arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۲۷۹۶۲
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۱۰ - ۱۶ بهمن ۱۳۹۸

مولاوردی: شورای نگهبان در ردصلاحیت ها دست و دل باز بوده / رایزنی‌ها در همه سطوح حتی بالاتر از شورای نگهبان هم انجام شده / اصلاح طلبان به دنبال گدایی قدرت نیستند

بعضی از دوستان ما از واژه بی‌سابقه استفاده می‌کنند. گویا در این دوره شورای نگهبان در رد صلاحیت‌ها با دست و دل باز و بی رودربایستی اقدام کرده‌ و عده‌ زیادی را که در یک جریان فکری و سیاسی خاص و مشخصا در طیف مقابل جریان فکری اعضای شورای نگهبان حضور دارند و آن را نمایندگی می‌کنند از گردونه انتخابات خارج کرده‌اند، حتی در این دوره کارگزاران و تمام استانداران نظام که یکی از آنها همین اواخر رییس ستاد انتخابات کشور بوده را کنار زدند!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

مولاوردی: شورای نگهبان در ردصلاحیت ها دست و دل باز بوده / رایزنی‌ها در همه سطوح حتی بالاتر از شورای نگهبان هم انجام شده / اصلاح طلبان به دنبال گدایی قدرت نیستندمشروح مصاحبه شهیندخت مولاوردی با خبرآنلاین را در ادامه بخوانید: 

خانم مولاوردی! اتفاقات چند ماه اخیر باعث شده برخی بر این اعتقاد باشند که مشارکت مردم در یازدهمین انتخابات مجلس با کاهش روبه رو شود در چنین شرایطی مسئله رد صلاحیت‌ چهره های شاخص اصلاح طلب از سوی شورای نگهبان نیز رقم خورد با توجه به این مسائل پیش‌بینی شما برای انتخابات چیست؟ شما نیز نگرانی از بابت مشارکت مردم در انتخابات احساس می کنید؟

به طور طبیعی در این شرایط وقتی دایره انتخاب مردم هم محدود می‌شود و هم سلایق و گرایش های مختلف فرصت عرض اندام پیدا نمی‌کنند مسلم است که مشارکت سیاسی تحت تاثیر قرارمی گیرد. ما خیلی خوش‌بینانه این پیش‌بینی را داشتیم که با توجه به مجموعه شرایط و وضعیتی که کشور در آن قرار دارد زمینه مشارکت حداکثری توسط قوا و نهادهای مختلف اعم از دولت، نهادهای نظارتی و همه متولیان امر که در حوزه انتخابات نقش آفرینی می‌کنند فراهم شود، اما با این نتیجه‌ بررسی اعتراضات و شکایتهای مربوط به ردصلاحیتهایی که روز شنبه اعلام شد به نظر می‌رسد با تنگ‌تر شدن این دایره و مخدوش شدن حق بر انتخاب شدن و انتخاب کردن و اینکه صداهای مختلف در مجلس نماینده‌ای نخواهند داشت به نظر نمی‌رسد شاهد یک انتخابات پرشوری باشیم که اخیرا اعلام‌ هم شد دغدغه و ماموریت مراجع نظارتی هم چنین انتخاباتی نیست.

اینکه چه کسی یا کسانی پاسخگوی احساس طردشدگی و به حاشیه رانده شدگی و دیده نشدن و شنیده نشدن این گروه قابل توجه از جمعیت کشور است که با نداشتن صدا و نماینده در این بزرگترین رویداد سیاسی، روز به روز رشته های تعلق خاطرشان به این مرزوبوم به انحای مختلف گسسته می شود؟ و تکلیف انسجام ‌ملی به عنوان یک ضرورت و نیاز بدیهی و اولیه در شرایط بحرانی موجود چه خواهد شد؟، سوالهای بی پاسخ این روزهای ماست. البته باز هم باید ببینیم در روزهای آینده تا روز انتخابات چه اوضاع و احوال جدید یا خاصی را شاهد خواهیم بود.

شورای نگهبان در ردصلاحیت ها دست و دل باز بوده است

به نظر شما رویکرد شورای نگهبان با توجه به نحوه بررسی صلاحیت‌ها نسبت به گذشته تغییر کرده است؟ آیا می‌توان گفت دایره نظارت آنها نسبت به ادوار گذشته تنگ‌تر شده است؟

بعضی از دوستان ما از واژه بی‌سابقه استفاده می‌کنند. گویا در این دوره شورای نگهبان در رد صلاحیت‌ها با دست و دل باز و بی رودربایستی اقدام کرده‌ و عده‌ زیادی را که در یک جریان فکری و سیاسی خاص و مشخصا در طیف مقابل جریان فکری اعضای شورای نگهبان حضور دارند و آن را نمایندگی می‌کنند از گردونه انتخابات خارج کرده‌اند، حتی در این دوره کارگزاران و تمام استانداران نظام که یکی از آنها همین اواخر رییس ستاد انتخابات کشور بوده را کنار زدند!. بنابراین می‌توانم بگویم نظر شما درباره اینکه رویکرد و نگاه شورای نگهبان نسبت به گذشته بسته‌تر شده است کاملا درست است.

