بهروز فرهمند:سرمربی خارجی
تیم ملی در نشست خبری با دبیران ارشد رسانه ها گفته است: حتی با 'پول نفت'
هم نمیشود تجربه را خرید، ما باید تجربه را به بازیکنانمان تزریق
کنیم... یک چیز را نه میشود، خرید و نه میتوان آن را ساخت و آن 'تجربه'
است.
هیچ نگاه فوتبالی به این سخن
ندارم که در تخصص من نیست، هرچند در جای خودش، حرف درست و حسابی است و دور
از ذهن است که مخالف داشته باشد.
بیایید یک نگاه زیربنایی تر به سخن
"کارلوس کی روش" داشته باشیم. این که فکر می کنیم با پول - که در ایران
سرتا پا نفتی ما همان پول نفت است و نه چیز دیگر- می توانیم همه چیز را
بخریم.
شاید بگویی: خوب! معلوم است که با پول می شود همه چیز را خرید.
پاسخ
می دهم: بله! با پول می شود همه "خریدنی" ها را خرید و خریدنی ها یعنی همه
چیزهایی که بهای مادی دارند. اما مشکل این است که ما-ایرانی ها- و نیز
برخی دیگر ملت های آلوده به طلای سیاه، می خواهیم "نخریدنی" ها را هم
بخریم!
فرمایش می کنی: "نخریدنی" ها دیگر چه صیغه ایست؟
عرض
می کنم: همه چیزهایی که با ارزش اند اما نمی شود برای آنها بهای مادی تصور
کرد. مانند همین "تجربه" که آقای "کی روش" از آن سخن گفته است. ... مانند
اندیشه و استعداد، افتخارات فرهنگی، پیشینه تاریخی و تمدنی و بسیاری از
چیزهای دیگر. مگر ندیده اید، برخی کشورهایی با همین پول بادآورده نفت چگونه
برای خودشان تاریخ و تمدن می سازند؟
می گویی:
اول این که چرا بادآورده؟ ثروت خدادادی است و باید از آن استفاده کرد. دوم
این که مگر نمی بینی، برخی با همین پول برای خودشان، مدرک ارشد و دکترا و
پیامدش، تشخص اجتماعی و پرستیژ علمی و فرهنگی می خرند، یا بسیاری مدیران در
همین کشور، کاستی های مدیریتی خودشان را با بودجه نفتی جبران می کنند و
قمپز هم درمی کنند و آب هم از آب تکان نمی خورد؟
می گویم: خدا پدرت را بیامرزد. دمت گرم! درود بر شما که خوب جایی را نشانه رفتی!
می گویی: چگونه؟
می
گویم: آیا تاکنون به این نکته توجه کرده ای که در ایران نازنین ما قانون
نانوشته اما مهمی برای سنجش عملکرد مدیران وجود دارد و آن چیزی نیست، جز
توانایی مدیر در جذب بودجه فرستاده شده از مرکز؟ بیان ساده و خودمانی ترش
می شود، همان توان و عرضه(!) خرج کردن پول نفت. یا دقت کرده ای که یکی دیگر
از افاده های مدیریتی در ایران، ساختمان سازی اداری است، آن هم از جیب
آقاجان یا همان پول نفت و نه از محل سودآوری سازمان. ... می دانی این حرف
یعنی چه؟ یعنی تعهد و تخصص- که این همه از آنها سخن
می گوییم - هر دو
کشک اند. ... تعهدش می شود، متعهد بودن به اصل الزام آور پول نفت را خرج
کردن و تخصص هم همان تخصص ویژه داشتن است در چگونگی اجرای این اصل
بی همتا و بلد بودن ریزه کاری ها و فوت و فن آن!
می گویی: ببین! قرار نبود بحث را به جاهای باریک بکشانی. مگر نمی دانی دراین شرایط خاص، جای این حرف ها نیست و ... !
می
گویم: آهان! بله! ... یادم نبود که همین بحث "شرایط خاص" هم، ترفند و
دستاویزی شده برای پوشاندن کوتاهی و کاستی ما آدم های سرتا پا نفتی و نیز
راهی برای گریختن از پاسخگویی.
از
کوره درمی روی و با ایما و اشاره می گویی: اخوی! تو که داری خراب ترش می
کنی... راستی... گفتی که "کی روش" می خواهد تیم ملی را با سیستم "چند...
چند...چند" به جام جهانی ببرد؟!