پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : محمود دولت آبادی نویسنده مشهور یادداشتی درروزنامه شرق درباره موفقیت فیلم اصغر فرهادی دراسکار منتشر کرده است.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
و سرانجام و در اکنون شوق اندیشنده بیشتری آرزو میکنم برای اصغر فرهادی و
خوب است امیدوار باشم و باشیم که او همچنان بتواند به سنجیدگی در خود بنگرد
با وقوف به اینکه اثر او میانگین درستی است از ضدین سینمای متفاوت و
سینمای عام، میانجای و میانهگزینی در امور، پندی است هم باقی مانده از
آموزگار حکیم ما ابوالقاسم فردوسی که رعایت آن البته آسان نخواهد بود
همیشه.
اما نکته؛ نکاتی خاص درباره فیلم آقای فرهادی، آدمیان و فضای تنگ و نفسگیر آن به اختصار.
در این باره و احوال فیلم مایلم گواهی بدهم که ما مردم تا 30 سال پیش و سپس
تا پایان جنگ تحمیلی و دفاعی ایرانیان چهره و جلوهای چنین زشت و
ناپسندیده و نکبتزده که تصویر میشویم، نبودیم اما چنین شدیم. پس چنین که
فرهادی روایت کرده است آن تنگناهای خفقانی در ناممکن بودگی حداقل تفاهم
میان اشخاص و آن عصبیتهای نابهنجار، فرآیند همین دوره از زندگی گسسته و
گره در گرهشده تحمیلی ماست و بجاست که هنر و زحمت فرهادی و بازیگرانش در
نفی و نخواستن این زبونی و درماندگی و جزمیت درک بشود و نه تصدیق و تایید
آن.
یعنی که یک مردم و یک جامعه انسانی فاقد بنیانهای اجتماعی روشنبین و
لاجرم پذیرنده با خوی و خصلتهای رعیتی، در روندی تحمیلی میتواند تبدیل
شود به تجلی همان چه از زشتی و کهنگی که در تاریخهای مکرر خود داشته بوده
است. اما... فقط همین؟ پس زیبایی و متانت و سرخوشی و خردورزی ما کجاست و
کجا گم مانده است؟ دیدیم و دنیا هم تماشا کرد برنایی و برازندگی و آرزومندی
نهفته مانده این سرزمین را در خیابانهای پرآفتاب تهران به یک «ن» به روزی
اگرچه مستعجل، جلوه پنهان مانده شده یک حقیقت بود.
به این ترتیب اگر در کار و آثار هنرمند ایرانی به کابوس دچار میشویم، آن خود یعنی آرزوی بیداری.
اگر به روایتی زشت و پتیاره چشم و گوش میسپاریم، آن یعنی آرزوی پالایش و
زیبایی و برازندگی و اگر به روایت اختناق در بنبستهای ناچاری نفسگیر دل
میسپاریم -کاری که فرهادی به یاری همکارانش با زحمت و موفقیت انجام داده
است- آن یعنی آرزومندی تفاهم، قانونمداری و آزادی.
محمود دولت آبادی