arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۳۵۷۲۱
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۲ اسفند ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۲ اسفند ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵

آقای دکتر [حسن] حبیبی آمد. گزارش مذاکره آقای [علی‌اصغر] حجازی، از دفتر رهبری با ایشان و پیشنهاد نامزد انتخابات‌شدن را داد و گفت قبول نکرده است. گفتم، بررسی بیشتر بشود. عفت آمد. با یک خانم از فرقه آشوری‌ها که شوهرش در جنگ شهید شده، ملاقات داشت و هدیه‌ای به او داد و دلجویی‌کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۲ اسفند ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
 
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۲ اسفند 1371 تا 1375 در زیر آمده است

 

 

سال ۱۳۷۱
مديران بنياد شهيد آمدند. قبل از جلسه، آقاى [محمدحسن] رحيميان، [رييس بنياد شهيد] آمد و اجازه تعيين رييس دانشگاه شاهد را گرفت. گفت بنا دارد تغييراتى در مديريت‌ها بدهد. در جلسه گزارشى داد و من هم صحبت مفصلى كردم.
قرار بود هيأت‌هاى پاكستانى و افغانى، ساعت يازده برسند كه اعلام شد بعد از ظهر مى‌آيند. آقاى كمال خرازى آمد. گزارشى از سازمان ملل داد و اظهار اطلاع كرد، در كابينه آمريكا، دو گروه مخالف و موافق ايران وجود دارند. اسامى هر دو طرف را گفت و اضافه كرد كه مباحثات‌شان ادامه دارد. قرار است ظرف يك ماه آينده، تصميم رسمى دولت آمريكا اتخاذ شود. پيشنهادهايي براى جلوگيرى از تيره‌تر شدن روابط داد.
آقاى [سيدهادي] طباطبايى از وزارت كشاورزى آمد. نتيجه مناقصه كارخانجات طرح نيشكر خوزستان را داد. همگى خيلى گران گفته‌اند. خواست كه معاملات را نقد انجام دهيم كه خيلى ارزان‌تر مى‌شود.
ساعت سه به فرودگاه رفتيم. [آقاي برهان الدين رباني]، رييس‌جمهور افغانستان و همراهان از عربستان سعودى رسيدند. استقبال رسمى و مصاحبه كرديم.آنها به اقامتگاه سعدآباد رفتند. من پاويون جمهورى در دست اصلاح را ديدم؛ به صورت خوبى درآمده است.
[آقاي نواز شريف]، نخست‌وزير پاكستان و جمعى از سران افغانى، منجمله آقاي [گلبدين] حكمتيار و خليل فاضل از حزب وحدت رسيدند. استقبال رسمى انجام شد. مصاحبه كرديم. آنها به اقامتگاه رفتند و من به دفتر مراجعت نمودم.
در جلسه شوراى عالي امنيت ملي شركت كردم. مسأله حمله هواپيماهاى ما به پايگاه ضد انقلاب كُردستان در خاك عراق مطرح و قرار شد به صورت مبهم، به عنوان تعقيب آنها پس از خرابكارى خبر داده شود. بيانيه خصمانه پارلمان اروپا مطرح و قرار شد دبيرخانه، كيفيت برخورد را مشخص كند.
مغرب با دكتر ولايتى، براى پذيرايى ميهمانان، به باشگاه وزارت امورخارجه رفتيم. در راه، سياست مذاكرات را تعيين كرديم. آنها بعد از نماز آمدند. سفيران كشورهاى اسلامى هم بودند. ضيافت با افطار بود. سپس جلسه سه جانبه داشتيم. من و نواز شريف و ربانى و حكمتيار، همگى در تأكيد ضرورت صلح و همكارى و رضايت از تفاهمات صحبت كرديم. آقاي حكمتيار خواست كه من هم به عنوان شاهد، تفاهم‌نامه را امضا كنم. قبلاً نواز شريف و ملك‌فهد امضا كرده‌اند.
مذاكرات مثبت بود. بعد از جلسه، عكس مشترك گرفتند. افغانى‌ها به اقامتگاه رفتند. با پاكستانى‌ها جلسه دو جانبه رسمى و تشريفاتى داشتيم. سرميز شام هم كه ميان ربانى و نوازشريف بودم، مذاكرات زيادى داشتيم. نقل قول‌هايى از حكمتيار هم شنيدم. از مجموع چنين برمى‌آيد كه بين‌شان اعتماد نيست. حتى حكمتيار گفته است كه براى رفتن به كابل، اعتماد و امنيت ندارد. بر سر وزارت دفاع، اختلاف جدى دارند؛ ربانى حاضر نيست از احمدشاه مسعود دست بردارد. حكمتيار هم حاضر نيست او را بپذيرد. مسأله ژنرال دوستم هم هنوز حل نشده است و اعضاى كابينه هم مشخص نشده‌اند.

