبی در اروپای شرقی، مرکزی و جنوبی پدید آمد. سالنی را تصور کنید که ده‌ها نفر با هم گلاویزند و همه همدیگر را می‌زنند! هر کس به هر کس می‌رسد مشت و لگد شروع می‌شود! وضع اروپای شرقی و جنوبی چنین بود. «پادشاهی صربستان، کرواسی و اسلوونی» در چنین شرایطی در ۱۹۱۸ «روی کاغذ» (و نه با خواست ملی مردم) تشکیل شد. ترکیب جمعیتی آن چنین بود: ۴۴% صرب، ۲۳% کروات، ۸% اسلوونیایی، ۶% مسلمان؛ ۱۷% هم اقلیت قومی بودند (آلمانی، مجار، آلبانیایی...). کرواسی و اسلوونی دنبال نظام فدرالی، اما صرب‌ها دنبال دولت مرکزی نیرومند بودند. در این کشور انواع تضادها وجود داشت، از تضاد قومی و دینی تا تضاد در توسعه‌یافتگی (و تا پایان عمر این کشور پابرجا ماند).

این یوگسلاوی کشوری کاغذی بود و بهترین نشانۀ آن هم این بود که پس از آغاز جنگ جهانی دوم وقتی آلمان در ۱۹۴۱ به یوگسلاوی اعلام جنگ کرد، این کشور بدون مقاومت تسلیم و چندپاره شد. آلمان بخشی از آن را برداشت و بخشی را مانند گوشت نذری به بلغارستان و مجارستان بخشید و کشور مستقل کرواسی تحت حکومت فاشیستی اوستاشا (به رهبری آنته پاولیچ) ایجاد شد. گروه‌های پارتیزانی برای مقابله با آلمان پا گرفت، اما آن‌ها هم به جان هم افتادند. چریک‌های صرب (چتنیک‌ها) به پادشاهی صربستان وفادار بودند و چریک‌های کمونیست (به رهبری تیتو) دنبال نظامی کمونیستی بودند. در این میان مسلمانان یوگسلاوی (بوسنیایی‌ها) یا برای آلمان می‌جنگیدند یا خود علیه آن دو گروه چریک دیگر. یک لشکر مخوف به نام «خنجر» از مسلمانان تشکیل شد که زیر نظر اس‌اس می‌جنگید. پس در ۱۹۴۱ در یوگسلاوی همه علیه همدیگر می‌جنگیدند و این کشور عملاً نابود شده بود!

برای مثال، کروات‌ها ده‌ها هزار غیرنظامی صرب و یهودی را کشتند؛ صرب‌ها ده‌ها هزار کروات را کشتند؛ بوسنیایی‌ها در جنایات آلمان شریک شدند؛ پارتیزان‌های کمونیست شمار زیادی کروات و اسلوونیایی را کشتند...

پس چه چیزی باعث بقای یوگسلاوی شد؟ نیروهای متخاصم مانند نوعی بازی حذفی مرگبار همدیگر را کشتند تا یک جناح با شکست دادن همه حاکم شد: کمونیست‌ها به رهبری تیتو بر یوگسلاوی حاکم شدند. تیتو رئیس‌جمهور مادام‌العمر یوگسلاوی شد و با شیوه‌های رایج در نظام‌های کمونیستی (البته کمی ملایم‌تر) مخالفان را حذف کرد و کشور با زور سرنیزه پابرجا ماند. وقتی تیتو پس از ۳۵ سال دیکتاتوری در ۱۹۸۰ درگذشت صدای ملی‌گرایانِ صرب، کروات و اسلونیایی بی‌درنگ بلند شد. حالا مانده بود نظام سوسیالیستی فروبپاشد. با اولین انتخابات آزادانه در ۱۹۹۰ صف‌بندی مرگباری شکل گرفت و سال بعد جنگ(های) یوگسلاوی آغاز شد؛ جنگی که برنده‌ای نداشت، همه باختند، یکی بیشتر و یکی کمتر...

پیش از مقایسۀ ایران با کشوری دیگر و صحبت از «بالکانیزاسیون» باید کمی تاریخ بخوانیم!

 

نظرات بینندگان