پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
هیوا رحیمینیا: چند روز پیش دکتر داود سوری نموداری را ارائه کرده است که قیمت دلار تعادلی متناسب با اقتصاد کشور را در مقابل نمودار قیمت دلار در بازار آزاد نشان می دهد. این نمودار مورد توجه فضای مجازی بهخصوص طرفدارن همیشگی افزایش نرخ ارز که البته گاها ذینفع نیز بوده و همچنین تعدادی از اساتید هم فکر با ایشان قرار گرفته است.
حتی یکی از اساتید اقتصاد عنوان کرده است خیلی وقت بود که اساتید واقعی اقتصاد نمی نوشتند و فضا در اختیار عدهای به ظاهر اقتصاددان قرار گرفته بود.
این در حالیست که نمودار ارائه شده هیچ توضیحی در مورد مبنای محاسبه قیمت دلار متناسب با اقتصاد کشور ارائه نداده است. خصوصا در بازه زمانی 93 تا 1397 که تورم داخلی در ثبات نسبی قرار گرفت، فروش نفت ایران افزایش یافته و پس از برجام بسیاری از منابع ارزی مسدود شده در خارج آزاد شد.
در سال 1397 نیز عملا تا شش ماه پس از خروج ترامپ از برجام تغییر خاصی در درآمدهای ارزی ایران اتفاق نیافتاده و متغیرهای واقعی اقتصاد نیز تغییر خاصی نداشتند و حتی برخی کشورها تا قبل از زمان مهلت آمریکا به آنها برای قطع خرید نفت از ایران, خرید نفت خود را افزایش دادند.
بحث انتظارات عاملین اقتصادی و خروج ترامپ از برجام نیز از اواخر پاییز سال 97 شروع شده و حتی تا سخنرانی ترامپ در مورد خروج از برجام, مشاوران ترامپ نیز نمیدانستند موضع ترامپ چقدر سخت خواهد بود. این در حالیست که نمودار ارائه شده نشان می دهد که قیمت تعادلی دلار متناسب با اقتصاد ایران به قول جناب دکتر سوری از سال 92 تا 97 به نزدیک 12 هزار تومان رسیده و اختلاف 8 هزار تومانی با بازار آزاد پیدا کرده است.
تا جایی که حافظه یاری میکند این ادعای لزوم جهش قیمت در این بازه زمانی و با این شدت توسط هیچ فرد دیگری ارائه نشده است. آنچه که از این نمودار قابل فهم بوده، این است که قیمت دلار بازار آزاد در طول زمان ضربدر ضریب های متفاوتی شده و قیمت دلار تعادلی بدست آمده است. در حالی که مبنای این ضریب مشخص نیست و این صرفا یک ادعا بوده و امیدوارم این ضریب از نسبت قیمت های داخلی و خارجی بدست نیامده باشد.
به دلیل همین ابهامات از جناب دکتر سوری تقاضا دارم در یادداشتی ادعای خود و شاخص های محاسبه شده را ارائه کرده تا زمینه یک بحث علمی در مورد این متغیر چالش برانگیز در فضای اقتصاد ایران باز شود.
ادعای دلار تعادلی متناسب 23 هزار تومانی با اقتصاد ایران تاثیر فراوانی بر متغیرهای واقعی اقتصاد داشته و جای بحث های فراوانی دارد و اساتید بایستی مبنای کار خود را مشخص نمایند.
این مهم در شرایط تحریمی ایران ـ که یکی از محورهای مهم آن جنگ ارزی و محدود سازی درآمدهای ارزی و به تبع کاهش ارزش پول ملی ایران و بحث تاثیرات مارپیچی نرخ ارز-تورم میباشد ـ اهمیتی دو چندان مییابد. به نوعی در زمانهای خاصی (مانند اوایل سال 96) این گونه تحلیل ها زیاد شده و رسانه های متفاوتی در خدمت افزایش نرخ ارز قرار گرفته و با وقفه های زمانی تاثیرات آن در جامعه نمود پیدا می کند.
قطعا بیشترین فشارهای افزایش نرخ ارز نیز به سمت طبقه کم درآمد و فاقد دارایی و ثروت است که در چند سال گذشته بیشترین ضربه های اقتصادی را از ناحیه ای شک های مختلف درونی و بیرونی اقتصاد متحمل شده اند.
البته نظر نگارنده دور از مباحث غیر علمی و حاشیه ای بوده و بیشتر تاکید بر ارائه مبنای علمی این تحلیلها است. لذا شفافسازی و ارائه دلیل در زمینه مطرح کردن نظراتی این چنینی می تواند زمینه را برای ادامه بحث در چارچوبی آکادمیک آماده کند.
هیوا رحیمینیا: کارشناس مسائل اقتصادی
وگرنه نفت که صدهراز بشکه هم نیست
جناب کارشناس مسائل اقتصادی! لابد میدونید که پتروشیمی ها حدود 50 درصد ارز دولتی رو تامین میکنن!
یکی دیگه هم پارسال می گفت قیمت واقعی پراید 60 میلیونه ولی رو چه مبنایی ؟؟؟؟ هیچی الکی و دیدیم که فقط یک حرف مفت بود
تازه امسال هم دوباره یکی دیگه گفته تا اخر سال ماشینی زیر 100 میلیون نداریم خب رو چه حساب ؟رو چه مبنای اقتصادی ؟
احتمالا این هم مثل اون یکی پارسالیه فقط یک حرفی زده
الان هم ببینید بعضی ها می گن سهام بورسها میره بالا خوب رو چه حساب ؟ بر چه مبنای اقتصادی ؟ تولید خوبی داریم که سهام میره بالا ؟ وضع اقتصادی خوبی داریم که سهام بره بالا ؟ امنیت شغلی و اقتصادی و سرمایه گذاری خوبی داریم که سهام بره بالا ؟
....... اصلا هیچ مبنایی وجود نداره برای رشد بورس پس ما متوجه میشیم طرف فقط حرف مفت میزنه
در مورد قیمت دلار هم هیچ مبنای اقتصادی وجود نداره دقیقا مثل بقیه چیزها
به شتر گفتن شتر جان چرا دهنت کجه ؟؟ یه نگاه عاقل اندر سفیه انداخت به طرف گفت عزیزم کجام راسته ؟