خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۷ بهمن 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
صبح از والده و همشیره احوالپرسی و خداحافظی کردم. برای استقبال از آقای [رابرت] موگابه، رییسجمهور زیمبابوه، به فرودگاه [مهرآباد] رفتم. کمی زودتر از زمان مقرر رسیدند. مراسم و مصاحبه انجام شد. آنها به سعدآباد رفتند و من به دفتر آمدم.
گزارشها را خواندم. ساعت ده و نیم میهمانها آمدند. دو جلسه مذاکره داشتیم یکی غیررسمی و دیگری رسمی. برای اولین بار از ساختمان تشریفات و کاخ مرمر استفاده کردیم. از زمان آیتالله خامنهای، تغییرات آن برای تشریفات شروع شد. مدتی راکد بود و اخیراً تکمیل شده و تمیزتر و مرتبتر است. در مذاکرات، آقای موگابه خواستار کمک برای ساخت پالایشگاه و دادن کمکهای غذایی و آموزشی و تحرک تجاری شد.
[آقای سیدحسین مرعشی]، استاندار کرمان، تلفنی گزارش وسعت بارندگی و سیلها و برخورد با اشرار را داد. شب برای میهمانان زیمبابوه، مراسم ضیافت در سعدآباد داشتیم. قبل از شام و هنگام صرف شام، مذاکرات خصوصی جامعی داشتیم. اطلاعات زیادی از اوضاع طبیعی و اقتصادیشان دادند.
در مورد نقاط بحرانی قاره آفریقا، معتقد است که سومالی بالاخره آرام خواهد شد. نژادپرستی در آفریقای جنوبی نابود میشود و دیکتاتوری زئیر پایان مییابد و چون شخص قذافی در سازمان وحدت آفریقا شرکت نمیکند، سازمان هم او را و مشکلاش را جدی نگرفته است.
شب به خانه رفتم. گزارشها از وسعت خرابیهای سیل در چند استان میگوید.
سال ۱۳۷۲
ساعت نُه صبح برای شرکت در ملاقات سلطان برونئی، به دفتر رهبری رفتم. آقای حاجی حسن بولکیاه، دو سه کلمه بیشتر حرف نزد و آیت الله خامنهای هم چند جمله گفتند؛ اصولاً کمحرف است. با هم به فرودگاه رفتیم. از پذیراییها، اظهار رضایت و از آثار تاریخی اصفهان، اظهار تعجب کرد و خواست که هنرمندان ما برای تزیین مساجد برونئی به آنها کمک کنند. از بازیای که با مهدی و یاسر در ورزشگاه داشتهاند، تعریف کرد. در پاویون مصاحبهای داشتیم و با بدرقه رسمی رفت.
به دفترم رفتم. هنرمندان فیلم و تئاتر و موسیقی و داوران کتاب آمدند. گروه سرود بوسنی، پسرها و دخترها، سرودهای بوسنیایی و ایرانی اجرا کردند؛ خیلی جالب بود. آقای [علی] لاریجانی، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی] گزارش داد. من هم صحبت تشویقآمیز کردم.[۱] چند نفر از هنرمندان خارجی هدایایی دادند و تشکر کردند. من هم گفتم به گروه سرود بوسنی هدیه بدهند. عصر اخوی محمد، [رئیس سازمان صدا و سیما] آمد. دربارة صداوسیما و کار احتمالی بعدیاش صحبت شد. در جلسه هیأت دولت چند مصوبه داشتیم.
شب میهمان رهبری بودم. دربارة موضوع سوءقصد به من و تحویل متهمان به [وزارت] اطلاعات، احتمال سرمایهگذاری سلطان برونئی در ایران، وزارت ارشاد، ورزش، امور استخدامی و حقوق نظامیان صحبت کردیم. شب در دفترم ماندم، تا ساعت یازده شب کار کردم و خوابیدم.
سال ۱۳۷۳
در مسیر دفتر، سری به فروشگاه [شهروند] بیهقی زدم که شهرداری تهران میسازد. قرار است به زودی به عنوان اولین فروشگاه زنجیره رفاه افتتاح شود. مشغول آماده کردن قفسهها بودند؛ خیلی جالب و مهم است و نمونه خوبی خواهد شد. بدون اطلاع قبلی سرزده رفتیم.
