arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۲۱۲۱۶
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۲۳ - ۱۱ دی ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۱ دی ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: وزیر خارجه قطر اجازه گرفت که برای شکار به شیراز برود؛ او گفت ملک فهد از روابط گرم قطر با ایران و عراق، گله کرده

[آقای شیخ حمدبن‌جاسم بن‌جبر آل‌ثانی]، وزیر امورخارجه قطر، همراه با وزیر نیروی قطر آمدند، در ملاقات خصوصی، گفت که ملک فهد، [پادشاه عربستان سعودی]، از او خواسته، برای مذاکره جهت رفع اختلاف قطر و عربستان، به ریاض برود و از روابط گرم قطر با ایران و عراق، گله کرده است. پیام شیخ زاید [بن‌سلطان آل‌نهیان]، [حاکم امارات متحده عربی] را گفت که می‌گوید، نمی‌خواهد بر سر جزایر با ایران به برخورد برسد؛ من هم برضرورت حل مسالمت‌آمیز اختلافات تأکید کردم. تقاضا داشت، اگر باران در بوشهر ادامه یابد، به شیراز بروند. با گروهی از اعضای کابینه قطر و خانواده امیر، برای گردش و شکار به ایران آمده‌اند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۱ دی ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: وزیر خارجه قطر اجازه گرفت که برای شکار به شیراز برود؛ او گفت ملک فهد از روابط گرم قطر با ایران و عراق، گله کردهخاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود

 

به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۱ دی 1371 تا 1375 در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱

در خانه بودم. وقت به استراحت و مطالعه گذشت. به خاطر سردی هوا نتوانستم از حیاط خیلی استفاده کنم. ظهر بچه‌ها جمع بودند و شب خلوت بود.

گزارشی از [آقای سیدجلیل سیدزاده]، استاندار هرمزگان دربارة باران‌های فراوان این روزها رسید که سابقه نداشته؛ پُر شدن سدها و بندها و آب انبارها و در عین‌حال خسارات فراوان سیل که کمک خواسته است.

آخر شب، قدسی، [خواهر عفت] که همراه فاطی و بچه‌هایش به رفسنجان و کرمان رفته بودند، آمدند و مقداری از اوضاع آنجا شنیدم.

 

سال ۱۳۷۲

آقایان سیدجواد و سیدباقر، فرزندان آیت ‌الله [سیدمحمدرضا] گلپایگانی، برای تشکر از کمک‌های من در هنگام کسالت و مراسم تشییع آمدند. نوه ایشان و فردی دیگر همراهشان بودند. گزارشی از وضع شهریه و آثار ایشان و هزینه حفظ آثار و خدمات دادند و برای پرداخت بهای زمین‌هایی که شرکت متروی تهران از خیریه ایشان تصرف کرده است، کمک خواستند. مسئولان دفتر امور زنان به مناسبت دومین سالگرد تأسیس این دفتر آمدند، برایشان صحبت کردم.[۱]

دکتر حبیبی آمد. گزارش سفر به ترکیه و توافق‌نامه‌ها را داد. از نتایج سفر راضی است و می‌گوید خیلی بامحبت و گرمی پذیرایی کرده‌اند. آقای پروین مدیر کارخانه سم‌سازی آمد. از عدم حمایت از تولید سم شکایت داشت. می‌گوید وزارت کشاورزی بیشتر به واردات سم توجه دارد. گفتم پیشنهاد مشخص بیاورد. معتقد است سم را باید بیشتر گران کنیم.

شب شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. سیاست حج سال آتی بررسی شد. قرار شد به هر قیمت به حج برویم و سعی کنیم که امتیاز برای عمره و برائت هم بگیریم؛ عمره بر برائت مقدم است. پیشنهاد ادغام سازمان حج و بعثه را هم بپذیریم و نیز قرار شد، ابتدا من نامه‌ای و پیکی به آقای فهد بفرستم.

 برای شروع مذاکرات در مورد سدهای میل مغان و خداآفرین که ارامنه در خاک آذربایجان، مقر آذری‌ها را اشغال کرده‌اند و آذری‌ها به ما وکالت داده‌اند که سهم آنان را هم اداره کنیم، قرار شد به ارامنه بگوییم که تحویل ما بدهند و اگر ندادند به زور بگیریم. شب در دفترم ماندم. امروز پس از چند روز بی‌بارانی، اولین باران زمستانی در تهران بارید، ولی‌کم.

