خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۷ بهمن 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
پیش از ظهر، تمام وقتم را صرف انجام کارهای عقب مانده پنج روز مسافرت کردم. عصر هم فقط ملاقاتی با وزیر انرژی چین داشتم؛ برای امضای قرارداد فروش دو واحد نیروگاه هستهای آمده که به گفته آقای [رضا] امراللهی، [رئیس سازمان انرژی اتمی]، روی قیمت ۹۹۹ میلیون دلار توافق شده است.
باز تا ساعت هفت و نیم شب، کارها را انجام دادم که کل عقب ماندگیها جبران شد. برای رفع خستگیهای سفر از استخر استفاده کردم. در راه خانه، مصاحبه دیشب خودم را گوش دادم که به نظرم خوب و جامع آمد.
سال ۱۳۷۲
وزیر امورخارجه و وزیر صنایع گرجستان آمدند و نامه مفصل آقای [ادوارد] شوارد نادزه، [رئیس جمهور گرجستان] را آوردند. از مشکلات جنگ داخلی و تحریکات روسیه و اجبار به سازش با روسیه و تنزل تولیدات کشور تا کمتر از ده درصد سابق و اثرات کشنده کمبود گاز به خاطر قطع گاز ترکمنستان، به علت عدم امکان پرداخت بهای گاز و تقاضای کمک یک میلیارد متر مکعب گاز را مطرح کردند. گفتم باید قرارداد درازمدتی برای فروش گاز ببندیم؛ ضمن آن ملاحظاتی برای کمک بشود.
آقای [جلیل] بشارتی، [رئیس دفتر امور مناطق محروم ریاست جمهوری] آمد و گزارش عملکرد در مناطق محروم را داد. از سازمان برنامه و بودجه، بهخاطر کمشدن بودجه در سال ۱۳۷۳ شکایت داشت. مدیران دانشگاه پیامنور آمدند. گزارش عملکرد دادند. از کم شدن اعتباراتشان در سال ۱۳۷۳ شکایت کردند و برای حل این مشکل استمداد نمودند. سلمانی برای اصلاح سر آمد. آقای [سیدمنصور] رضوی آمد. درخواست عضویت در
شورای عالی انقلاب فرهنگی را داشت. محسن آمد و برای سفر به چین خداحافظی کرد.
عصر در جلسه هیأت دولت به مسائل جاری رسیدیم. با اعضای هیأت دولت، برای افطار به دفتر رهبری رفتیم. قبل از افطار، آیت الله خامنهای چند سطری از نهجالبلاغه را تفسیر کردند و بر محور تقوا و نماز نصیحت نمودند. افطار کردیم. بعد از مراجعت به دفتر و انجام کارها به خانه آمدم.
آشیخ حسین هاشمیان، [نماینده رفسنجان]، تلفنی خبر داد که باغداران رفسنجان از عوارض بیست تومان برای صادرات هر کیلو پسته شکایت دارند. گفتم کار خودتان در مجلس است و دولت موافق نیست؛ خودتان علاج کنید. خواست که برای کرمان، استاندار از خط مخالفشان تعیین نکنیم.
سال ۱۳۷۳
پیشرفت طالبان در افغانستان مورد توجه است و در داخل، بالا رفتن نرخ سکه و ارز. تا ساعت ده کارها انجام شد. [آقای محمدجواد محمدیزاده]، استاندار لرستان و معاونان آمدند و گزارش امور استان را دادند که عمدتاً رضایتبخش است و برای تکمیل طرحهای موعود سفر رهبری استمداد کردند.
آقای توفیقی، رییس دانشگاه جامع علمی کاربردی آمد. گزارش پیشرفت کار را داد. کمتر از یک سال است که شروع کرده. طرح خوبی دارد. استفاده از امکانات موجود و با اولویت فعلی، کادرهای موجود دستگاهها به کمک دستگاهها؛ پسر مرحوم توفیقی کرمانی است و برای مقررات و منابع مالی استمداد دارد.
