خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز 7 دی 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
[آقای احمد پیشبین]، نماینده بافت آمد. برای عمران بافت کمک خواست و تقاضا داشت که در سفر به کرمان به بافت هم بروم؛ پذیرفتم.
آقای حاج آخوند و دو نفر از نمایندگان باختران آمدند. برای عوض کردن بعضی فرمانداران مانده از منصوبان استاندار سابق استمداد کردند و برای تکمیل مدرسه کمک خواستند. پیشنهاد داشتند که اهل حق را تقویت کنیم که برای جلوگیری از نفوذ بیشتر طرفداران وهابیها، در منطقه خود که در میان مناطق سنیهاست، بمانند. از به هم خوردن تعادل قبلی طوایف در غرب استان نگران بودند و برای جبران عقب ماندگی عمران استان از زمان جنگ کمک خواستند.
قرار بود هیأت آذربایجانی بیاید که به فردا افتاد. تشریفات وزارت امورخارجه اشتباهی وقت گرفته بود. آقایان [سید محمدباقر] مهدوی، [علی] مطهری، [علی] زادسر و [سیداحمد] حسینی سیرجانی از نمایندگان استان کرمان آمدند. از استاندار شکایت داشتند که به خط آنها بیاعتنا است.
عصر آقایان دکتر [حسن] حبیبی، [معاون اول رییسجمهور] و [محمود] واعظی، [معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه] آمدند و گفتند، هیأت آذربایجانی، خیلی جامع و وسیع و با اختیارات زیاد است و مدعیاند که به کلی تغییرسیاست دادهاند و میخواهند اولویت در روابط خارجی را به ایران بدهند و از ترکیه و آمریکا و روسیه شاکیاند. میخواهند به آنها سلاح بدهیم. راهنماییهایی برای ادامه مذاکرات و کشف علت این تغییر و آزمایش از صداقتشان نمودم.
شورای اقتصاد جلسه داشت. بیشتر در تکمیل مصوبات گذشته کار شد. تلفنی با رهبری دربارة سفر به نجفآباد و سفر هیأت جمهوری آذربایجان مذاکره کردیم.
سال ۱۳۷۲
به دفترم رفتم. برای انجام کارهای عقب مانده، ملاقات نگذاشته بودم. تا شب همه کارهای عقب مانده روزهای سفر را انجام دادم. شب شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسه داشت؛ چند مصوبه داشتیم. تلفنی با عفت صحبت کردم. گفت چند روزی برای نتیجه آزمایش دکتر میماند.
آقای حسین مرعشی برای کارهای استان کرمان و مذاکره در تسریع انتقالش آمد. فاطی و علی هم آمدند.
سال ۱۳۷۳
[آقای علیاکبر ولایتی]، وزیر امور خارجه و معاونان آمدند. دربارة سازمان کنفرانس اسلامی که بناست اجلاس بعدی سران آن در تهران باشد، محل کنفرانس، اقامتگاه سران و پشتیبانی اجلاس، صحبت کردیم. قرار شد شورایی به ریاست خود من، موضوع را پیگیری کنند. سپس شورای خلیج فارس، با حضور سفیران کشورهای جنوب و وزیران و مسئولان ذیربط داشتیم. گزارش مصوبات جلسه سال قبل، در مورد نفت و بازرگانی و حمل و نقل و امور فرهنگی وکار و تصمیمات جدید را دادند. عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. وزرا از سختگیریها و بهانهجوییهای دیوان محاسبات شکایت داشتند؛ قرار شد علاج کنیم.
شب سران قوای مقننه و قضاییه میهمانم بودند. اول دربارة مهار دیوان محاسبات صحبت کردیم که قانون درستی ندارد و جوابگوی جایی نیست. همچنین دربارة مسائل اخیر مرجعیت و عواملی که باعث تبلیغات برای مرجعیت رهبری پیش آمد، بحث کردیم. مرجعیتی که فیالجمله برای رهبری به وجود آمد، برای تقویت نظام و رفع مشکلات دینی، کارگشا است.
دربارة درخواست مهندس [مهدی] بازرگان، برای معالجه در خارج از کشور که از ما هم کمک خواسته، صحبت شد؛ قرار شد کمک کنیم. آقای [محمد] یزدی، [رییس قوه قضاییه]، گزارش پزشکی قانونی در مورد مرگ آقای سعیدی سیرجانی[۱] [در زندان] را گفت که مرگ طبیعی بوده و جریان بحثهای پُرمشاجره داخل جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم]، در مورد مرجعیت و به خصوص شخص آیتالله خامنهای و فشارهای بیرون از جامعه و سرانجام مخالفتهای بعدی آن را گفت. آقای ناطق [نوری، رییس مجلس شورای اسلامی]، گزارش مذاکرات جلسات جامعه روحانیت مبارز [تهران]، در این باره را توضیح داد. شب در دفترم ماندم و تا ساعت دوازده شب بیدار بودم.
