پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 
با توجّه به اینکه از اهداف بلند انبیاء و اولیاء الهی، رساندن جامعه بشری به اوج سعادت دنیائی و اخروی بوده است، تحقّق این هدف آرمانی به اجرائی شدن دستورات الهی، و اجرائی شدن این دستورات نیز، به تشکیل حکمت دینی وابسته است. بنابراین حکومت اسلامی در عصر ما، که توسّط اسلام شناس و فقیه برجسته، حضرت امام خمینی(ره) و با پشتیبانی مردم پایهگذاری شده، یکی از آرمانهای بلند اولیای الهی بوده است و از ممیزات این حکومت؛
1- اسلامی بودن،
2- مردم سالار بودن،
3- و شایسته سالار بودن است.
در این حکومت ارادة مردم به صورت رأی در اشکال مختلف، حاکمیّت دارد، امّا تمامی شؤون حکومت، چه در قانونگذاری و چه در اجرا و نظارت، اسلام حاکمیّت دارد، به دیگر تعبیر؛ حاکمیّت اراده مردم، در اجرائی ساختی برنامههای الهی است نه غیر از آن، بر این اساس مسئولیّت نخبگان و تودههای مردم، در اِعمال حاکمیّت، به صورت رأی، بسیار سنگین است. به دیگر تعبیر؛ رأی مردم، برای اعمال حاکمیّت خود، که در انتخاب رهبر، ریاست جمهوری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و ... تجلّی پیدا میکند، باید؛آگاهانه، با احساس مسئولیّت و تعهّد دینی، و با رعایت ملاکهای شایستگی باشد، که به اهمّ آنها ذیلاً اشاره میشود:
1- الگوی رفتاریِ جامعه بودن.
به این معنا که نوع رفتار و کردار و شیوه زندگی و نوع تعامل اجتماعی، گویای میزان باور و التزام به دین باشد.
از آن جهت که، نمایندگان مجلس بستر سازانِ عدالت اجتماعی تلقّی میشوند، باید زمینه و بستر عدالت در درون و رفتارشان وجود داشته باشد، و اِلّا عدالت اجتماعی قابل تحقّق نخواهد بود. از این جهت است که شرط لازم برای برخی مدیران، داشتن عدالت و برای برخی دیگر، التزام عملی داشتن به اسلام ذکر شده است و یکی از لوازم التزام داشتن به دین، صداقت و امانتداری است.
2- توانمندی و کفایت.
امیرالمؤمنین علیه السّلام، شرط لازم برای مدیریّت را کفایت و توانمندی و امین بودن میداند و میفرماید:"لاتقبلنّ فی استعمال عمّالک و أمرائک شفاعة، اِلّا شفاعة الکفایة و الامانة" (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، حکمت 184، ص276.)
[ هرگز در بکار گیری مدیران شرطی جز کفایت و امانت مپذیر.]
و همین طور فرمود :"إنّ أحق الناس بهذا الامر أقواهم علیه و أعلمهم بامر الله"(نهج البلاغه، خطبه 17)
[ شایستهترین و لایقترین فرد برای تصدّی امور جامعه، توانمندترین آنها در اداره امور جامعه و داناترین به امر(و احکام) خداوند است.]
امیرالمؤمنین علیه السّلام، ملاکهای شایستگی را این گونه برمیشمرد:
بنابراین اگر ملاکهای مذکور در رأی دادن رعایت نشود و ملاکهای غیر دینی مبنای انتخاب قرار گیرد؛ رأی منجر به شایسته سالاری نمیشود، و حکومت در دست نااَهلان و ناشایستگان میافتد، چنانکه امیرالمؤمنین علیه السّلام میفرماید:
"وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ هَذِهِ الْأُمَّةَ [أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ] سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً " (شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد، ج17، ص: 225)
[ ولی نگرانی من از آن است که بر امور این امّت افراد ابله(و نادان) و بدکار حاکمیّت پیدا کنند و بیت المال را بین خود شان تقسیم کنند و بندگان خدا را غلامان و صالحان را دشمنان و فاسقان را یاران خویش قرار دهند...]