در طول دو سه سال گذشته انتقادهای زیادی متوجه عملکرد اصلاح‌طلبان بوده است و از سوی دیگر موضوع رد صلاحیت‌ها هم به آن اضافه شده است؛ در حال حاضر نیز شاهد یک رخوت و سردی در جریان انتخابات هستیم. به نظر شما در این رابطه سهم  عملکرد اصلاح‌طلبان چقدر است و سهم رویکرد شورای نگهبان چطور ارزیابی می‌کنید؟

این وضعیت معلول چندین عامل است و تنها یک علت را نمی‌توان برای آن برشمرد،لذا باید ریشه‌یابی کنیم تا ببینیم چه عواملی موجب شده است تا چنین فضای سرد و حتی به قول برخی فضای یخ‌زده‌ای را نسبت به ادوار گذشته در آستانه برگزاری انتخابات شاهد باشیم. قطعا بخشی از این فضا معلول شرایط بیرونی، یعنی تحمیل جنگ تمام عیار اقتصادی و روانی و تشدید تحریم‌های غیرانسانی و فلج کننده و همچنین بلایی که از طرف دوست و دشمن بر سر برجام آورده شد و موضوعاتی از این قبیل است، اما بخش مهمی از این شرایط متوجه عوامل و سیاست‌های داخلی است؛ به هر صورت به انتظارات و مطالبات به حقی که شکل گرفت پاسخ متناسب و لازمی داده نشد و اقبال و استقبال گسترده‌ای که سال ۹۴ و ۹۶ نسبت به تشکیل مجلس و دولت نشان داده شد که لیست امید در مجلس و شورای شهر برآمده از همان اقبال بود، قدر دانسته نشد. از سوی دیگر عملکرد افراد و جریان‌هایی که بواسطه مخالفت با دولت و در لجاجت با همان اقبال گسترده مردمی دائما بر طبل ناامیدی و بی‌اعتمادی مردم کوبیدند و نیز ادامه روند حذفی که در بررسی صلاحیت‌ها صورت گرفت،  مزید بر علت شد تا امروز تنور انتخابات آنطور که باید و شاید گرمایی و گیرایی لازم را نداشته باشد. لذا در ایجاد شرایط کنونی باید همه موارد و مسائل را در کنار یکدیگر دید و نمی‌توان تنها به یک عامل و علت اشاره کرد.

رایزنی‌ها در همه سطوح حتی بالاتر از شورای نگهبان هم بوده است

موضوع رایزنی‌ اصلاح‌طلبان با شورای نگهبان تقریبا از همان روزهای آغاز مجلس دهم مطرح بوده است و در طول این سال‌ها جسته و گریخته حکایت‌هایی هم به گوش رسیده است. وقتی امروز به وضعیت ردصلاحیت‌ها نگاه می‌کنیم به نظر می‌رسد آن رایزنی‌ها اثری نداشته است. ارزیابی شما از این رایزنی‌ها چیست به نظرتان آیا اساسا نباید این مسائل را با فراتر از شورای نگهبان مطرح کرد؟

ترجیحم این است اسم این تعامل را احقاق حق بنامم تا رایزنی یا لابی گری که دوستان‌ ما در این‌مدت به دنبال آن بوده و هستند و از همه فرصتها و امکانات و مقدورات بهره گرفته اند و در تمام سطوح هم این موضوع در جریان بوده است و تنها متوجه شورای نگهبان نبوده است. اما در عمل دیدیم ماحصل چندانی نداشته است و وقتی گفته می‌شود ۲۰۰۰ نفر تائید صلاحیت شده‌اند واقعا این پرسش مطرح می‌شود که این ۲هزار نفر چه کسانی هستد؟ ای کاش فهرست کاملشان یکجا منتشر می‌شد. در جریان اصلاحات که این تائید و بازگشت صلاحیت‌ها بسیار حداقلی بوده است و به هیچ عنوان شامل چهره‌های شاخص نشده است و به نحوی بوده که تاثیر ملموس و چندانی بر آرایش انتخاباتی در این‌ دوره و بویژه تغییر وضعیت برخی حوزه ها که انتخابات در آن بلاموضوع گردیده، نداشته باشد.

