پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:
چون در مشهد هم باز برف میبارید، نتوانستم دیروز عصر جمعه با هواپیما برگردم، ناچار، برای اینکه ناهار عمر سقاف، وزیر خارجه عربستان سعودی، شرفیاب میشد، با ترن برگشتم. در راه اتفاقا هیچ بد نگذشت. وزیر خارجه ایران، عباسعلی خلعتبری که پارسال در یوگوسلاوی تصادف ماشین داشت و نذر کرده بود مشرف شود، برای جمعه آمده بود، نتوانست برگردد، با ما برگشت. قطار مخصوص خواسته بودم که متعلق به والاحضرتهاست. در راه مراجعت خیلی خوش گذشت. حرف زدیم، تخته زدیم، خوب خوابیدیم، خوب خوردیم. هیچ بد نبود!...
صبح ساعت ۹ وارد تهران شدیم. من بلافاصله شرفیاب شدم. نیم ساعتی شرفیاب بودم و اول خبر بارندگی مفصل خراسان را عرض کردم. شاهنشاه خوشحال شدند. عرض کردم: «جریان کارهای آنجا خیلی مفصل است. حالا نمیتوانم عرض کنم.» فرمودند: «فهمیدی فارلند، سفیر آمریکا، عوض شد؟» عرض کردم: «خیر.» فرمودند: هلمز، رئیس سیا، خواهد آمد.» خیلی باعث تعجب شد. مدتی درباره این تعویض صحبت کردیم، چون جای تعجب دارد، چطور این شخص که این همه دوست نیکسون است و کمتر از یک سال است به ایران آمده، عوض میشود، جای او هم رئیس سیا میآید؟!
فرمودند: «راجع به هواپیماهایی که قرار است به جای اف- ۵ها بدهند، نامهای به سفیر آمریکا بنویس.» و یادداشتهایی به من لطف کردند. فرمودند: «بنویس به جای اف – ۴ ترجیح میدهم اف – ۵ی بدهید که با هشت عددی که قبلا دادهاید، فعلا یک اسکادران از این نوع پیشرفته داشته باشیم.»
بعد که مرخص شدم، به فارلند تلفن کردم. از غصه گریه میکرد.
بعد سر ناهار رفتم که عمر سقاف بود. موضوع مهمی که آنجا صحبت شد، این بود که شاهنشاه میفرمودند: «من حالا از وضع سرحدهای شرقی خودم هم نگرانم، چون پاکستان وضع بدی دارد.» صحبت شد که امسال اجازه داده شد، هرچه حاجی خواست مشرف شود. گویا تعداد به ۴۵ هزار رسیده است. من جرات نکردم عرض کنم حیف از این پولها که باید در دهات به مصرف خود آنها برسد. راجع به امنیت اقیانوس هند و خلیجفارس هم صحبت شد...
سر شام رفتم. صحبت مهمی نبود، جز سر به سر گذاشتن با من، که «علم از شعر خواندن خوشش میآید، لابد در راه مشهد به سرخس دکتر خانلری برای او شعر میخوانده.» عرض کردم: «خانلری همراه نبود.»