پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه سیاست روز در یاداشتی با عنوان «نامهای برای اصغر فرهادی» نوشت:
سلام اصغر آقای عزیز. مبارکت باشد. امروز (دیروز) صبح، وقتی هنوز خواب به
طور کامل از چشمانم نرفته بود، روی صفحه موبایلم، پیامکهایی بود که خبر از
برنده شدن تو و گرفتن آن مجسمه طلایی می داد. کلی ذوق کردم. ذوقی که برایم
قابل پیش بینی بود. این روز را از خیلی وقت پیش پیشبینی می کردم. اینکه
یک ایرانی که تا همین چند وقت پیش و از فجر بیست و نهم همه جایزه های ریز و
درشت را درو کرده بود، اسکار را هم در دست بگیرد.
کلی خوشحال شدم. هم برای تو و هم برای سینمای ایران. حرفهای برخی ها را هم
چندان جدی نمیگیرم. همان وصله های ناچسبی که به زور به فیلمت چسباندند.
فیلم تو برخلاف فیلم برخی ها که آنطرف آبی ها برایش سر و دست می شکنند و
خودمانیها هیچ علاقه ای به تماشایش ندارند، در همه جا دیده شد و دوست
داشته شد. توی جشنواره فجر خودمان هم بیشترین توجهات را جلب کرد. راستی اگر
فیلم تو ضد ایرانی باشد (که به نظر من نیست) این از ضعف مدیران فرهنگی
ماست که به این فیلم جایزه می دهند و تقدیرش می کنند. این از ضعف آقایانی
است که هیچ استراتژی درخوری برای سینمای ما ندارند.
اما اصغرآقا، ببخشید وسط این همه افتخار و خوشحالی تو و همه ایرانیها، می
خواهم گله گذاری کنم. گله من به متنی است که آنجا پشت میکروفون خواندی.
تو راست گفتی که: "ایرانیان بسیارى در سرتاسر جهان در حال تماشاى این لحظه
هستند و گمان دارم خوشحال هستند. نه فقط به خاطر یک جایزهى مهم یا یک
فیلم یا یک فیلمساز." راست گفتی چون همه ایران از درخشش یک ایرانی در ینگه
دنیا خوشحال بوده و هستند.
تو راست گفتی که: "آنها خوشحالند چون در روزهایى که سخن از جنگ، تهدید، و
خشونت در تبادل است نام کشورشان ایران از دریچهى باشکوه فرهنگ به زبان
مىآید. فرهنگى غنى و کهن که زیر گرد و غبار سیاست پنهان مانده است." چون
ملت ما همواره اثبات کرده که فرهنگی غنی و کهن را به همراه دارد. به قول
شریفینیا توی یکی از سریالهای چند سال پیش تلویزیون، وقتی غربیها آب
نداشتند تا خودشان را بشویند، ما فرهنگ داشته ایم. اما اصغرآقا، کاش می
گفتی این گرد و غبار را چه کسی به راه انداخته است.
کاش تو آن بالا روی سن از ملتی می گفتی که هیچگاه جنگ طلب نبوده است، اما
به واسطه انقلابشان و فقط به همین دلیل، ۸ سال دفاع را به جان خریدند و در
برابر عراق و همه مدافعان و متحدانش ایستادند و یک وجب از این خاک را به
بیگانه ندادند. کاش آن بالا از مردمان سردشت می گفتی. از همانها که هنوز
نسلهای بعدیشان قربانی بمبهای شیمیایی هستند. تو با رضا ایرانمنش توی
"داستان یک شهر"ت کار کردی. احتمالا سرفه های او را شنیده ای.
کاش از همانها می گفتی. کاش از ملت و دولتی میگفتی که توی این سی و اندی
سال از هم جدا نشده اند. از مردمی که تحریمها را صبورانه تحمل کرده اند.
کاش در عوض از سیاستمدارانی می گفتی که در کمال وقاحت سلاح شیمیایی و هسته
ای می سازند و خرید و فروش میکنند، اما با ژست حقوق بشر و صلح طلبی، جلوی
پیشرفت همین ملت عزیز ما را می گیرند.
تو بهترین کار ممکن را کردی که گفتی: "با افتخار این جایزه را به مردم
سرزمینم تقدیم میکنم. مردمى که به همهى فرهنگها و تمدنها احترام
میگذارند و از دشمنیکردن و کینه ورزیدن بیزارند." اما کاش می گفتی که
بعضیها چشم دیدن آرامش و پیشرفت و قدرت این ملت و مملکت را ندارند. کاش از
آنهایی می گفتی که به راحتی جوانان و نخبگان این کشور را ترور می کنند و
به این حرکت شنیعشان می بالند.
تو کارگردان محبوب من و امثال من هستی. تو کسی هستی که هم سینما و ابزارش
را به خوبی می فهمی و می شناسی و هم اتفاقات دور و اطرافت را به خوبی درک
میکنی.
اصغر فرهادی عزیز دوستت دارم و این چند خط را از سر دوستی برایت نوشتم.
دوست دارم کارگردان محبوب و مشهور ایرانِ من، حواسش به اطرافش باشد. حواسش
باشد که آنهایی که برایش کف می زنند، همیشه دوستانش نیستند و لبخندهایی که
می زنند، از سر مهربانی نباشد. تبریک صمیمانه ما یعنی ملت صلح طلب ایران را
بپذیر.
ان شاالله
هروقت تونستی اسکار بگیری خودت برو اون بالا هرچی دلت خواست بگو.