خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
بعد از نماز صبح، خاطرات دو روز را نوشتم. صبحانه صرف شد. با هليكوپترها به سوى كارخانه اُكسيد منيزيم در راه نهبندان و كنار بخش سربيشه پرواز كرديم. مديران توضيح دادند. معادن غنى براى ساخت آجر نسوز در آنجاست. مردم بخش سربيشه و درميان هم آمدند. نيازهايشان را مطرح كردند و قول كمك گرفتند. به سوى معدن حاجات پرواز كرديم.
در منطقه طبس، نزديك مرز افغانستان و شرق نهبندان، در منطقهاى دور افتاده و كويرى كه براى فرآورى پنبهنسوز از معدن تأسيس شده است، مهندسين توضيحات دادند. از معدن و كارخانه بازديد كرديم؛ جالب است. مواد اوليه براى صنعت آزبست است. مردم محروم روستاهاى اطراف و كاركنان جمع شده بودند. دانشآموزان سرودى به افتخار ما اجرا كردند؛ تشويقشان كردم.
به نهبندان رفتيم. استقبال گرمى كردند. در اجتماعشان سخنرانى كردم. پدر شهيدى شعر جالبى را كه برايم سروده بود، خواند. دانشآموزان دختر، سرود جالبى اجرا كردند. در شهر هم گشتى زديم؛ خيلى محروماند؛ وعده كمك دادم.
به سوى بيرجند پرواز كرديم. ساعت دو ونيم بعد از ظهر رسيديم. مردم استقبال عظيمى نمودند. ساعتها معطل شده بودند. خيابانهاى مسير طولانى، مملو از جمعيت با احساسات گرم و شديد بود. در فرماندارى ناهار خورديم و استراحت كرديم.
در جلسه مسئولان شهر شركت كردم. فرماندار و رييس دادگسترى نيازهاى شهر را گفتند؛ تقاضاى استان شدن بيرجند را دارند. در اجتماع مردم شركت كردم. جمعيت انبوهى آمده بودند. امام جمعه بعد از خيرمقدم، نيازهاى شهر را گفت. تمجيد زياد از من داشت. فرزندان شاهد سرود جالبى اجرا كردند. من هم صحبت طولانى نمودم.
غروب با بدرقه رسمى به سوى تهران پرواز كرديم. در فرودگاه [مهرآباد] تهران مصاحبه تلويزيونى نمودم. به خانه آمدم. باران مىباريد. در گزارشهاى ديروز و امروز، سقوط حكومت آذربايجان و بازگشت [اياز] مُطلّب اوف به حكومت و سپس سقوط مجدد مُطلّباوف مهم است.
سال ۱۳۷۲
با تب، اول طلوع فجر بيدار شدم. بعد از نماز كمى خوابيدم. تا ساعت نُه صبح كارهاى دفتر را انجام دادم و براى افتتاح كنگره علمى و تكنولوژى پيشرفته به دانشگاه تهران رفتم. مراسم و صحبتهاى مقدماتى، ولى طولانى آقای [محمد]رحيميان، [رييس دانشگاه تهران] و آقای [مصطفي] معين، [وزير فرهنگ و آموزش عالي] و آقای [علي] شريعتمدارى، [عضو شورايعالي انقلابفرهنگي] و سپس صحبت افتتاحيه من انجام شد. رياست عالي كنگره با من است. سپس به دفتر مراجعت كردم.
آقاى [حسين] كاظمپور[اردبيلي] آمد و گزارشى از اوپك و ژاپن داد و تحليلهايى ارايه كرد؛ پخته و ناپخته. دستاندركاران نشانهاى دولتى آمدند. نشانهاى ساخته شده و اسامى پيشنهادى وزرا براى دريافت نشان را ارايه دادند. اسامى به نظرم مناسب نيامد. گفتم صبر كنند تا راه ديگرى براى انتخاب افراد شايسته تهيه كنيم.
عصر دكتر نوربخش آمد و پيام گروه راديكال مجلس را مبنى بر حمايت از من آورد؛ توضيحاتى دادم. در شوراى اقتصاد شركت كردم و تبصره 52 با بحث ناتمام ماند و سياستهاى صداوسيما و بهداشت را براى برنامه دوم تصويب كرديم.
