arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۲۵۰۰۴
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۲۳ - ۳۰ دی ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۳۰ دی ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: مهندس بازرگان در زوریخ، هنگام سوار شدن به هواپیما برای سفر به آمریکا جهت معالجه، سکته و فوت کرد؛ با کمک من، برای معالجه می‌رفتند / محمدجواد لاریجانی از کاندیداتوری خاتمی، در صورت ائتلاف با کارگزاران، اظهار نگرانی کرد

آقای [محمود] واعظی، [معاون اروپا و آمریکای وزارت امورخارجه]، اطلاع داد که مهندس [مهدی] بازرگان در زوریخ [سوئیس]، هنگام سوار شدن به هواپیما برای سفر به آمریکا جهت معالجه، در پله‌های هواپیما سکته و فوت کرده و بناست جنازه‌اش را به خواست خانواده‌اش، با اولین هواپیما به ایران بیاورند. با کمک من، برای معالجه می‌رفتند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۳۰ دی ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: مهندس بازرگان در زوریخ، هنگام سوار شدن به هواپیما برای سفر به آمریکا جهت معالجه، سکته و فوت کرد؛ با کمک من، برای معالجه می‌رفتند / محمدجواد لاریجانی از کاندیداتوری خاتمی، در صورت ائتلاف با کارگزاران، اظهار نگرانی کردخاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
 
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۳۰ دی 1371 تا 1375 در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱

ساعت هشت به دفترم آمدم. ساعت نُه صبح، وزیر امورخارجه لبنان آمد. مذاکرات شبیه مذاکرات با آقای نبیه بری بود. مدعی است اوضاع اقتصادی لبنان رو به خوبی است و آینده خوبی دارند. سپس دکتر ولایتی گزارش سفر به اروپا را داد. از شخصیت لِخ والسا، رییس‌جمهور لهستان تعریف کرد که دارای روحیات معنوی و روحانی است.

آقای ادوارد شواردنادزه آمد. دور دوم مذاکرات را انجام دادیم. سپس چهارده موافقت‌نامه امضا شد. سپس به ملاقات رهبری رفتیم. قبل از رسیدن آنها، خلاصه‌ای از مذاکرات را برای رهبری تعریف کردم. ایشان از نتایج سفر من به اصفهان و استقبال عظیم مردم، به‌خصوص در نجف‌آباد، اظهارخوشحالی کردند. مذاکرات خوبی با میهمانان داشتند.

به دفترم برگشتم. پس از نماز و ناهار و استراحت و انجام کارها، ساعت چهار بعداز ظهر برای بدرقه رییس‌جمهور گرجستان، به فرودگاه رفتم. هر دو مصاحبه کردیم. موافقت‌نامه فروش گاز، با تأخیر آماده و امضا شد. برای نمونه از چای گرجستان آورده و دم کرده بودند؛ نوشیدیم، خوب است. میهمانان با بدرقه رسمی رفتند.

یک سره به جلسه هیأت دولت رفتم. لوایح شوراهای اسلامی و انتخابات تصویب شد. گزارش رسیدگی به شکایات و خواسته‌های مردم و تصویب بودجه در کمیسیون‌های مجلس را شنیدیم. شب در دفترم ماندم. پخش مستقیمِ مراسم شروع کار [آقای بیل کلینتون]، رییس‌جمهور جدید آمریکا را از تلویزیون سیان ان تماشا کردم؛ جالب بود. غمبار برای [جرج] بوش.

 

 

سال ۱۳۷۲

مدیران سازمان صدا و سیما آمدند. اخوی محمد، [رئیس سازمان صداو سیما] گزارش کوتاهی داد و من سخنرانی مفصلی داشتم.[۱] خواستم که در جهت توضیح بیشتر دستاوردهای انقلاب، برای دلگرم‌تر کردن مردم و مأیوس‌ترکردن دشمنان تلاش کنند. [آقای سیدعلی نکویی زهرایی]، استاندار چهارمحال بختیاری آمد. گزارش کارها و پیشرفت‌های استان، به خصوص پیشرفت طرح راه‌سازی استان که از دو راه به خوزستان و اصفهان ارتباط دارد، ارائه داد و و برای ارز صنایع در دست تأسیس کمک خواست. از آقای [علی] یوسف‌پور، یکی از نمایندگان که به خاطر اختلافات خطی، مزاحمت ایجاد می‌کند، گله کرد.

