arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۴۷۵۵۰
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۲۳ - ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹

یادداشت‌های محمد علی فروغی جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۲۹۸: طهران همچنان ساکت است و هیچ نمی‌فهمم!

طهران همچنان ساکت است و هیچ نمی‌فهمم. پول هم نمی‌فرستند و از این بابت ممکن است کار ما خیلی مشکل شود. خیالاتی که در تعمد طهران می‌کنیم روز به روز قوت می‌گیرد. از همه بیش‌تر دلم به حال مشاور [وزیر خارجه] می‌سوزد که این طور دستش را توی حنا گذاشته‌اند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

طهران همچنان ساکت است و هیچ نمی‌فهمم!

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح مشغول استنساخ تلگرافات خودمان بودم که نسخه از آن‌ها را داشته باشم. بعد دکتر گاشه آمد و گفت: «دولت اعلان کرده است که معلم می‌خواهد. من مطالبه می‌کنم که برگردم و چه ایرادی به من دارند؟» من گفتم: «ما که ایرادی نداریم، اما فعلا از طرف دولت اساسا به ما امر شده است که کاری نکنیم.»

میرزا حسین‌خان امروز مشغول نوشتن کاغذ به مسیو پیشون و دوتاستا از قول مشاور بود و همچنین من گفتم کاغذی به علاءالسلطنه نوشته بپرسد که آن‌جا چه می‌کند؟ خوابش برده؟ چه خیال می‌کند؟

بعدازظهر یعنی عصر به منزل علیقلی‌خان رفتیم و شخصی آمریکایی که مباشر عمل کتابخانه ملی آمریکاست دیدیم. امروز ناهار مسیو پرنی [مستشا وزارت عدلیه] این‌جا نبود. شب وقت شام مشاور حاضر نشد. معلوم شد کسل است و تب دارد. اما دکتر گاشه سر شام بود و ندانستم چطور شده که آمده است. بعد از شام بر حسب وعده سر توماس بارکلی به مهمانخانه او رفتیم، چرا که مستر ویلسون را دعوت کرده است. رفتیم به مستر ویلسون دست دادیم و هر کدام یک کلمه یادآوری در خصوص کار ایران کردیم. مجلس خوبی بود و خیلی از محترمین در آن‌جا بودند. کسانی را که من می‌شناختم مسیو پنلوه بود که سابقا با هم منزل مسیو سولیه ناهار خوردیم، مادام مناردوریان، مسیو کلونه، وکیل رئیس دیوان تمیز فرانسه که کلونه مرا به او معرفی کرد و بنا شد شنبه آینده به دیدن او برویم، دلاپرادل، مسیو کاشن، وکیل سوسیالیست و زنش که مناردوریان مرا به او معرفی کرد و گفت از ماست. کاشن گفت در سفارت ایران همه سوسیالیست هستند و جماعت دیگر که اسم آن‌ها را نمی‌دانم.

پیش از ظهر مسیو ووزا و دلاپرادل هم این‌جا آمدند و در باب کار‌های خودمان صحبت کردیم. در باب دکتر کهن و مخصوصا در باب... که دکتر کمبو برای فوار دو لیون او را معرفی کرده خوب نمی‌گفتند و از این جهت مسیو ووزا که دکتر کمبو را دیده و می‌گفت خیلی باهوش است نسبت به کیفیت حال او ظنین شده است.

طهران همچنان ساکت است و هیچ نمی‌فهمم. پول هم نمی‌فرستند و از این بابت ممکن است کار ما خیلی مشکل شود. خیالاتی که در تعمد طهران می‌کنیم روز به روز قوت می‌گیرد. از همه بیش‌تر دلم به حال مشاور [وزیر خارجه] می‌سوزد که این طور دستش را توی حنا گذاشته‌اند.

منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۱۱۸ و ۱۱۹.

نظرات بینندگان