پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش «انتخاب»، در خاطرات علم در سهشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۴۹ آمده است:
از صبح زود به کارها رسیدم. حالم بسیار بد است...
در ساعت معین در رکاب شاهنشاه با هواپیمای ایرانایر دربست به طرف زوریخ حرکت کردیم، پنج ساعت و نیم طول کشید. در راه خوش گذشت. هم در رکاب شاه هستم و هم شاهی که واقعا محبوب و رفیق است. ناهار در حضور شاه خوردم، صحبتهای مختلف شد. از وضع سیاسی دنیا، تا اسلحههای مختلف موجود دنیا، تا صحبتهای خانوادگی...
شاهنشاه صحبت عجیبی میفرمودند که واقعا اعتقاد ایشان را به خداوند میرساند، میفرمودند: «امتحان کردهام، هرکس با من درافتاده است، از بین رفت. چه داخلی، چه خارجی.» مثال برادران کندی را در آمریکا میزدند، کندی رئیسجمهور بود و دو برادر سناتور داشت [و] هر سه با شاهنشاه بد بودند. جان کندی، رئیسجمهور، کشته شد. رابرت، سناتور، کشته شد و آخرین آنها [سناتور] ادوارد افتضاح عجیبی سر کشته شدن یک دختر درآورد و [ستارهاش] رو به زوال است. ناصر، رئیسجمهور مصر، از بین رفت. خروشچف، نخستوزیر شوروی، با شاهنشاه خوب نبود از بین رفت. در داخله هم هرکه با شاه درافتاده است، ورافتاده است، مثل مصدق و تا اندازهای قوامالسلطنه. رزمآرا را من یقین داشتم که خیال سوء نسبت به شاه داشت، کشته شد. منصور هم که دیگر نوکر مستقیم آمریکاییها بود و فوقالعاده جاهطلب بود، او هم کشته شد. البته پسره جعلق بیبوته[ای] بود. غیر از رزمآرا بود که رئیس ستاد ارتش بود و نخستوزیر شد. در کشته شدن رزمآرا که نخستوزیر بود، من همراه او بودم. در آن وقت وزیر کار بودم، با او به مجلس فاتحه در مسجد شاه رفتیم، چندین گلوله به او خورد و من جان سالم به در بردم. تعجب این است که ما در حرکت بودیم. در صحن مسجد من با او درِ گوشی صحبت میکردم.
در هواپیما شاهنشاه بسیار خوشحال بودند. به من فرمودند: «ببین همه چیز یکدفعه درست شد؛ مسئله نفت را حل کردیم، باران مفصل آمد، در دنیا هم مسئله لیدرشیپی ایران برای یک منطقه بزرگ خاورمیانه به اثبات رسید.» نزدیک آنکارا که پرواز میکردیم یکدفعه فرمودند: «چهقدر خوشحال هستم، یک دفعه هم در آذربایجان بیش از ترکیه برف روی زمین نشسته بود.» ماشاءالله شاهنشاه به چه مسائلی توجه دارد و چهقدر عاشق ایران است. امشب زوریخ هستیم. من تا وقت شام ماندم...