arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۲۶۱۵۴
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۲۳ - ۰۶ بهمن ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۶ بهمن ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: در مورد جواب نامه رییس‌جمهور یمن مذاکره کردیم، خواسته است برای جلوگیری از تجاوزات عربستان به یمن کمک کنیم /اخوی محمد از نحوه مطرح شدن عدم نامزدی او و نامزدی خاتمی در کارگزاران گفت

عصر دکتر روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد. از دادگاه ویژه روحانیت و وزارت اطلاعات، در مورد سوءرفتار با آقای [مجید] نادری، نماینده بویین‌زهرا، انتقاد داشت. در مورد جواب نامه رییس‌جمهور یمن مذاکره کردیم؛ خواسته است که برای جلوگیری از تجاوزات عربستان به یمن کمک کنیم. با وزارت امورخارجه هم در مورد کیفیت جواب مشورت کردیم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۶ بهمن ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: در مورد جواب نامه رییس‌جمهور یمن مذاکره کردیم، خواسته است برای جلوگیری از تجاوزات عربستان به یمن کمک کنیم /اخوی محمد  از نحوه مطرح شدن عدم نامزدی او و نامزدی خاتمی در کارگزاران گفتخاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
 
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۶ بهمن 1371 تا 1375 در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱

صبح به مناسبت سالگرد تأسیس سازمان آموزش کودکان استثنایی، به مجتمع آموزشی خزایلی، مخصوص نابینایان رفتیم. گزارشی از آمار و شرایط تحصیلی معلولان و همچنین
از وضع مجتمع که ده‌ها سال پیش توسط [محمد] خزایلی نابینا[۱] تأسیس شده، شنیدیم. حدود پنجاه و دو هزار نفر تحت آموزش‌اند. از کلاس‌ها، آزمایشگاه‌ها، کتابخانه و ماشین‌های چاپ کتاب مخصوص نابینایان با خط بریل بازدید کردیم. شاگردان امتحان خوبی دادند. در سالن برایشان صحبت کردم.[۲] در این چند سال اخیر، با کمک‌های دولت، این بخش از آموزش تکامل زیادی داشته است. به دفترم رفتم.

آقای زنگنه، [وزیر نیرو] و آقای محمدی، مسئول پروژه آب قطر آمدند. آقای عسکری، مسئول سازمان آب تهران، گزارش وضع آب تهران را داد که خوب و در حال بهتر شدن است؛ هم وضع سدها، هم وضع آب‌های زیرزمینی و هم باران امسال. از اقدامات غیر بهداشتی نیروهای مسلح اطراف دریاچه‌های سدها شکایت کردند و گزارش مطالعات طرح انتقال آب ایران به قطر را دادند؛ مطالعات تمام شده و هزینه انتقال هر لیتر آب، فعلاً با احتساب سرمایه‌گذاری‌ها، حدود یک و نیم دلار است که قیمت آب خام هم باید اضافه شود؛ البته احداث خط، ارزان‌تر از پیش‌بینی مشاور تمام می‌شود. ضمناً مسئول قطری هم که مذاکره می‌کند، حق و حساب می‌خواهد. تصمیمات لازم اتخاذ شد.

آقای حامد الغابد، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی آمد. گزارش مبسوطی از نقاط
 

بحران‌خیز جهان اسلام مثل بوسنی، سومالی، فلسطین، افغانستان، کشمیر و آذربایجان و اقدامات کنفرانس را داد. من هم ضمن انتقاد از کم‌تحرکی سازمان، راه‌حل را در نقدکردن قدرت‌های بالقوه جهان اسلام و جدی گرفتن این مسائل دانستم.

عصر هیأت دولت جلسه داشت. در مورد شهرک دیپلماتیک و تأسیس مرکز سیاسی کشور در لواسانات بحث شد و ناتمام ماند. شب در دفترم ماندم و کارهای عقب‌مانده را انجام دادم.