 

سال ۱۳۷۳

در گزارش‌ها، جنگ چچن[۱] در صدر است. روس‌ها بعد از چند روز حمله‌های هوایی، از دیشب حمله زمینی به شهر گروزنی[۲] را آغاز کرده و وارد شهر شده‌اند. دفاع مردم شهر هم جدی است و حمایت‌های متفرقه‌ای از مردم مسلمان سایر کشورها و به خصوص مسلمانان قفقاز می‌شوند. در اخبار بود که چچن‌های ساکن قزاقستان، کمک و نیرو اعزام داشته‌اند. در داخل روسیه هم مخالفت با حمله‌های نظامی آقای یلتسین، شدیداً در پارلمان و محافل سیاسی دیگر ادامه دارد. امروز آقای گورباچف هم به شدت به سیاست نظامی یلتسین حمله کرده است.

 آقایان [حسین] محلوجی و [علی] شکرریز، [وزیر و معاون وزارت معادن و فلزات] آمدند. برای تسهیل در سرمایه‌گذاری توسعه تولید فولاد تا سقف ده میلیون تُن در سال استمداد کردند. قرار است از محل درآمد خودشان، تهیه و بپردازند.

آقایان [محمد] محمدی‌گیلانی و [حسینعلی] نیری، [رییس و معاون دیوان‌عالی کشور] آمدند. گزارش عملکرد دیوان عالی کشور را دادند و گفتند حدود هفده هزار پرونده مانده دارند و با قضات قرار گذاشته‌اند که در مقابل کار بیشتر، مزد اضافی بگیرند. از من برای این سیاست کمک خواستند؛ پذیرفتم و به آقای نیری توصیه کردم که به کار دادگاه ویژه‌ای که برای استرداد اموال از غارتگران سابق به امر رهبری ادامه می‌دهد، زودتر خاتمه بدهد که خیال مردم برای سرمایه‌گذاری راحت شود. آقای محمدی، دلیل طلاق همسرش را توضیح داد. مایل است که عفت بداند.

آقای [علی] شمخانی، [فرمانده نیروی دریایی]، برای گرفتن نتیجه مذاکراتم با رهبری آمد. مایل نیست در سمت نظامی بماند، ولی رهبری مایلند ایشان بماند.

[آقای شیخ حمدبن‌جاسم بن‌جبر آل‌ثانی]، وزیر امورخارجه قطر، همراه با وزیر نیروی قطر آمدند، دربارة انتقال آب از ایران به قطر و عبور لوله گاز قطر از ایران به پاکستان و همکاری در بهره‌برداری از مخازن مشترک گاز صحبت کرد؛ گفت

جدی‌اند. وقت خصوصی خواست و در ملاقات خصوصی، گفت که ملک فهد، [پادشاه عربستان سعودی]، از او خواسته، برای مذاکره جهت رفع اختلاف قطر و عربستان، به ریاض برود و از روابط گرم قطر با ایران و عراق، گله کرده است. پیام شیخ زاید [بن‌سلطان آل‌نهیان]، [حاکم امارات متحده عربی] را گفت که می‌گوید، نمی‌خواهد بر سر جزایر با ایران به برخورد برسد؛ من هم برضرورت حل مسالمت‌آمیز اختلافات تأکید کردم. تقاضا داشت، اگر باران در بوشهر ادامه یابد، به شیراز بروند. با گروهی از اعضای کابینه قطر و خانواده امیر، برای گردش و شکار به ایران آمده‌اند.

عصر در جلسه هیأت دولت، مذاکره دربارة سطح حقوق مدیران ارشد بود که ناتمام ماند. شب میهمان رهبری بودم. دربارة مطالب وزیر امور خارجه قطر و همچنین دادگاه ویژه استرداد اموال بیت‌المال صحبت شد. هر دو کارهای روزانه در طول هفته خود را توضیح دادیم. کار آیت‌الله خامنه‌ای هم زیاد است؛ تقریباً به اندازه من. از پیش از اذان صبح که از خواب بلند می‌شوند، به جز وقت استراحتِ بعد از صبحانه و بعد از ناهار، بقیه اوقات تا ساعت نُه شب مشغولند.

شب در دفترم ماندم. به مدینه تلفن زدیم، عفت در هتل نبود؛ بتول خانم گفت رفته است بقیع.

 

سال ۱۳۷۴

آقای دکتر [عباسعلی] زالی، نماینده‏کرج، بدون قرار قبلی‏آمد. خواستار سفرم به‏کرج شد و از مخالفت اکثریت مجلس با نمایندگی او در آینده شکایت‏کرد. مهندس [مصطفی] هاشمی‏طبا، [رییس سازمان تربیت بدنی] آمد. گزارش‏کارهای جاری و عمرانی ورزش را داد و از مشکلات تعزیزات گفت؛ بدون راه‏حل. آقای [سیدحسین] موسویان، سفیرمان در آلمان آمد. گزارش اقداماتش در خنثی‏کردن تلاش‌های مزاحم مخالفان ایران در راه افتادن خطوط اعتباری را داد.