این معنا در انتخابات مجلس از اهمیّت بیشتری برخوردار است، زیرا امام خمینی (ره) در دو تعبیر بلند خود، مجلس را عصاره فضائل ملّت و در رأس امور میدانست. و طبق قانون اساسی نیز، مجلس سه وظیفه مهم بر عهده دارد، که این سه وظیفه، در رأس امور بودن را مشخص میکند و آنها عبارتند از:
1- قانونگذاری
2- انتخاب هیأت وزیران
3- نظارت بر کارکرد دستگاهها
اگر نمایندگان مجلس، شایستگان و عصاره فضائل ملّت نباشند، هر سه شأن مهمّ مذکور دچار ضعف میشود و این ضعف به جامعه سرایت میکند و عوارض زیر را به دنبال خواهد داشت:
1- قوانین ضعیف و ناکارآمد به تصویب میرسد.
2- وزراء و به تبع آن، مدیران و کارگزارن غیر شایسته و ناکار آمد بر سر کار میآیند.
3- نظارت بر کارکرد دستگاهها یا انجام نمیشود، و یا با ضعف همراه خواهد بود.
و از عوارض مهمّ آن:
1- ناکارآمد نشان دادن نظام دینی.
2- نارضایتی عمومی.
3- دلسرد شدن ملّتهای مسلمان دنیا.
4- برآورده شدن آرزوی دشمنان اسلام.
بنابراین هدفی را که دشمنان اسلام با به راه انداختن جنگ هشت ساله، و شبیخون فرهنگی و جنگ نرم نتوانستند به آن دست یابند، با رأی غیر مسئولانه و نا آگاهانه مردم میتوانند به آن برسند، از اینجاست که رمز بیان بلند پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله را در خیانت تلقّی کردن عدم انتخاب شایستگان، برای بخشهای مدیریتی جامعه، بیشتر میتوان پی برد، که در دو حوزه فرمودند:
1- در حوزه انتخاب شوندگان:
« من تقدّم على المسلمين و هو يرى أنّ فيهم من هو افضل منه، فقد خان اللَّه و رسوله و المسلمين.» (الغدیر، 8/291)
[ هر کس خود را برای مدیریت جامعه عرضه کند در حالی که بداند شایستهتر از او وجود دارد، به خدا و رسول او و مسلمانها خیانت کرده است.]
2- در حوزه انتخاب کنندگان:
" من تولّى من أمر المسلمين شيئا فاستعمل عليهم رجلا و هو يعلم أنّ فيهم من هو أولى بذلك و أعلم منه بكتاب اللّه و سنّة رسوله فقد خان اللّه و رسوله و جميع المؤمنين. (مجمع الزوائد، تألیف الحافظ الهيثمي 5- 211.)
[هر کس متولّی بخشی از امور مسلمین شود و کسی را برای تصدّی امور آنها برگزیند، در حالی که میداند شایستهتر از او برای آن امر و آگاهتر از او به کتاب خدا و سنّت رسولش وجود دارد، به خدا و رسول و تمامی مؤمنین خیانت کرده است.]
و در بیان دیگری به همین معنا فرمود:
" من ولى أحدا من المسلمين و هو يعلم أن فيهم من هو أولى بذلك و أعلم بكتاب الله و سنة نبيه فقد خان الله و رسوله" ( أخبار القضاة ، تألیف وكيع 67: 1)
[ هرکس مسلمانی را (برای تصدّی امور مسلمین) برگزیند در حالی که میداند شایستهتر از او برای آن امر و آگاهتر از او به کتاب خدا و سنّت رسولش وجود دارد، به خدا و رسولش خیانت کرده است. ]
نتیجه اینکه؛ شرکت مردم در انتخابات و دادن رأیِ آگاهانه به فرد اَصلح، در حقیقت دو رأی تلقی میشود: یکی رأی مجدّد به اصل نظام و دیگری رأی به فرد اَصلح، که برآیند آن، کارآمد نشان دادن نظام و حلّ مشکلات مادّی و معنوی جامعه خواهد بود.
ابوالحسن مخزن موسوی