 

 

سال ۱۳۷۲
ديشب آخر شب، حدود ساعت ده از دفتر رهبرى اطلاع دادند كه هلال شوال در اصفهان و خوزستان و... رويت شده و رهبرى حكم كرده كه فردا عيد فطر است.
ساعت نُه و نیم به دفتر رهبرى رفتم و در مراسم عقد ازدواج نُه زوج كه آيت‌الله خامنه‌اى عقدشان را مى‌بست، شركت كردم. با هم در اجتماع حسينيه رفتيم. من صحبت كوتاهى كردم و تبريك گفتم. آيت‌الله خامنه‌اى هم صحبت كوتاهى داشتند؛ به خاطر اقامه نماز عيد و ايراد خطبه‌ها خسته بودند.
بعد از ظهر و شب، بيشتر وقت‏مان با بستگان گذشت كه به ديدارمان آمده بودند. همشيره صديقه براى شكستن و دفع شن كليه، در تهران است. محسن آمد. مقدارى از مسايل متروي تهران و اختلاف نظرى كه با آقاى [اصغر] ابراهيمى، [مدیرعامل شرکت مترو]، در نحوه كار دارند، گفت. قرار شد رسيدگى كنيم.

 

ساا ۱۳۷۳

چمدان را براى سفر به پاكستان بستم. ساعت هفت براى عيادت احمدآقا به بيمارستان رفتم؛ كمى اميدوار شده‌اند. دكتر بیهوشى از لندن آمده و گفته مواردى هست كه بعد از چند روز هم مغز به فعاليت برگشته است. فشار خون هم به ده رسيده بود، ولى عوارض منفى جسمى بروز كرده است.
به دفترم رفتم. [آقای پیک بوتا]، وزير انرژی و معادن آفريقاى جنوبى آمد. سفيدپوست نيرومندي است. نامه آقاى [نلسون] ماندلا، [رییس‏جمهور آفریقای جنوبی] را آورده بود که مرا دعوت كرده است. دربارة توسعه روابط صحبت شد. گفت مشكل جنايات و مشكل تقاضاهاى زياد كارگران را دارند. آقاى ماندلا هم مشكل خانوادگى دارد؛ از همسرش جدا شده است.
[آقای میخائیل چیگیر]، نخست‏وزير بلاروس آمد. بيشتر صحبت در توسعه روابط بود. گفت پس از چند سال تنزل مرتب توليد، امسال رشد منفى مهار شده است. من را از طرف ریيس‏جمهور دعوت كرد.
تا ساعت یازده و نیم كارها را انجام دادم. به فرودگاه [مهرآباد] رفتيم. مصاحبه‌اى انجام دادم و با بدرقه رسمى به سوى پاكستان حركت کردیم. در هواپيما مقدارى با همراهان، آقايان [اکبر] تركان، [محمدحسین] عادلى، مهدى و حسين[مرعشی]، دربارة طرح‌هاى عمرانى و اتوبان شمال و جاده ساحلى شمال و... مذاکره داشتیم. عفت هم بنا بود با من باشد که به ملاحظه وضع بيت امام نيامد.
در فضاى شهر اسلام‏آباد، به خاطر انجام مراسم استقبال آقاى [سلیمان] دميرل، [رییس‏جمهور ترکیه] كه قبل از ما رسيده بود، چرخ زديم. ترك‌ها تأخير داشتند. با
استقبال رسمى ریيس‏جمهور پاكستان و نواختن21 تير توپ، مراسم انجام شد. در معيت وزير نفت، به سوى اسلام آباد رفتيم. در خانه شخصى ریيس‏جمهور كه براى ما تخليه شده بود، اقامت كرديم. دكتر ولايتى و همراهان جمع شدند، دربارة برنامه‌ها مذاكره كرديم.
سرشب، به تقاضاى خود، به اقامتگاه آقاى دميرل، براى ملاقات رفتيم؛ چون در عشق‏آباد، او به ديدن ما آمده بود، در اين سفر ما رفتيم. دربارة كنگره كپنهاگ و سفرش به بوسني و هرزگوین و مسایل شمال عراق و افغانستان و روابط دو جانبه و دستور كار اكو مذاكره كرديم. از خبرهايي كه سپاه دربارة شمال عراق به ما داده بود، اظهار بى‏اطلاعى كرد. خانم بوتو خبر كرده بود كه به اقامتگاه مى‌آيد، ولى به تأخير افتاد.