 

سال ۱۳۷۲

صبح جلسه هماهنگی [سازمان همکاری اقتصادی=] اکو را با حضور وزیران و مسئولان ذیربط داشتیم. تصمیماتی در جهت نوع، حدود و شرایط همکاری‌ها اتخاذ شد. آقای موحدی، فرمانده نیروی حفاظت سپاه آمد. مشکلات و نیازها، منجمله محل و مرکز کارشان و همچنین مشکلات تیم حفاظت و اختلافات خودشان را گفت.

یاسر آمد. برای دادن ارز مورد نیاز سردخانه آبادان که در جنگ خراب شده است، تأکید داشت. گروه داوران نشان‌های کشوری[۱] آمدند. توضیحاتی دربارة شیوه کار و محتوای نشان‌ها دادند. نمونه آنها را هم آورده بودند؛ قرار شد برای اجرا پیگیری شود و در مقابل انتقادها و سلیقه‌های دیگر توضیح بدهند.

دکتر [حسن] حبیبی، برای امور جاری و بودجه آمد. شب در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، خط‌مشی آموزشی در برنامه دوم را بررسی کردیم. آقایان ورزدار، ماشاالله و امیدخدا از محافظان آمدند و از سرتیم‌شان شکایت داشتند. مدتی است که اختلاف دارند؛ باید به نحوی دخالت و حل کنم.

 

سال ۱۳۷۳

جمعی از افراد برنده مسابقات قرآنی که سازمان تبلیغات اسلامی اجرا کرده است، آمدند. گزارش شرکت ششصد هزار نفر و تعیین نمونه‌ها در هر صنف را دادند و من هم با تأکید به تقویت انس با قرآن، تشویقشان کردم.[۱]

آقای [غلامعلی]، نعیم‌آبادی، امام‌جمعه بندرعباس آمد. خواستار جدیت بیشتر در جلوگیری از قاچاق شد و برای امور دینی و حوزوی کمک بیشتر خواست. خواستار جلوگیری از جدایی بخشی از استان و انضمام آن به استان فارس، به منظور راه‌یابی
استان فارس به دریا شد و در یک موضع متناقض، خواستار انفکاک فاریاب از استان کرمان و انضمام به هرمزگان شد؛ یک بام دو هوا. در مورد اول، دلیلش این بود که باعث تحریک مردم می‌شود.

آقای [قدرت] علیخانی، [رییس بازرسی نیروی انتظامی] آمد. از آقای [رضا] سیف‌اللهی، فرمانده نیروی انتظامی طرفداری داشت و از آقای [علی‌محمد] بشارتی، [وزیر کشور]، به خاطر مخالفت با او انتقاد کرد.

کمیته بند ۳ [لایحه بودجه کل کشور] جلسه داشت. تصمیمات جدیدی در مورد ارزهای صادراتی با هدف تشویق صادرات و برگشت ارز صادرات به کشور و تسهیل ورود و مواد مورد نیاز تولید و کالاهای اساسی و ضروری گرفتیم که امروز اعلان شد.

عصر دکتر روحانی، [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد. از دادگاه ویژه روحانیت و وزارت اطلاعات، در مورد سوءرفتار با آقای [مجید] نادری، نماینده بویین‌زهرا، انتقاد داشت. در مورد جواب نامه رییس‌جمهور یمن مذاکره کردیم؛ خواسته است که برای جلوگیری از تجاوزات عربستان به یمن کمک کنیم. با وزارت امورخارجه هم در مورد کیفیت جواب مشورت کردیم.

 

سال ۱۳۷۴

در منزل بودم. تمام وقتم به مطالعه کارهایی که از دفتر آورده بودم گذشت؛ منجمله اصلاح دو متنی که برای شرح حال و کارهای مبارزاتی من در قبل از انقلاب، شامل بخشی از اسناد به‏دست آمده از پرونده‌های من در ساواک، تهیه شده بود. افطار بچه‌ها جمع بودند. بحث‌ها بیشتر بر سر مسأله انتخابات و رقابت بین جامعه روحانیت مبارز و گروه خدمتگزاران [=کارگزاران سازندگی] بود.