تب داشتم، زودتر به دفتر برگشتم. دكتر [رضا] ملكزاده و دكتر [حميد] سهرابپور آمدند و پنىسیلين تزريق كردند و از عفونت لوزهها نمونهاى براى كشت برداشتند و دستور استراحت دادند.
از قم نمونههاى نهايى پروژه كليد قرآن را فرستاده بودند. براى مراجعه بعدى نظر خواستهاند؛ تا اينجا خوب است. شب به خانه آمدم. خاطرات سه روز را نوشتم و شام خوردم و خوابيدم. در گزارشها شروع تبليغات كمرونق انتخابات در ايران مورد توجه است؛ فقط آقای [احمد] توكلى تبليغات كم رنگى دارد و نيز انتشار مصاحبه بسيار مفصل و روشنگرم در مجله تايم آمريكا و نقل خلاصه آن در صداوسيما.
سال ۱۳۷۳
دیشب به طور مکرر خوابهای وحشتناک میدیدم و خوب نخوابیدم. ساعت نُه صبح در دفترم بودم. [آقای جواد منصوری]، سفیرمان در پاکستان آمد. از استحکام دولت خانم [بینظیر] بوتو و تمایل آنها به کار بیشتر با ایران و نیز ضعف مدیریت رؤسای شیعه در پاکستان گفت و برای آینده روابط کسب نظر کرد.
آقای [علی] فلاحیان، [وزیر اطلاعات] آمد. از کشف تجارت وزارت اطلاعات با عراق با نفت و کالا و توقیف شدن کشتیهایشان ناراحت است و از سپاه و دفتر رهبری که مسأله را دامن میزنند، شکایت دارد. برای حل مشکل استمداد کرد. در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی هم مطرح است. تذکراتی دادم. بنا شد رسیدگی کنیم.
آقای [رضا] امراللهی، [رییس سازمان انرژی اتمی] آمد و برای اجرای پروژههای نیروگاههای هستهای چینی و روسی و خرید اورانیوم استمداد کرد. مدعی است که به زودی دادگاههای آلمان، در مورد نیروگاه بوشهر، به نفع ما رأی خواهند داد.
عصر اخوی محمد، [قائممقام وزیر امور خارجه] آمد. گزارش سفر به آفریقای جنوبی را داد. در مورد کتابی که یک ایرانی، علیه انقلاب اسلامی ایران در آلمان نوشته و چاپ کرده و اخیراً برای اصلاح آن پول خواسته است، صحبت شد. قرار شد، اعتنا نکنیم؛ چون ممکن است، هم پول بگیرد و هم به گونهای کتاب را دیگران منتشر کنند.
هیأت پاکستانی آمدند. در مورد فعالیتهای کمیسیون مشترک صحبت شد. شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسه داشت. چند مصوبه داشتیم. همچنین در این جلسه، پیشنهاد تأسیس دانشکده حدیث که از طرف آقای ریشهری رسیده بود، تصویب شد.
سال ۱۳۷۴
بازتاب مصاحبهام [با تلویزیون ABC آمریکا] در رسانههای داخلی و خارجی، خیلی خوب است و دفاع مقامات آمریکایی بیمحتوا است. برای بازدید و افتتاح مرکز ماهوارهای مخابرات، از خانه به بومهن رفتیم. آقای [محمد] غرضی، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن] هم همراه بود و در راه از مشکلاتش گفت. در آنجا توضیحات آقایان نراقی و شهاب را داشتیم و از بخشهای مختلف بازدید کردیم. ضمن بازدید، از طریق اینمارست با یک کشتی ماهیگیری جهادسازندگی در دریای عمان تماس گرفتیم. سپس آقای غرضی، در جمع کارکنان گزارش داد و گفت بزرگترین مرکز در خاورمیانه است و من هم صحبت تشویقآمیز داشتم و وعده کمک، برای داشتن ماهواره مستقل دادم
آقای [احمد] دادبین، فرمانده نزاجا[=نیروی زمینی ارتش]، از شهردار تهران، در خصوص عدم موافقت با شهرک مورد نظرشان در جاده ساوه شکایت داشت. در دفترم دو عقد ازدوج کارکنان نهاد [ریاستجمهوری] را داشتم. عصر در جلسه هیأت دولت، آیین مقررات مدیریت ارز صادرات غیرنفتی را با هدف کنترل قیمتها و دادن ثبات به اقتصاد و بازار تصویب کردیم . جلسه تا ساعت نُه شب طول کشید و در مورد جنجال احتمالی بالابردن حقوق مدیران بحث شد
سال ۱۳۷۵
آقای [علی] آقامحمدی آمد. نظراتی در مورد فقرزدایی و نیز قطع وابستگی به ارز نفت ارائه داد. آقای [حمید] میرزاده، [رئیس سازمان برنامه و بودجه] و معاونان آمدند. گزارشی از نتایج بررسیهای طرح فقرزدایی و برنامه سمینارشان را دادند. به نظرم خوب و جامع آمد. تعریف فقر و آمار فقرا و راههای علاج فقر و منابع تأمین بودجه و سازمان اجرایی در طرح آمده است. من هم نظراتاصلاحی در مورد زمان اجرا و منابع مالی دادم. منابع را مالیات بر مصرف و صرفهجویی در هزینههای دولتی و کمکردن سوبسیدها و موارد دیگر در نظر گرفتهایم.