 

اصلاح طلبان به دنبال گدایی قدرت نیستند

به نظرتان این رایزنی یا به قول شما احقاق حق آیا باید ادامه پیدا کند یعنی می‌تواند در روزهای باقی مانده تاثیری داشته باشد؟

راهبرد تعامل در همه‌ دوره ها در جریان بوده و سازوکار خاصی برای آن تعریف شده است و مبنای آن‌ هم بر گفت و گو و تبادل نظر هست و به نظر می رسد تا زمانی که این رویه‌ها برقرار است به موازات آن این شیوه ها نیز باید ادامه حیات بدهد. اینکه بعضی آن را به معنای گدایی قدرت تعبیر می‌کنند واقع‌بینانه نیست و تاثیر این بخش از سیاست ورزی را در مجموعه معادلات و مناسبات و رفع سوتفاهم هایی که شکل گرفته، نادیده می گیرد، ولو نتیجه آن بازگشت حتی یک‌ نفر باشد که بناحق از حق انسانی خود محروم شده است.  

آیا ممکن است این موضوع به سطوح بالاتر و حتی رهبری هم برسد ؟

عرض کردم در تمام سطوح در جریان بوده و تنها محدود و منحصر به شورای نگهبان نبوده است.

اگر لیستی ارائه شود اصلاح‌طلبانه خواهد بود

برخی از اعضای جریان اصولگرا عنوان می‌کنند تعداد چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب که تائید صلاحیت شده‌اند کم نبوده و بیشتر از ۱۰۰ چهره توانسته‌اند مجوز حضور در انتخابات را دریافت کنند. با توجه به این موضوعات و اینکه برخی کاندیداها توانسته‌اند از این سد عبور کنند آیا اصلاح‌طلب‌ها تصمیم دارند با لیست وارد میدان انتخابات شوند یا قرار است به قول سعید حجاریان عطای آن را به لقایش ببخشند و از ارائه لیست منصرف شوند؟

ما جلسات فوق العاده ای در شورای عالی سیاست‌گذاری جبهه اصلاح‌طلبان در پیش داریم تا درباره وضعیتی که امروز برای این جریان رقم زده اند و نحوه مشارکت در انتخابات با نگاهی به آینده جریان تصمیم نهایی گرفته شود. اما اینکه اعلام می‌شود چهره‌های شاخص کم نبوده است باید بگویند با کدام معیار و شاخص؟ قطعا ملاک ما شاخص‌هایی است که خود شورایعالی آن را تعیین و تصویب کرده است، بنابراین اگر (تاکید می‌کنم اگر) قرار باشد در برخی حوزه‌ها لیستی ارائه شود (که عمدتا وضعیت کنونی چنین اجازه‌ای را به ما نمی‌دهد) این لیست باید کاملا اصلاح‌طلبانه باشد؛ این راهبرد قبلا اعلام شده است و تاکنون نیز تغییری در مورد آن رخ نداده است.

وقت آن رسیده با مراجعه مستقیم به آرای مردم یکبار برای همیشه به تمام‌ مناقشات خاتمه داد

به نظر شما طرح پیشنهادی برای برگزاری رفراندوم درمورد نظارت استصوابی آن هم درشرایطی که حتی در صورت تصویب در مجلس باز باید شورای نگهبان درمورد آن تصمیم بگیرد می‌تواند مطالبه دست‌یافتنی محسوب شود؟ اساسا نظر شما درباره به همه پرسی گذاشتن نظارت استصوابی چیست؟

این موضوع در مکاتبه اخیر حزب اتحاد ملت با رییس جمهور هم مطرح شده است و دقیقا در چارچوب قانون اساسی و اصل ۵۹ آن است که متاسفانه این اصل راهگشا و بن بست شکن تا امروز -به جز یک بار که نوع حکومت به رفراندوم ‌گذاشته شد-اجرایی نشده و مهجور مانده است. با توجه به نتیجه و تاثیر نظارت استصوابی که از سال ۱۳۷۰به این سو و نزدیک ۲۸سال است در انتخابات مختلف ساری و جاری بوده است و زمان‌ کافی برای ارزیابی میزان موفقیت یا ناکامی آن در ارتقا یا تنزل جایگاه مجلس محسوب می شود، به نظر می رسد وقت آن فرا رسیده باشد تا با مراجعه مستقیم به آرای مردم در این موضوع مهم  یکبار برای همیشه به تمام‌ مناقشات و بحث و جدل ها خاتمه داده و با اتکای به نتیجه همه پرسی، انتخاباتی را راهبری کرد که حتی با برخورداری از معیارهای حداقلی، مورد مطالبه و خواست عموم جامعه باشد.

نظرات بینندگان