سال ۱۳۷۴
عقد ازدواج را برای یکی از کارکنان دفتر بستم. آقایان [قربانعلی]دری[نجفآبادی] و [حسن]غفوریفرد و [مجید]عباسپور آمدند. در مورد ضعف مدیریت آقای امراللهی، رییس سازمان انرژی اتمی، مطالبی مطرح کردند که نتوانستند اثبات کنند؛ گفتم تا محرز نشود، نباید تغییر در مدیریت چنین سازمان حساس و دارای اسرار بدهیم. بنا شد مطالبشان را به دکتر [حسن] روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی]، برای پیگیری بدهند.
ساعت یک بعد از ظهر به فرودگاه [مهرآباد] رفتیم. با جمعی از بستگان، برای مراسم
شب هفت مرحومه والده، به سوی رفسنجان پروازکردیم. آقای [سیدهاشم] رسولیمحلاتی [نماینده رهبری] و [علیمحمد بشارتی]، وزیرکشور و جمعی دیگر از شخصیتها همراه بودند. یکسره به مسجد جامع رفتیم. جمعیت زیادی بود. بعد از قرآن و مداحی و سخنرانی آقای مجید انصاری، من تشکر کوتاهی داشتم. تقریباً همه ائمهجمعه و سران استان کرمان و یزد آمده بودند.
شام را منزل آشیخ محمد بودیم، جمعی از بستگان برای تسلیت آمدند. به عده خیلی زیادی شام دادند. خسته بودم. زودتر از معمول خوابیدم. بستگان، از جلسه[ختم] دیشب قم که مجلس خبرگان گرفته بودند و آقای [عبدالله] جوادیآملی، سخنرانی خوبی کردهاند، راضی بودند.
سال ۱۳۷۵
رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی و وزیر [بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] و معاونان آمدند. گزارش کار توسط وزیر و گزارش ساخت ۶۰۳ خانه بهداشت در آذربایجان شرقی در مدت شش ماه، با کمک مردم و دفتر مناطق محروم [ریاستجمهوری]، توسط رییس دانشگاه علوم پزشکی تبریز ارائه شد. نشان لیاقت به [دکتر حسینعلی شهریاری]، رییس دانشگاه علوم پزشکی زاهدان دادم. برایشان صحبت کردم[۱]؛ با تقدیر از پیشرفتها، نیز برای پیگیری ساخت مواد اولیه دارو و تجهیزات پزشکی و کنترل نسخههای پزشکان و صدور دارو و خدمات تأکید کردم.
شورای [عالی] خلیج فارس جلسه داشت. گزارش کار کمیتهها و بررسی سیاست برخورد با آنها بود که من گفتم، آمریکا مانع تحسین روابط ما میشود و باید سعی کنیم، بهانه به دست آنها ندهیم. عصر [آقایان رجایی کوتان و سارجایف]، وزرای انرژی ترکیه و ترکمنستان و آقای [غلامرضا] آقازاده، [وزیر نفت] آمدند. برای عبور گاز ترکمنستان از ایران به سوی ترکیه و اروپا، علیرغم مخالفت آمریکا، توافق کردهاند؛ تشویقشان کردم.
خانم دکتر [شفیقه] حبیبی، [مدیر بخش دارویی هلال احمر] آمد. گزارش اقدامات برای ساخت کارخانه بیوتکنیک دارویی را داد که با تخلف آلمان، از انجام قرارداد فروش ماشینها و کوره راکد مانده و راه علاج را گفت. شب، جلسه شورای عالی امنیت ملی داشتیم. دربارة مسایلمان با عربستان و آمریکا و افغانستان و مسائل دریای خزر و قرهباغ و ترکیه صحبت شد.
تلفنی وضع پیشرفت کار مترو را از آقای [اصغر] ابراهیمی، [مدیرعامل شرکت متروی تهران] پرسیدم. به [آقای اکبر ترکان]، وزیر راه [و ترابری] گفتم، در مورد بررسی واگذاری قطعه رامسر ساخت بزرگراه ساحلی خزر به سپاه اقدام کند. از [آقای غلامرضا فروزش]، وزیر جهاد [سازندگی] خواستم، طرح عمران زاگرس را ارسال نماید.