 

سال ۱۳۷۵

از منزل به مرکز آموزش فرزندان معلول کارگران رفتیم. آقای [حسین] کمالی، [وزیر کار و اموراجتماعی] و مدیران «مؤسسه عمل»، در مورد تأسیس مدارس غیرانتفاعی و این مرکز گزارش دادند. زمین آن را در زعفرانیه شمیران، با مساعدت من، از بنیاد مستضعفان، در مقابل باشگاهی که وزارت کار در دوبی داشته، گرفته‌اند. ظرفیت ۱۰۰ نفر دارد؛ با بخش‌های توانبخشی و آموزشی و پیشگیری و خوابگاه. از قسمت‌های مختلف بازدید کردم و با مربیان و شاگردان صحبت کردم. در مراسم، بعد از گزارش وزیر کار و اعطای نشان به دو نفر از معاونان وزیرکار، صحبت دلگرم‌کننده‌ای دربارة خدمات آموزش فنی و حرفه‌ای داشتم.[۱]

به دفترم رفتم. [آقای نیکلاس پیتراشتون وارنر]، سفیر استرالیا، برای خداحافظی آمد. گفت، مادرش که اخیراً به تهران آمده، از مقبره خیام در نیشابور بازدید کرده و از او انتقاد کرده که چرا به زیارت خیام نرفته؛ اشعار او را در جوانی خوانده است. [آقای بوریس شیخ‌مُرادف]، وزیر امورخارجه تُرکمنستان آمد. برای اجتماع افاغنه آمده که به دعوت ایران، برای مذاکره صلح در ایران هستند و گفت، آقای نیازاُف نیز به ایران می‌آید و به او سفارش کرده که خواسته‌های ما را بپذیرد. بر سر یک مخزن نفتی در خزر، با آذربایجان اختلاف پیداکرده‌اند.

عصر به سعدآباد رفتیم. با آقای [گُلبُدین] حکمتیار، [رهبر حزب اسلامی] ملاقات داشتم. روحیه خوبی ندارد و انتقاد زیاد نسبت به آقای [برهان الدین] ربانی و [احمدشاه] مسعود و [عبدالرشید] دوستم دارد. مایل است، ما جداگانه به او کمک کنیم که مستقل بجنگند. در جمع شرکت‌کنندگان در مسأله صلح افغانستان شرکت‌کردم. آقای ولایتی، گزارش توافق و بیانیه را داد و من هم صحبت کوتاهی در اهمیت حفظ صلح بر محور حفظ مشروعیت دولت نمودم. [۲]

ضیافت افطار داشتیم. سپس ملاقاتی با آقای [صبغت‌الله] مُجددی که گفت، در صدد میانجی‌گری بین دولت و طالبان است. ملاقاتی با آقای سید منصور نادری، میر [= رهبر] اسماعیلی‌های افغانستان؛ آدم جالبی است. اظهار ارادات و اطاعت نسبت به ایران نمود و خواستار مساعدت و همکاری شد و گفت، یک میلیون اسماعیلی آنجا است. در منطقه شمال سالنگ هستند و معادن غنی طلا دارند. یک قالیچه با عکس امام، برای هدیه آورده است. در زمان حاکمیت کمونیست‌ها، در زندان بوده.

آقای شیخ آصف محسنی، [رهبر حزب حرکت اسلامی] آمد. او هم از عدم اعتماد بین نیروهای مستقر در شمال در مقابل طالبان گفت و آنها را ضعیف می‌داند و خواستار کمک ایران است. آقای [محمد] اکبری آمد. او هم امید زیادی به موفقیت دولت افغانستان، در مقابل طالبان ندارد و از اختلاف‌شیعه خیلی ناراحت است و [کریم] خلیلی را مقصر می‌داند. خلیلی هم به خاطر آمدن اکبری، همراه هیأت به ایران نیامده و با اجلاس مخالفت کرده است. سپس با حضور دکتر ولایتی، بروجردی، نجفی و حدادی، از نحوه کمک به دولت افغانستان و هماهنگ‌کردن شیعه‌ها مذاکره کردیم. به خانه آمدم. برف خفیفی شروع به باریدن کرده است. امروز اخوی محمد، [معاون اجرایی رئیس‌جمهور] آمد. از نحوه مطرح شدن عدم نامزدی او و نامزدی آقای [سیدمحمد] خاتمی در [حزب] کارگزاران [سازندگی] گفت.

 

نظرات بینندگان