arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۲۴۷۵۸
تاریخ انتشار: ۴۰ : ۲۳ - ۲۹ دی ۱۳۹۸

یادداشت‌های علم، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۵۴ / شاه: جواب عریضه موسی صدر را هم بده و سرش را به دیوار بکوب!

فرمودند: «جواب عریضه موسی صدر را هم بده و سرش را به دیوار بکوب. حالا مردکه از من کمک می‌خواهد. به کدام شیعه کمک کنم؟ به شیعه کمونیست که بعد آقای صدر آن‌ها را تحویل سوریه بدهد؟» عرض کردم: «بر من واضح شده که صدر مرد... است. با آن‌که بیچاره پدرش مرد بسیار عالی‌قدر و حتی مقلد شیعیان بود، ولی این می‌خواهد به خیال خودش با بالا آوردن وضع شیعیان و ایجاد اکثریت شیعه، بعد رئیس‌جمهور لبنان بشود...»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت‌های علم، دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۵۴ / شاه: جواب عریضه موسی صدر را هم بده و سرش را به دیوار بکوب!

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش «انتخاب»، در خاطرات امیر اسدالله علم در روز دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۵۴ آمده است:

صبح اول وقت اسرائیلی‌ها را در منزل پذیرفتم. آقای یانکلوویچ آمریکایی که یهودی است، معاون وزارت اطلاعات اسرائیل و همچنین سفیر غیررسمی اسرائیل. یک ساعت و نیم صحبت داشتیم که عمل تبلیغاتی را که می‌خواهیم در دنیا به کمک اسرائیلی‌ها انجام بدهیم، به چه صورت باشد. برنامه مفصلی داده‌اند که روی آن بحث کردیم. قرار شد فردا دوباره پیش من بیایند که بیش‌تر صحبت کنیم. نخست‌وزیر اسرائیل آن‌ها را در اسرائیل خیلی به تفصیل وارد جریان کرده است.
بعد شرفیاب شدم. فکر می‌کردم باران به این شدت که می‌بارد، شاهنشاه بسیار سر حال خواهند بود. برعکس شاه را خیلی گرفته دیدم. احساس کردم باید مسئله نفت در میان باشد و درست احساس کردم. فرمودند: «پدرسوخته‌ها زیر بار نمی‌روند که [مقدار]معینی را که قبلا تعهد کرده‌اند (بیش از پنج میلیون بشکه در روز که حالا به زیر چهار میلیون تنزل کرده است) [برداشت کنند]و می‌گویند نفت در دنیا خریدار ندارد.» عرض کردم: «چاره نیست، حالا دیگر باید مقاومت کرد.» فرمودند: «اول کاری که می‌کنم سفارش وسایل خودمان را به کشور‌های آن‌ها لغو می‌کنم.» عرض کردم: «راه دیگری به نظر نمی‌رسد. وارد مبارزه شده‌ایم، باید زد و خورد. راه دیگری نیست.» عرض کردم: «به نظر می‌رسد که عربستان سعودی نفت فراوانی به بازار به طور محرمانه می‌رساند و جدا خیانت می‌کند.» فرمودند: «نه، این‌طور نیست. مقدار استخراج آن‌ها خیلی پایین افتاده است، مگر آن‌که تمام ارقام را به صورت تقلبی انتشار بدهند.» عرض کردم: «در این‌که لیبی ۷۵ درصد قیمت نفت را [نقد]می‌گیرد و برای بقیه قیمت فقط خریدار را در دفتر بدهکار می‌کند، تردیدی نیست.» فرمودند: «این ممکن است صحیح باشد.» فرمودند: «ببین نامه پادشاه مراکش جواب دارد؟» عرض کردم: «فکر می‌کنم باید کار‌ها و مستدعیات او انجام شود.» فرمودند: «آخر ما که پول نداریم.» عرض کردم: «آن‌قدر‌ها هم زیاد نیست.»
فرمودند: «جواب عریضه موسی صدر را هم بده و سرش را به دیوار بکوب. حالا مردکه از من کمک می‌خواهد. به کدام شیعه کمک کنم؟ به شیعه کمونیست که بعد آقای صدر آن‌ها را تحویل سوریه بدهد؟» عرض کردم: «بر من واضح شده که صدر مرد... است. با آن‌که بیچاره پدرش مرد بسیار عالی‌قدر و حتی مقلد شیعیان بود، ولی این می‌خواهد به خیال خودش با بالا آوردن وضع شیعیان و ایجاد اکثریت شیعه، بعد رئیس‌جمهور لبنان بشود؛ بنابراین این‌چنین شخص جاه‌طلبی به هر کاری می‌تواند دست بزند. سایر روسای شیعه هم که فقط اسم دارند. با چهار تا شاخ‌شکسته که نمی‌شود به جنگ فلسطین رفت.» فرمودند: «گویا درست می‌گویی» و خیلی خندیدند.
عرض کردم: «وضع لبنان فکر نمی‌کنم به این زودی‌ها درست بشود. چون روس‌ها تاوان شکستی که در مصر خورده‌اند باید بگیرند و نمی‌گذارند نقشه آمریکا به این آسانی‌ها به سوریه هم پیش برود. یعنی به هم ریختگی لبنان جلوی هر اقدامی را سد می‌کند. مثلا اگر سوریه بخواهد تکان بخورد و قسمتی از لبنان را اشغال کند، اسرائیل وارد عمل می‌شود و اگر اسرائیل وارد عمل شود، سوریه عکس‌العمل می‌کند و اگر لبنان هم ناراحت باشد، البته نه اسرائیل و نه سوریه حاضر به عمل صلح‌آمیز نیستند. چون منتظر و نگران لبنان می‌مانند.» فرمودند: «کاملا درست است.» عرض کردم: «امروز هم که رشید کرامی نخست‌وزیر مسلمان لبنان استعفا کرد.» فرمودند: «صبح شنیدم.»
بعد مرخص شدم. به کار‌های جاری رسیدم. من‌جمله سفیر یوگوسلاوی را پذیرفتم. بعدازظهر و شب تمام کار کردم. هفت ساعت پشت سر هم...

نظرات بینندگان