عفت آمد و بخشی از هدایای سفر شیراز را انتخاب کرد. عمده آنها را به موزه دادیم. عصر به خانه آمدم. در حیاط منزل، به استراحت و پیادهروی و مطالعه پرداختم. شب محسن عموزاده، برای شکایت از هفته نامه پیام دانشجو آمد که اهانتهای زیاد و تهمتهای فراوان به او و تعاونی [صادرکنندگان] پسته منتشر کرده است. دلداریاش دادم؛ انتظار تنبیه داشت، ولی به نظر، بخشی تقصیر از آشیخ محمد [هاشمیان، امام جمعه رفسنجان] باشد که در خطبههای جمعه، نسبت به دیگران اهانت روا داشته و اینها چنین عکسالعملی دارند.
سال ۱۳۷۶
در منزل بودم. از برنامههاى عزادارى راديو [به مناسبت روز عاشورا] استفاده مىكردم. تمام وقت به مطالعه تاريخ گذشت. كتاب شرح حال حاج ابراهيم كلانتر شيرازى - اعتمادالدوله- صدراعظم دو سال اول سلسله قاجار را خواندم. ضمناً تاريخ صد ساله بعد از صفوىها و قبل از قاجارها هم مورد نظر بود. هماهنگي وضع اروپا، روسيه و هند را هم در اين زمان از کتاب تاريخ تمدن ويلدورانت مرور كردم. درست در همين دوره، سرعت پيشرفت اروپا و روسيه و وضع ايران و هند اسفبار است. در گزارشها پيروزى شورشيان زئير بر حكومت مستبد سى ساله [موبوتو] سسه سوکو و توافق روسيه با گسترش ناتو كه مورد اعتراض شديد مراكز قدرت داخلى روسيه است، جلب توجه مىكند.
خبرهاى پراكندهاى از رضايت جناح آقاي خاتمى، كارگزاران و عدم رضايت جناح آقاى ناطق نورى، از صحبتهاى ديروز من در نماز جمعه مىرسد؛ با اينكه كاملاً بىطرفانه بود و گويا اين وضع به خاطر اين است كه جامعه روحانيت مبارز، انتظار حمايت داشت و جناح آقاى خاتمى، نگران مخالفت با خودشان بودند.
عصر حسين مرعشى آمد. مدعى بود، وضع آقاى خاتمى بهتر است. خبر رسيد كه گروهى از جوانان، با نصب عكس آقاى خاتمى روى ماشينها، در خيابانها نمايش مىدهند و پليس مانع آنها مىشود. به [آقای علیمحمد بشارتی]، وزيركشور، به خاطر عزل معاون استاندار همدان تذكر دادم؛ جنبه حمايت از يك طرف در انتخابات را دارد.
به بازرسى ويژه [دفتر رییسجمهور] گفتم، به اظهارات آقاى قشابه، از علماى لاري كه گفته دو صندوق پر از رأى به نفع آقاى ناطق [نوری] در فرماندارى لار است، رسيدگى كند. پرس و جوهاى مقدماتى، عدم صحت آن را نشان داد.