arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۲۳۸۹
تاریخ انتشار: ۳۶ : ۱۱ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۰
نگاهي به نقش حس آميزي در خلق آثار هنري

مانند يك كودك ببينيد، مانند پيكاسو نقاشي كنيد

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«پيكاسو» جايي گفته بود: «چهار سال طول كشيد مانند رافائل نقاشي بكشم، اما يك عمر صرف كردم تا مانند يك كودك نقاشي بكشم.» و حالاپژوهشي كه در دانشگاه كاليفرنيا انجام شده، نشان مي دهد كه چرا اين گفته پيكاسو كه شگفتي ما را برمي انگيزد، درست است. شيوه درك شيرخواران از دنيا با شيوه درك بالغان متفاوت است، آنها حواس مختلف را در تركيب با هم درك مي كنند.

به گزارش انتخاب به نقل از شرق، نويسندگان اين تحقيق جديد، «كيتي واگنر» و «كارن آر دوبكينز» هستند. آنها دريافتند كه در دوره اي از تكامل مغز كه در آن به ميزان فراواني بين سلول هاي مغزي ارتباط برقرار مي شود، شيرخواران تجربه هايي حسي دارند كه با تجارب حسي بالغان به كلي متفاوت است. در اين تحقيق پژوهشگران دريافتند كه نشان دادن اشكال خاص به شيرخواران ممكن است باعث شود كه آنها برخي از رنگ ها را به برخي ديگر ترجيح بدهند. اين تجارت ويژه، شبيه حالتي است كه در بالغان حس آميزي يا «سينستيشيا» (synesthesia) ناميده مي شود.

در اين حالت دو يا چند حس با هم به صورت مخلوط درك مي شود. پژوهشگران دريافتند اين حالت در شيرخواران بين دو، تا سه ماهه شدت بيشتري دارد و در هشت ماهگي ديگر اين حالت از بين مي رود. آدم ها به كمك حواس مختلف خود، رسيده بودن يك ميوه و صداي خطر را درك مي كنند و در سطحي ديگر، رايحه يارشان، عشق را در آنها برمي انگيزد. آنها همه اينها را به صورت جداگانه درك مي كنند، پس شايد برايشان عجيب باشد كه بدانند در مرحله اي از تكامل، دركشان به صورت آميزه اي از اين حس ها بوده است.

گرچه هيچ شيرخواري را پيدا نمي كنيم كه براي ما از تجربه حسي متفاوتش بگويد، اما مي توانيم با بررسي در احوال آدم هاي بزرگسالي كه حس آميزي داشته اند، تا اندازه اي دريابيم كه درك مخلوط از دنياي پيرامون، چگونه مي تواند باشد.

يك متخصص علوم اعصاب به نام دكتر «راما چانداران» در كتابي با عنوان «The Tell-Tale Brain» در مورد حس آميزي نوشته است كه اين افراد در دنيايي سكونت دارند كه بين فانتزي و واقعيت است، آنها رنگ ها را مي چشند، صدا را مي بينند، اشكال را مي شنوند و احساسات را لمس مي كنند. جالب است بدانيد كه حس آميزي در ميان هنرمندان، هفت برابر ديگر افراد ديده مي شود. چرا كه نه! وقتي بشود از واقعيت دركي متفاوت داشت و آن را به شيوه اي ديگر عرضه كرد يا وقتي بشود مانند يك كودك محيط بيرون را درك كرد، مي توان آثاري بي نظير عرضه كرد و طبيعي است كه حس آميزي موهبتي براي هنرمندان محسوب مي شود و خوشايند آنها خواهد بود.

در آثار شاعران فرانسوي نشانگرايي مانند «آرتور ريمباود» و «چارلز بادلير» مي توان نشانه هاي حس آميزي را ديد، نقاشان سوررئاليستي مانند «مَن رِي» و «مِرِت اُپنهايم» هم در آثارشان داشتن اين حس را بروز داده اند. اما آيا شواهدي از وجود حس آميزي در دوره شيرخوارگي را مي توان در بالغان فاقد اين حس زنده كرد؟ افرادي كه داروهاي توهم زا مثل حشيش و LSD مصرف مي كنند، گاه تجربه چنين حالتي را بازگو مي كنند.

 اين مطلب نشان مي دهد كه احتمالامصرف اين مواد باعث بارز شدن حالت از پيش موجودي در آنها مي شود. اما چيزي كه «ريمباود» به صورت زباني بروز داده بود، دهه ها بعد توسط نقاش هاي سوررئاليست تجلي ديگري يافت، عكس «من ري» كه در آن تن يك زن مانند يك وسيله موسيقي نشان داده مي شود، شايد نشانه اي از اين امر باشد.

«مرت اپنهايم» نيز زماني كه لذت چشيدن نوشيدني از يك فنجان را به صورت حس خوب لمس يك جامه خزدار به تصوير كشيد و چشايي را در قالب لامسه به ما عرضه كرد، حس آميزي داشتنش را فاش كرد. اما موسيقيدان هاي زيادي هم بوده اند كه حس آميزي داشته اند، «فرانز ليست» موسيقي دان مشهور قرن نوزدهمي مجارستاني زماني رو به اركسترش گفته بود كه آبي يا بنفش پررنگ بزنند. در وهله اول اعضاي كنسرت تصور كردند كه او شوخي مي كند، اما بعدا دريافتند كه اين موسيقي دان بزرگ صداها را به صورت رنگ مي بيند.

در ميان مشاهيري كه حس آميزي داشته اند حتي مي توان به نام «مريلين مونرو»، «ولاديمير ناباكف» و «استيوي واندر» هم اشاره كرد. اما آيا اين توانايي براي ما هم قابل دسترسي است يا فقط نوابغ خاصي به آن دست مي يابند؟ گرچه هنرمنداني كه حس آميزي دارند با استفاده از آن به راحتي مي توانند استعاره هاي درخشاني عرضه كنند، اما حس آميزي به زندگي آدم هاي عادي هم راه يافته است و شايد اصلاحاتي مثل hot كه در توصيف زيبايي و جذابيت آدم ها به كار مي رود يا تركيب عجيب «جيغ بنفش»، ريشه در همين حس آميزي داشته باشد.

حس آميزي تجربه غني تري از زندگي به ما مي دهد، مغزمان را سالم نگه مي دارد و در حل مشكلات به ما كمك مي كند. «پيكاسو» عمري را وقف اين كرد كه بتواند مانند يك كودك نقاشي كند. كاراكتر «شرلوك هولمز» گفته بود كه: «عمرم صرف تلاشي طولاني براي گريز از پيش پا افتادگي وجود شده است.» در اين ميان شما در رهگذر زندگي، چطور عمرتان را صرف مي كنيد؟
نظرات بینندگان