جلسه شورای عالی جوانان را داشتیم. خواستار تأسیس سازمان جوانان بودند که پذیرفته نشد، ولی قرار شد برنامه‌ای برای استفاده از اوقات‏فراغت جوانان بیاورند. عصر شورای اقتصاد، جلسه با چند مصوبه داشت؛ منجمله اجازه خرید هزار واگن باری قطار از اوکراین که ارزان‌تر از تولید داخل است و نیز تصویب سرمایه‌گذاری واحد ششصد هزارتُنی فولاد قائم اصفهان.

تا ساعت نُه شب کارها را انجام دادم و به خانه آمدم. در گزارش‌ها کناره‌گیری ملک فهد پادشاه عربستان و واگذاری مدیریت کشور به [امیرعبدالله] ولیعهدش -گرچه موقت- مورد توجه است.

 

سال ۱۳۷۵

خیلی قبل از اذان صبح بیدار شدم و دیگر نخوابیدم. دربارة برنامه‌های امروز مطالعه کردم. ساعت هفت‌ونیم صبح به ایستگاه هلی‌کوپترها رفتیم. تعداد زیادی از مغازه‌های شهر دهلران باز بود. در آن صبح زود، به محل سد دهلران، روی رود دویرج پروازکردیم. به توضیحات [آقای بیات]، مدیرکل آب منطقه‌ای [استان ایلام]، گوش دادیم. سد می‌تواند حدود ۱۹۰ میلیون مترمکعب آب را تنظیم کند و مانع فرار آب به عراق خواهد شد. سپس به محل آبخوان دامنه ارتفاعات دالپر رفتیم. مدیران جهاد [سازندگی] توضیح دادند. برنامه ۱۰۰ هزار هکتار درختکاری برای مهار تزریق آب به دشت، برای بالاآوردن سطح آب زیرزمینی را دارند. با گزارش آقای [محمدتقی] امان‌پور، [معاون آموزش و تحقیقات وزارت جهادسازندگی]، و شعر خوبی از آقای [سید محمد] مُجابی و صحبت من از اهمیت آبخوان‌داری ادامه دادیم.[۱]

به سوی مهران پروازکردیم. در مسیر، پل بزرگ چنگوله را که در این سفر افتتاح شد، از فضا بازدید کردیم. در جنگ، دشمن برای قطع ارتباط زمینی، چند بار این محل را زد. در محل محسنـاب در شرق دشت مهران فرود آمدیم. برای برنامه طرح اسکان عشایر را مدیران جهاد گزارش دادند و دربارة طرح‌های کشاروزی و دامداری و شیلات و عشایر گفتند. جمع زیادی از عشایر جمع شده بودند. اسبی هدیه کردند. سوار اسب شدم و با سرعت تاختم. همراهان به وحشت افتادند و خلبانان هلی‌کوپترها، از اطراف جلوی اسب آمدند که آن را متوقف و مهار کنند. عمامه‌ام افتاد، ولی اسب را کنترل کردم.

در اجتماع عشایر، دختربچه‌ای، قرآن خوش‌صوتی خواند. نیم‌سکه‌ای هدیه به او دادم. آقای [جهانشاه] صدیق، [رئیس سازمان امور عشایر]، از طرح بزرگ کشاورزی دشت برای عشایر گزارش داد. من هم صحبت دلگرم‌کننده‌ای در مورد عشایر و خدمات انقلاب به آنها و اهمیت اسکان عشایر و عدالت اجتماعی ایرادکردم[۲] و اسناد واگذاری مراتع را به نمایندگان آنها [آقایان عباس خاتمی، احد حمیدی، اسد یاسری و محمود شاهمرادیان]، دادم.

از آنجا با ماشین به سوی شهر مهران حرکت‌کردیم. در راه، روستای اسلامیه را که زیبا مثل شهر، بازسازی شده، دیدیم. قبل از رفتن به محل اجتماع مردم، از خلوتی شهر استفاده کردم و گشتی زدیم. خیلی زیبا ساخته شده است؛ خیابان‌های وسیع و مشجر و میدان‌های جالب.

