پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : امیر عباس تقی پور، مدیرمسؤول ماهنامه مدیریت ارتباطات نوشت: در سفر اخیر به تاجیکستان فرصتی دست داد تا با دکتر علیاصغر شعردوست، سفیر فوقالعاده و نماینده تامالاختیار جمهوری اسلامی ایران در این کشور به گفتوگو بنشینم.
کسانی که با دکتر شعردوست آشنا هستند، خوب میدانند که وی فعالیتهای عدیدهای در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جمهوری تاجیکستان را به سرانجام رسانده و در برقراری و توسعه ارتباطات دو کشور ایران و تاجیکستان نقش غیر قابل انکاری داشته است.
در این گفتوگو که مشروح آن در شماره نوروزی ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شده است، دکتر شعردوست به شرح دقیق چگونگی و چرایی انتخاب الفبای فارسی در تاجیکستان و چگونگی و چرایی انتخاب الفبای لاتین در برخی دیگر از کشورهای حوزه قفقاز و آسیای مرکزی، پس از فروپاشی شوروی پرداخت که به نظرم، نکتههای تاریخی و عبرتآموز آن کم نیست. از جمله این که، به موازات روسیگریزی و استقلالطلبی کشورهای CIS یا کشورهای مستقل مشترکالمنافع در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی،گریز از الفبای روسی هم مطرح بوده و این فرصت بسیار مناسبی محسوب میشده تا الفبای فارسی، حداقل در تعدادی از این کشورها به رسمیت شناخته شود. اما متأسفانه در آن زمان، جریانی در حوزه روشنفکری راه افتاده و بعضی افراد نامدار و مطرح در کشور به دلایل واهی و غیر علمی نه تنها مشوق این کشورها برای گزینش الفبای فارسی نشدهاند بلکه آن را به مصلحت جمهوری اسلامی ایران هم ندانسته و عملاً کشور را از یک فرصت استثنائی، محروم کردهاند. فرصتی که به معنای واقعی تاریخی، محسوب میشد.
در شرایطی که در میان این کشورها برای انتخاب الفبای عربی، الفبای فارسی و الفبای لاتین رقابت وجود داشته و در چنین اوضاعی، کشورهایی که مایل بودند الفبای لاتین انتخاب شود هزینههای فراوانی کردند، کشور ما فرصت انتخاب الفبای فارسی را به غیر از تاجیکستان در پارلمانهای چهار کشور غیر فارسیزبان آسیای مرکزی یعنی قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان و ازبکستان، آن هم با تفاوت چند رأی از دست میدهد و آنها الفبای لاتین را انتخاب میکنند.
در همان زمان دکتر شعردوست، سفری به قرقیزستان داشته و با رئیس کمیسیون فرهنگی این کشور صحبت میکند: « مطلبی به من گفت که خیلی در حوزه فرهنگی قابل توجه است؛ گفت در این مورد غیر از تاجیکستان، چشم سایر کشورها به باکو است.
هر تصمیمی که باکو بگیرد ما پیروی میکنیم. همین اتفاق هم افتاد.در باکو با اختلاف چند رأی در پارلمان جمهوری آذربایجان، الفبای لاتین تصویب شد و همانگونه که آن مرد روشنفکر قرقیز گفته بود، پارلمانهای سایر کشورها هم الفبای لاتین را به فاصله چند ماه به عنوان الفبای رسمی کشورشان انتخاب کردند.»
و میشود، آنچه نباید میشد.
اما در همان زمان، تاجیکستان الفبای فارسی را انتخاب میکند و پارلمان تاجیک آن زمان به دستگاههای اجرایی 10 سال فرصت میدهد تا الفبای فارسی که در تاجیکستان به آن الفبای تاجیکی میگویند، در زبان رسمی به صورت همهگیر مورد استفاده واقع شود.
یعنی زبان فارسی با الفبای فارسی، نوشتار دیوانی و اداری تاجیکستان شود و مردم این سرزمین اعم از دانشجو و کارمند و سایر مردمان این الفبا را یاد بگیرند. البته هنوز الفبای فارسی در تاجیکستان فراگیر نشده است. طی این 10 سال نیز عناصر مزاحم فراوانی سعی در اخلال در این مصوبه پارلمان تاجیکستان داشتهاند. حتی چندین بار خواستهاند که این مصوبه را لغو کنند اما وجود اندیشمندان و نخبگان بافضیلت و آیندهنگر در تاجیکستان مانع این کار شده است.
شواهد حاکی از آن است که عوام و مردم عادی تاجیکستان نیز به کاربرد زبان و الفبای فارسی علاقمند هستند.
ذکر خاطره ای از دکتر شعردوست در این زمینه کافی است:
«در نمایشگاهی که در روزهای آغازین استقلال تاجیکستان با مسؤولیت اینجانب برگزار شد، پیرزنی را دیدم که کتاب آموزش ریاضیات را میبوسید و به روی چشمانش میگذاشت. وقتی پرسیدم گفت از محتوای آن چیزی نمیدانم ولی چون به این خط نوشته شده برای من مقدس است. یا خاطره دیگر اینکه دو سال بعد از آن من برای زیارت مقبره رودکی به پنجکنت و از آنجا به رودک رفتم. از قضا در آنجا یک مراسم عروسی بود. مردم روستا مرا به عروسی دعوت کردند. بین طبقهایی که جهیزیه عروس را میبردند، در طبق اول سه چیز گذاشته بودند: قرآن، دیوان حافظ و کتاب آموزش الفبای فارسی که در ادامه از آن خواهم گفت. حتی دیدم که غیر از جهیزیه نوعروسان، بر بالین کودکان شیرخوار هم آنها را به عنوان تقدس قرار میدهند. این موضوعات برای من شیرین بودند. در زمان شوروی بسیاری از کتب با الفبای فارسی یا در زیر خاکها پنهان شده یا از ترس مأموران امنیتی شوروی سوزانده شدند.
مردم تاجیکستان آنقدر حسرت و علاقه به این الفبا و فرهنگی که با آن مکتوب میشد از خود نشان میدهند که وصفناشدنی است. آنها دوران عزت و سرافرازی خود را دورانی میدانند که فرهنگ اسلامی در کشورشان حاکم بود، یعنی وقتی شوروی به اینها هجوم آورد، فرهنگشان را از بین برد و عملاً شوروی دوران فرهنگسازی غیرریشهدار برای این کشورها بود و اینها حسرت آن روزها را میکشیدند. حالا که استقلال خود را میبینند، دوست دارند با همان الفبا به مکتوب کردن افتخاراتشان بپردازند.»
پرواضح است که هیچ عاملی به اندازه زبان گفتاری و نوشتاری مشترک در تحکیم پیوند میان فرهنگ ملل و تبادل و تعامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میان دول، تأثیرگذار نیست.
به امید گسترش کرسیهای آموزش زبان فارسی در سایر کشورها و باز به امید استفاده از فرصتهایی که پیش میآید!