ستاد مبارزه با مواد مخدر[۲] جلسه داشت. مبالغ زیادی برای نیروها و خانواده‌های معدومان و اردوگاه‌های کار و بازپروری و تبلیغات تصویب کردیم. به وزارت اطلاعات، دادستان انقلاب و نیروی انتظامی گفتم که مسأله گروه افراطی دانشگاه امام صادق (ع) را که اخیراً شرارت کردند و دستگیر شدند، پیگیری کنند.

تا ساعت چهار بعد از ظهر کارها را انجام دادم و به خانه آمدم. مهدی آمد و برای سفر به ترکمنستان، به دعوت آقای نیازُف، برای بازدید از صنایع نفت و گاز، خداحافظی کرد.

 

سال ۱۳۷۳

در گزارش‌ها، تصرف کاخ ریاست جمهوری چچن -که مرکز دفاعی‌شان بوده- توسط نظامیان روس، مهم تلقی شده است؛ گرچه چچنی‌ها در نقاط دیگر شهر به دفاع ادامه می‌دهند. تعداد تلفات زلزله ژاپن، هنوز رو به افزایش است و از چهار هزار نفر گذشته است. اکثر وقت را به مطالعه تاریخ دوره قاجار گذراندم.

پیش از ظهر، آقای ناصر داودزاده آمد. نامه‌ای از رییس کشت و صنعت مغان آورد که برای اجرای طرح آبیاری بارانی استمداد کرده بود. بعد از ظهر، آقای [عبدالمجید] معادیخواه، [رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی] آمد. گزارشی از کار بنیاد تاریخ و برنامه‌های آینده را داد و مطلب تازه‌ای نداشت.

جمعی از کرج آمدند. مقداری سنگ از معادن متنوع آورده بودند و مدعی کشف معادن وسیع گرانیت‌های مولیبندن و اورانیوم بودند. گفتم گزارش رسمی بدهند؛ به نظر می‌رسد خیال‌پردازی باشد.

آقای [محمود] واعظی، [معاون اروپا و آمریکای وزارت امورخارجه]، اطلاع داد که مهندس [مهدی] بازرگان[۱] در زوریخ [سوئیس]، هنگام سوار شدن به هواپیما برای سفر به آمریکا جهت معالجه، در پله‌های هواپیما سکته و فوت کرده و بناست جنازه‌اش را به خواست خانواده‌اش، با اولین هواپیما به ایران بیاورند. با کمک من، برای معالجه می‌رفتند.

آقای [علی‌محمد] بشارتی، [وزیر کشور]، تلفنی اطلاع داد که امروز در مسابقات فوتبال ورزشگاه آزادی، دو تیم پیروزی و استقلال نزاعشان شده و طرفداران دو تیم هم به نفع دو طرف وارد زمین فوتبال شده‌اند و بازی به هم خورده است؛ به داوری و داور اعتراض داشته‌اند. مأموران کنترل کرده‌اند و تماشاچیان تا میدان آزادی علیه دو تیم شعار می‌داده‌اند. در استادیوم، صدو بیست هزار نفر تماشاچی بوده است.

همشیره صدیقه و سه دخترش و نوه‌هایش آمدند. شام را با ما خوردند و دیداری تازه شد.

 

 

سال ۱۳۷۴

[آقای عیسی عبدالکافی]، وزیر کشاورزی لیبی و هیأت همراه آمدند. عبایی هم بر دوش داشت. گفت تحت تأثیر پیشرفت صنعت و عمران ایران قرار گرفته. سفری به تبریز داشته و از صنایع کشاورزی ، تراکتورسازی، کمباین‏سازی و پمپ سازی بازدید کرده است. توضیحاتی از طرح مهم نهرالصناعی [بزرگترین رودخانة مصنوعی] لیبی داد و صحبت‌ها دربارة دوستی و همکاری‌ها بود.