اجتماع مردم فوق‌العاده پُرشور بود. گروه سرود و همزمانی دختربچه‌ها با ترسیم آرم جمهوری اسلامی ایران و پرچم ایران با لباس‌های، رنگارنگ و بلندکردن پلاکاردها با مضامین مقاومت به صورت متناوب اجرا شد. [آقای کلانتری]، فرماندار، [آقای سیدمنصور آقامیری]، امام‌جمعه و [آقای ناصری‌گهر]، نماینده شهر، صحبت‌های گرمی در خیرمقدم کردند. شاعری شعر رسایی در وصف من و دولت خواند.[۳] سخنرانی مفصل و دلگرم‌کننده‌ای انجام دادم.[۴] سپس مجتمع وسیع و متنوع ورزشی را افتتاح‌کردم. از سالن‌ها و استخر بازدید نمودم و گشتی در خیابان‌ها زدیم؛ این بار مردم هم بودند و اظهار احساسات می‌کردند. در فرمانداری، نماز و ناهار و استراحت داشتیم.

آقای سعیدی‌نژاد، [معاون وزارت راه و ترابری و رییس سازمان پایانه‌های کشور]، نقشه پایانه مسافربری در مهران را آورد که من هم به مردم گفتم؛ این پایانه، در مسیر راه کربلا که از مهران می‌گذرد، ساخته می‌شود. کلی تشکر و اظهار شادمانی کردند. در مهران، تلویزیون عراق هم دیده می‌شود، چون شهر در یک کیلومتری مرز است. پاسداران صدای منافقین را در بی‌سیم خود شنیده بودند که به نزدیک مرز آمده و سفر ما و تعداد هلی‌کوپترها را پیگیری می‌کرده‌اند.

به محل سد انحرافی امیرآباد پرواز کردیم و دشت‌امیرآباد را دیدیم. با پمپاژ آب از رودخانه کنجان چم، ۲۰۰۰ هکتار دشت را آبیاری می‌کنند. توضیح شنیدیم و پمپ‌ها را روشن کردیم. یک و نیم میلیارد تومان هزینه شده است. مردم گلان جمع شده بودند و ابراز احساسات گرمی کردند. من هم برایشان صحبت کوتاهی نمودم و از صبرشان در جنگ و اهمیت اجرای این طرح تشکر کردم[۵].

به محل سد چم‌گردلان ایلام پرواز کردیم. توضیح شنیدیم؛ سد جالبی است، با ظرفیت ۱۱۰ ممیلیون مترمکعب تنظیم آب که بخشی را به شهر ایلام پمپاژ می‌کنند و بقیه را به کشاورزی و دشت امیرآباد مهران می‌برند و تا آخر سال سد تکمیل می‌شود.

به ایلام برگشتیم. در منطقه دانشگاهی، خوابگاه‌های پسران و دختران دانشجو برای دانشجویان علوم پزشکی و غیرپزشکی را افتتاح کردیم. کلنگ مسجد و دانشکده فنی را زدیم. از دانشکده پیراپزشکی که نزدیک به اتمام است، بازدیدکردیم؛ بیش از هشت هزار مترمربع، ساختمان خوب دارد. برای افتتاح، به مرکز آموزش مدیریت دولتی ایلام رفتیم. آمار و گزارش‌های خوبی توسط آقایان [سیدمحمد] میرمحمدی، [دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی کشور] و [محمدجعفر] اکرام جعفری، [رئیس مرکز آموزش مدیریت دولتی] ارائه شد و من هم تشویق‌شان کردم.[۶] گفتند ۸۰ درصد مدیران استان، بومی هستند.

از مجتمع فرهنگی ارسا بازدید کردیم که خی

لی وسیع و جالب است. جمع زیادی از مردم آنجا جمع بودند. به اجتماع فرهنگیان و دانشگاهیان رفتیم. چهارهزار نفر جمع بودند. فوق‌العاده گرم، ابراز محبت کردند. گزارش مدیران‌کل فرهنگ و آموزش‌عالی و آموزش و پرورش و شعرخوانی [آقایان بهروز سپیدنامه و عبدالحمید یعقوبیان]، دو شاعر خوب و موسیقی و نی هنرمندان و صحبت مفصل و تحلیل من دربارة پیشرفت و توسعه سازندگی انجام شد.[۷]

بعد از شام در استانداری، با عفت، تلفنی صحبت‌کردم. فردا به عُمره می‌رود. ضمن استراحت، آقای میرزاده، [رئیس سازمان برنامه و بودجه] گفت، در کمیسیون [بودجه] مجلس، اعتبار فقرزدایی را حذف کرده‌اند. به محسن گفتم که به آقایان ناطق [نوری، رئیس مجلس] و [قربانعلی] دُری [نجف‌آبادی، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه] تلفن‌کند و بگوید حذف نکنند.

نظرات بینندگان