 

سال ۱۳۷۴
تا ساعت نُه و نیم صبح کارها انجام شد. سپس مصاحبه تلویزیونی برای تبریک سال نو در
لحظه تحویل سال نو - برای ایرانیان خارج از کشور- کردم. آقای شریف از طلاب قم آمد و نمونه‌ای از آثار جدش – شریف‏کاشانی- را آورد و برای چاپ آنها استمداد کرد. تیمسار [علی] شهبازی آمد. گزارشی از کارهای خودشان را داد. گلایه‌هایی از بچه‌های سپاه داشت و برای بعضی از نیازهای ارتش استمداد کرد. دکتر حبیبی، [معاون اول رئیس‏ جمهور] برای امور جاری و انتخابات و مسایل شورای نگهبان آمد.

عصر آقای [محمدحسن] تولایی، [معاون وزیر دفاع] آمد. گزارش نحوه کار هیأت نظارت استان را داد. کار وزارت کشور دقیق‌تر است؛ نظم و ترتیب‌شان با فرمانداری و هیأت اجرایی تفاوت دارد و لذا در نتیجه شمارش آنها، از دیشب فائزه جلو افتاده است. با فرمانداری تهران چک کردیم و با وزیرکشور صحبت کردم. قاعدتاً صندوق‌های خوانده‏ شده تاکنون، در دو مرکز متفاوت است و بعداً به‏ هم می‌رسند.

 

 

سال ۱۳۷۵
آقای دکتر [حسن] حبیبی آمد. گزارش مذاکره آقای [علی‌اصغر] حجازی، از دفتر رهبری با ایشان و پیشنهاد نامزد انتخابات‌شدن را داد و گفت قبول نکرده است. گفتم، بررسی بیشتر بشود. عفت آمد. با یک خانم از فرقه آشوری‌ها که شوهرش در جنگ شهید شده، ملاقات داشت و هدیه‌ای به او داد و دلجویی‌کرد.

آقای [احمد] خرم، استاندار همدان آمد. گزارش کارها را داد و از مزاحمت‌های سپاه و حزب‌الله و امام‌جمعه شکایت کرد. آقایان [محمد] جعفری‌گیلانی، [عبدالرضا] ایزدپناه و [جعفر] مرادی، از مرکز معارف قرآن [دفتر تبلیغات اسلامی قم] آمدند. کارهای جدیدی را که برای تنظیم تفسیر راهنما و کلید قرآن کرده‌اند، گزارش دادند؛ کامل‌تر شده است. تذکرات جدیدی دادم.

عصر در جلسه هیأت دولت، چند مصوبه داشتیم. تا ساعت نُه شب، کارها را تکمیل کردم و کتاب‌هایی که برای سفرم به اردبیل و خطبه‌های جمعه‌ام، آماده چاپ شده، خواندم و تأییدکردم.

 

 

نظرات بینندگان