پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:
به اعتقاد عوام روز قتل عمر است [۹ ربیعالاول]. دیشب امینحضور جشنی داشته تا صبح قمار کرده بود. بکمز [پزشکی از ارامنه استانبول که به ایران آمده بود] را هم برده بود. صبح خمار و کسل بود. خلاصه شاه سوار شدند. مرا ظلالسلطان احضار فرمودند. در این بین امینالسلطان هم رسید. معلوم شد شاهزاده هم بنا شد سوار شود، درد چشم را بهانه کرده بودند و سوار نشدند. امینالسلطان در ظاهر عیادت آمده بود، اما در باطن کار داشت. شاهزاده را از خواب بیدار کردند. امینالسلطان مرا هم با خود برد. من فهمیدم کار دارند. زود برخاستم. شاهزاده مرا به ناظمخلوت خودشان سپردند که منزل بنانالملک نگاه دارد. چهار ساعت شاهزاده با امینالسلطان مشاورده داشت. ناهار به جهت من یک جوجه کباب کرده آوردند. دو به غروب مانده مرا احضار کرد. بعضی فرمایشات بی سروته فرمودند. معلوم میشد که امینالسلطان، شاهزاده را از صرافت اینکه با من حرفی بزند انداخته بودند. از آنجا منزل آمدم. شب احضار دربخانه [دربار]شدم. دمِ عمارت، قاپوچی جلوی همه ما را گرفت. معلوم شد که ظلالسلطان و امینالسلطان حضورند. اطاق بلکه حیاط هم قُرُق است. قدری سرما خوردیم تا قرق شکست. دو از شب رفته بود به حضور شاه رسیدیم. اظهار کسالت فرمودند. چندان خوشحال نبودند.