آقایان [حسین] راستی و [محمدعلی] شرعی، [نماینده قم] آمدند و گزارش پیشرفت شهرک مهدیه قم را دادند. ۱۶۰ خانه را تحویل دادهاند و ۲۵۰ خانه را با کمکهای مؤثر من در دست ساختمان دارند؛ باز هم کمک کردم. این شهرک، برای طلاب متأهل و فاقد مسکن و صالح و فقیر است.
آقای [محمد] غرضی، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن] آمد، برای گرفتن اعتبار ماهوارههایی که بناست برای حفظ نقاط ثبت شدة فضایی بخریم، استمداد کرد. در مورد شنود تلفنها، تصمیمات اتخاذ شدة شب قبل با رهبری را ابلاغ کردم. در خصوص مناقصههای سوئیچ صحبت شد.
آقای [علیرضا] رخشندهرو، رییس دیوان محاسبات آمد. توضیحاتی در مورد نحوه رسیدگی داد و بعضی سختگیریها را توجیه کرد و به نحوی عذرخواهی و کسب تکلیف برای آینده نمود؛ گفتم اصل کار خوب است، بیشتر باید موارد سوءنیت و خلافکاریها را تعقیب کرد و مواردی که به خاطر شرایط جنگ و انقلاب، کارهایی با قانون تطبیق نمیکند و سوءنیت در کار نیست، باید حل شود و ضمناً تبلیغات و هیاهو نشود.
آشیخ حسن صانعی، [رییس بنیاد پانزده خرداد] آمد. کمی مغموم بود از اقداماتی
که در مورد سد پانزده خرداد داشته؛ گرچه کار خود را صحیح جلوه میداد. مقداری از خوبی وضع آشیخ یوسف [صانعی] گفت که اخیراً رساله منتشر کرده و گفت رسالهاش خریدار دارد و مرجع قسمتی از وجوه هم است. گفت خیلی وفادار به انقلاب و من و آیتالله خامنهای است.
عصر شورای مناطق آزاد، جلسه با مصوباتی برای مناطق حراست شده گمرکی داشت. افطار نمایندگان مجلس و وزرا و معاونان و مشاوران، میهمانم بودند. نمازجماعت به امامت من اقامه شد و سپس افطار کردیم و بعد از آن، جلسه سئوال و جواب بودکه چند نفر، سئوالات و اشکالات را مطرح کردند و من جواب دادم؛ جلسه خوبی بود، ولی خسته شدم. خانواده و بچهها هم آمده بودند.
ظهر فاطی آمد. گزارش سفر به آلمان و فرانسه و بازدید از وسایل معالجه بیماران کلیوی و شیوههای مراقبت آلمانیها از آنها و لزوم بهبود وضع کلیویها در ایران و نیز ملاقات با همسر آقای میتران، رییسجمهور فرانسه و مذاکرات راجع به حمایت از کودکان بی سرپرست را گفت.
سال ۱۳۷۴
از نیرویانتظامی، فرماندهاننواحی آمدند. آقای [رضا] سیفاللهی، [فرمانده نیرویانتظامی] گزارش سمینار و روشعملکرد نیرو در مبارزه با قاچاق و شرارتها و آمادگی برای حفظ امنیت انتخابات را داد. من هم از خدماتشان تشکر کردم و برحفظ بیطرفی در انتخابات و جدیت بیشتر در مبارزه با قاچاق تأکید کردم[۱]. آقای [بهمن] طاهریان، سفیر جدیدمان در برزیل برای خداحافظی و کسب نظر آمد. قبلاً در نیجریه بوده؛ به خاطر ابتلای همسرش به مالاریا، محل خدمتش را عوضکردهاند. گزارشی از وضع نیجریه داد. مدعی است، حکومتهای آنجا از دهها سال پیش تاکنون، دستنشانده انگلیساند. همچنین امکانات فراوان برزیل را برای همکاری توضیح داد. فرزندش مشکل قطع نخاعی دارد که در اثر بمباران بعثیها، فلج شده است.
