سمير صالحة در العربی الجدید، رسانه نزدیک به قطر نوشت: چه چیزی وزیر خارجه ایران را بر آن داشت تا در شرایط کرونایی با ماسک و ودستکش از هواپیمایی پیاده شود که او را از تهران به دمشق می آورد؟ اقدام محمد جواد ظریف، پس از شیوع کرونا در جهان، در سطح روابط بین دولتها و رهبران، اولین سفر محسوب می شود و انگیزه های آن، فراتر از بررسی روابط دو جانبه، تحولات پرونده سوریه و زمینه سازی برای نشست سه گانه بین ایران، روسیه و ترکیه برای بررسی شرایط در ادلب است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: در واقع، ایران نگرانی واضحی در مورد تحولات سیاسی و میدانی در ادلب دارد، که به سمتی می رود که کاملا با محاسبات تهران و منافع آن در سوریه، در تعارض است.
رسانه های ایران دائما تکرار می کنند که تهران از نظام اسد در سوریه دست نمی کشد، بویژه آنکه حدود چهار دهه هماهنگی استراتژیک با این کشور دارد. اما آنچه باعث نگرانی ایران شده، آن است که نظام سوریه تحت تاثیر فشارهای روسیه، مبنی بر ضرورت احترام به توافق های صورت گرفته میان ترکیه و روسیه در خصوص ادلب، ایران را رها کند. تهران همچنین این احتمال را در نظر دارد که توافق های سه جانبه ای میان روسیه، ترکیه و آمریکا، در ضدیت با توافق های ایران با آنکارا و مسکو در استانه، صورت بگیرد و پیامهای کرملین برای بشار اسد، به تنش زایی اخیر آمریکا علیه ایران و اعلام امادگی اش برای هر گونه مقابله نظامی با ایران، مربوط باشد.
مسئولان ایرانی می دانند که اوراق و نفوذشان در سوریه، ستون اصلی است که سیاستهای و محاسبات منطقه ای اش بر اساس آن بنا شده و بر منافع این کشور در عراق و لبنان منعکس می شود. به همین دلیل تصمیم گرفتند شبه نظامیان و سلاح بیشتری به جبهه های ادلب بفرستند. هدف از این تحرک ایران، به ظاهر برای دفاع از نظام سوریه است، اما در واقع، تهران تلاش می کند از فرصتهایی استفاده کند.
انتشار اخبار نزدیکی ساعت مقابله بین گروههای افراط گرا و احتمال وقوع اقدام نظامی مشترک روسیه و ترکیه، برای نابودی این عناصر، تهران را از فرصت توجیه حضور خود در جبهه های شمال سوریه محروم می کند. اخبار دیگری که حکایت از تمرکز یگانهای نظامی ترکیه در جنوب گذرگاه بین المللی «ام4»، مساله ای است که تهران انتظار آن را نداشته است. دمشق از چند روز پیش تکرار می کند که به توافقهای بین آنکارا و مسکو پایبند نیست و به عملیات نظامی خود برای تحقق اهدافش در ادلب ادامه می دهد. این اعلام، در واقع یک مانور رسانه ای ایرانی است، به این دلیل که نظام اسد می داند هر گونه اقدام آن برای انفجار اوضاع به نفع تهران، پیامدهای زیادی از سوی روسیه، ترکیه و آمریکا برای سوریه خواهد داشت، که نمی تواند نتایج آن را تاب بیاورد.
تهران احساس می کند که به تدریج در حال از دست دادن معادله نفوذ خود در موازات نفوذ روسیه در سوریه است و آنچه بیش از هر چیز ایران را نگران می کند، سناریوهای مرحله انتقالی در سوریه است که به نظر می رسد به ضرر ایران است و چه بسا، همین نکته اساسی، ظریف را وادار به سفر به دمشق کرد، تا در مورد سرانجامِ تسلیم شدن سوریه به چنین سناریویی، در مورد سرانجام آن هشدار دهد.
نشست روسیه، ترکیه و ایران، در خصوص بررسی تحولات در ادلب، تغییر زیادی در برنامه های تفاهم ترکیه و روسیه در مورد سوریه ایجاد نمی کند و تهدیدات اردوغان خطاب به نظام اسد در مورد نقض نکردن آتش بس در منطقه شمال سوریه، پیامی است که پیش از نظام اسد، تهران را مخاطب قرار داده است، چرا که مسکو نیز به دمشق هشدار می دهد به خواسته تهران اقدامی نکند.
مشکل ایران با نظام سوریه نیست. این کشور اگر به دنبال تعیین نفوذ و سرنوشت خود در سوریه است، باید با انکارا و مسکو گفتگو کند و حرکات پشت پرده آمریکا را نیز در نظر داشته باشد.
سوریه میدانست از زمانی که حافظ اسد امضای معاهده صلح با اسرائیل را نپذیرفت، در زمره اهداف آمریکا در منطقه قرار گرفت. اما در سایه شرایط سخت معیشتی که در نتیجه تحریمهای آمریکا علیه ملت سوریه ایجاد شده، برخی از سوریها سوال میکنند آیا لازم نیست برای خروج از این فشار امتیازاتی به آمریکا داده شود؟
با توجه به نفوذی که روسیه در اطراف ترامپ دارد و روی تصمیمات ترامپ تاثیر میگذارد و هماهنگی که بین روسیه و اسراییل وجود دارد به نظرم حتی ترور و شهادت سردار سلیمانی غیر مستقیم کار روسیه واسراییل است که به دست ترامپ انجام گرفت حتی در این قضیه حاکمان آمریکا غافلگیر شدن