آقای دکتر [محمدتقی] بانکی آمد و شرحی از خدمات و افکار خودش در سازمان برنامه و بودجه، وزارت معادن و فلزات و وزارت صنایع داد و نسبت به افکار و اقدامات استراتژیک من اظهار قدردانی کرد. از بیمهری رهبری به ایشان و فشارهایی که اخیراً به ایشان از این ناحیه وارد میشود و آخرین آنها گزارش سازمان بازرسی کل کشور و ارجاع پرونده به دادگاه بود، گله داشت.
آقای نصرالله مردانی- شاعر- آمد. آثارش را آورده بود؛ جالب است. خدماتش را گفت و برای مشکلاتش استمداد کرد. از من خواست که بیشتر به شعرا توجه داشته باشم و مواظب شایعات دشمنان باشم. به او پیشنهاد کردم، برای به شعر درآوردن تاریخ جنگ تحمیلی برنامهریزی کند.
خانم [کُبری] خزعلی آمد. گزارش کار شورای فرهنگی زنان را داد و برای توسعه و تعمیق کار استمداد کرد. آیتالله خامنهای تلفنی صحبت کردند و از قیمت ارز اظهار نگرانی کردند.
عصر جلسهای برای بررسی قاچاق داشتیم. معلوم شد دامنه قاچاق کالا به داخل کشور خیلی وسیع است؛ حدود سه میلیارد دلار و بیشتر از منطقه بندرعباس و قشم. تصمیمات مهمی در جهت کنترل قاچاق گرفتیم که بعداً اجرا میشود.
جمعی از قاریان قرآن، افطار میهمانم بودند. قبل از افطار در جلسه قرائت آنها شرکت کردم. بعد از استماع قرآن و صحبت کوتاه من[۱] و نمازجماعت، افطار داشتیم. تا ساعت هفت و نیم کارها را انجام دادم و به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۴
پیش از ظهر، بخشی ازکتاب سرگذشت فلسطین - ترجمه خودم- را برای خطبههای جمعه امروز مطالعه کردم؛ هنوز برای این زمان هم کتاب خوب و سودمندی است. در دانشگاه تهران، نماز جمعه را اقامه کردم. خطبه اول را دربارة فلسطین و در خطبه دوم توضیحاتی دربارة طرح فقرزدایی دادم. عصر هم مقداری از وقتم، صرف اصلاح خاطراتم برای چاپ شد. با بچهها که جمع بودند، دربارة سفر به مازندران صحبت کردیم.
سال ۱۳۷۵
آقای [علیاصغر] مروارید آمد. برای اوضاع بعد از دوران مسئولیت من، اظهار نگرانی نمود و برای مصرفشدن کتابهاییکه چاپ کرده است، کمک خواست. ستاد تنظیم بازار، جلسه داشت. قرار شد، مصوبه مجلس در مورد ارز فرش صادراتی را از اول اسفند اجرا نماییم. دکتر میلانی آمد و ۶۰ سی سی خون و ادرار و مدفوع، برای آزمایش گرفت. نوار قلب گرفت که رضایتبخش است.
عصر در جلسه هیأت دولت، چند مصوبه داشتیم. گزارش اعتصاب یکروزه جمعی از کارگران پالایشگاه تهران را دادندکه البته پایان یافته است. شب، میهمان آیتالله خامنهای بودم. درباره سلاحهای ویژه، پیام آمریکا توسط آقای نیازاُف که پیشنهاد مذاکره داده و سفر ایشان به خوزستان و انتخابات شوراها و ریاستجمهوری و همکاریهای ویژه با روسیه و اظهارات بعضیها راجع به سلمانرُشدیکه بدون اطلاع ایشان بوده و مسأله وزارت اطلاعات و اقدامات نپختهاش در مورد [فرج] سرکوهی و [حبیبالله] پیمان و شهروند آفریقای جنوبی، مذاکره و در مواردی تصمیمگیریکردیم.