دکتر حبیبی، [معاون اول رئیس جمهور] آمد. در مورد مسایل مورد بحث در خصوص شبهات قانونی در حرکت خدمتگزاران [=کارگزاران] سازندگی در انتخابات، برای رفع اشکال، بحث شد. عصر برای مراسم اعطای جوایز به کتابهای برگزیدة سال، به تالار وحدت رفتیم. آقای میرسلیم، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی] گزارش داد. من هم صحبت تشویقآمیز داشتم[۲] و جوایز را دادم. آقای ریاضی از حفاظت اطلاعات [ارتش] آمد و برای وام خرید خانه استمداد کرد. افطار، خانوادههای چندشهیدداده، در محل باشگاه نهاد میهمانم بودند. پس از نماز و افطار، آقای [محمدحسن] رحیمیان، [رییس بنیاد شهید] و من دربارة ارزشهای شهدا و بازماندگان آنها صحبت کردیم.[۳]
به خانه آمدم.آقایان [محسن] رضایی، [فرماندهکل سپاه] و [علی] شمخانی، [فرمانده نیروی دریایی] آمدند و از آثار اختلافات انتخابات که از ناحیه اعلام حضور خدمتگزاران [کارگزاران سازندگی] پیشآمده و ابهاماتی که در مردم و نیروهای حزباللهی به وجود آورده و احتمال وجود اختلاف بین من و رهبری اظهارنگرانی کردند. با توضیحاتی که دادم، راحت شدند. سپس مشکلات خودشان را در ارتباط با ستادکل [نیروهای مسلح] و ستاد ارتش بیان کردند.
سال ۱۳۷۵
آقای [محمدعلی] زم، [رئیس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی] و آقای [عبدالحسین] مُعزی، [قائممقام سازمان تبلیغات اسلامی]، آمدند. گزارش کارهای انتشاراتی را دادند و خاطرات من را خواستند و برای مؤسسات آموزشی نوع دوم و هنری استمداد کردند. آقایان [محمد محمدی] ریشهری، [تؤلیت آستان حضرت عبدالعظیم (س)] و [محسن] شریفی، [معاون اجرایی و هماهنگی آستان] آمدند. گزارش کار توسعه آستانه را دادند و تمدید مهلت وامی را که به کمک من، از صندوق ثبت گرفتهاند، خواستند. در مورد انتخابات [ریاستجمهوری هم] مذاکراتی داشتند. گفت، به رهبری گفته است اگر ایشان از نامزد دیگری حمایت کنند، او کنار خواهد رفت. تقاضای پرداخت بقیه اقساط ساخت دانشگاه علوم حدیث را نمودکه به هزینه من ساخته میشود.
آقای [ابوطالب] شالچیان، [مشاور اقتصادی رئیسجمهور]، برای گزارش امور اقتصادی آمد و اجازه گرفت که وقتی صرف تهیه تز دکتریاش کند. دکتر ولایتی، [وزیر امورخارجه] و [آقایان محمد فروزنده و علیرضا مرندی]، وزرای دفاع و بهداشت و آقای [محسن] نوربخش، [رئیسکل بانک مرکزی] آمدند. درباره انتقال بعضی از تکنولوژیهای ارزشمند در روسیه، با حضور [آقای مهدی صفری]، سفیرمان در روسیه تصمیمگیری کردیم. عصر کارها را تکمیل کردم. برای دیدن پیشرفت کار ساخت مصلای تهران رفتیم؛ پیشرفت قابل قبولی ندارد. آقای [حسین] علایی توضیحات داد. برای سال آینده، پنج میلیارد تومان بودجه گذاشتهایم که جهشی خواهد داشت.
برای مراسم افطار سفرای خارجی، به سعدآباد رفتیم. ابتدا نماز مغرب، به امامت من و حضور سُفرای کشورهای اسلامی خوانده شد. پس از یک افطار سبک، در جمع کل سُفرای اسلامی و غیراسلامی حاضر شدم. دکتر ولایتی و سفیر سوریه، بهعنوان مقدمالسفرا صحبتکردند. [آقای احمد الحسن]، سفیر سوریه، صحبتخوبی داشت. من هم درباره سیاستها و دستاوردهای ایران بعد از انقلاب توضیحاتیدادم.[۱] سپس در ضیافتشام شرکت کردم. همراهان، سُفرای سوریه و اسپانیا بودند. [آقای فرناندو خوزه بلوسو]، سفیر اسپانیا، از وضعی که برای سفیرکلمبیا پیشآمده، اظهارتأسف کردکه با دختر یک تاجر ایرانی، قرار ازدواج گذاشتهاند و به همین خاطر مسلمانشده و اکنون پدر دختر مخالفت میکند و به ماشین سفیرکه حامل دختر و سفیر بوده، حمله کرده است. دکتر ولایتی، درباره نامزدی برای انتخابات [ریاستجمهوری] اظهارآمادگیکرد. پیش از ظهر، آقای نوربخش هم اظهار تمایل کرد که کارگزاران، دکتر ولایتی را نامزد کنند.