[آقای ویکرا راتنا]، وزیر تجارت سریلانکا آمد. گفت شورشیان تامیل را تا قدری سرکوب کرده‌اند و شهر جافنا  را از دست‏شان گرفته‌اند و به خاطر بازشدن مرزهایشان برای اعضای دیگر سارک [= اتحادیه همکاری‌های منطقه‌ای جنوب آسیا]، در ساخت کالایی برای امکان مبادله و همکاری در تجارت کائوچو و چای، احتیاج به همکاری ایران دارند.

تیمسار [رضا] سیف‌اللهی، [فرمانده نیروی انتظامی] و تیمسار [محسن] انصاری، جانشین [ناجا] آمدند. گزارشی از کارهای ناجا  و اهمیت مبارزه با قاچاق موادمخدر و آمادگی برای برگزاری انتخابات دادند. مسئولان برگزاری مراسم دهه فجر آمدند و برنامه کاری برای برگزاری دهه فجر را دادند.  من هم صحبت مفصلی برای محتوای مراسم دادم و اشاره به دستاوردهای انقلاب کردم[۱].

عصر [آقای غلامرضا باقری مقدم]، سفیرمان در ترکمنستان آمد. از توجهات خاص رییس‏جمهور ترکمنستان به ایران و احترام فوق‌العاده نسبت به من خبر داد و از اظهارات ستایش‏انگیزش در جلسه رسمی و بین‌المللی با حضور سفرا و شخصیت‌های بین‌المللی، اظهار تعجب کرد و خواست برای رفع مشکلات غذایی و دارویی، آرد و سیب‏زمینی کمکش کنم.

شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. برای دادن تسهیلات و اجازه‌های خاص به وزارت نفت، جهت مقابله با تحریم‌های آمریکا و مسأله لو رفتن کامیون‌های حامل تجهیزات نظامی ایران در ترکیه که عازم سوریه و لبنان بوده‌اند که برای یافتن راه‏حل مطرح شد، تصمیم‌گیری کردیم.

بعد از شام به خانه آمدم. محمدتقی، کارگرمان در نوق آمد. گزارش آنجا را داد و گفت بعد از پیدا شدن جسد فرزند شهید مفقودش، فرماندهان سپاه به نوق آمدند و تازه فهمیده که فرزندش، فرمانده گردان ۴۱۰ بوده است. گفت یک میلیون و هفتصد هزار تومان هزینه مراسم کرده که من ششصد هزار تومان کمکش کردم.

 

 

سال ۱۳۷۵

[آقای طلبک نظراُف]، وزیر امورخارجه تاجیکستان آمد. گزارش مذاکرات صلح با مخالفان را داد و اظهار رضایت کرد. از ما خواست که به میانجی‏گری ادامه دهیم و خواستار سفر من به تاجیکستان شد و تحرکات مخالفان اُزبک در شمال ‏غرب را کم‏ اهمیت خواند. من هم بر اهمیت صلح و ضررهای نزاع داخلی تأکید کردم و گفتم، پس از آرامش کشور، به سازندگی‌تان کمک می‌کنیم.

[آقایان سلمان خدادادی، محمد نبوتی و علی آل‏ کاظمی]، نمایندگان بناب، ساوه و سلسله و دلفان آمدند و برای امور حوزه انتخابیه خود استمداد کردند. آقای [محمدجواد] لاریجانی آمد و از کاندیداتوری آقای [سیدمحمد] خاتمی، در صورت ائتلاف با کارگزاران، اظهار نگرانی کرد. عصر شورای اقتصاد جلسه با چند مصوبه داشت. افطار، کارکنان دفتر و اعضای خانواده‌شان میهمانم بودند.

نظرات بینندگان