arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۵۵۳۰۲
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۲۳ - ۲۴ خرداد ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

یادداشت‌های علم، سه‌شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۵۶ / نخست وزیر از اطرافیان علیاحضرت شهبانو گله داشت که می‌خواهند نظرات‌شان را به او تحمیل کنند

عرض کردم: «نمره‌های والاحضرت همایون ولایتعهد خیلی عالی شده...» فرمودند: «این بچه روز به روز بهتر می‌شود،‌ خیلی از او راضی هستم، به‌خصوص که خودش را به من هم نزدیک کرده است و من احساس می‌کنم که یک مرد شده است و با من مثل یک مرد صحبت می‌کند.» عرض کردم: «این نهایت مطلوب ما بوده و هست.»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت‌های علم، سه‌شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۵۶ / نخست وزیر از اطرافیان علیاحضرت شهبانو گله داشت که می‌خواهند نظرات‌شان را به او تحمیل کنند

سرویس تاریخ «انتخاب»: صبح خیلی زود شرفیاب شدم، ولی خیلی به اختصار، چون شاهنشاه می‌بایست برای استقبال از پادشاه عمان که به طور خصوصی به تهران می‌آید، ساعت ۱۱ استقبال تشریف ببرند. شرفیابی‌های روزمره را هم در فرودگاه مقرر فرموده بودند. من فقط چند مطلب خانوادگی عرض کردم، من‌جمله عرض کردم: «نمره‌های والاحضرت همایون ولایتعهد خیلی عالی شده، در صورتی که پارسال به این خوبی نبود. ایشان می‌خواستند به اعلیحضرت همایونی ثابت کنند که گزارشاتی که از طرف رئیس مدرسه، خانم [هما] خسروشاهی، به عرض می‌رسد غلط است.» فرمودند: «این بچه روز به روز بهتر می‌شود،‌ خیلی از او راضی هستم، به‌خصوص که خودش را به من هم نزدیک کرده است و من احساس می‌کنم که یک مرد شده است و با من مثل یک مرد صحبت می‌کند.» عرض کردم: «این نهایت مطلوب ما بوده و هست.»

بعد مرخص شدم به کارهای جاری رسیدم. و بعد دو ساعتی با دخترخانم خوشگل ایرلندی گذراندم که خیلی مطلوب بود. ناهار نخست‌وزیر مهمان من بود. مطلب مهمی صحبت نکرد. قدری از کارهایی که بین نخست‌وزیری و دربار معطل است با او صحبت کردم. نظرش راجع به کمیسیون شاهنشاهی هم این است که شاهنشاه میل دارند در دنیا وانمود کنند که اگر دو حزب نداریم بین خودمان اتوکریتیک خیلی شدید موجود است، و من به وزرا گفته‌ام این‌قدر نگران نباشند و جوش نزنند. قدری هم از اطرافیان علیاحضرت شهبانو گله داشت که می‌خواهند نظرات‌شان را به من تحمیل کنند. ولی نظر عمده‌اش از این‌که مهمان من باشد، عرض تملق بسیار به ساحت مقدس شاهنشاه محبوب و معظم من و قدری هم به من بود. فکر می‌کنم این نظر اصلی بود، و بنابراین شاید احساس ضعف!

بعدازظهر تمام کار کردم. شاهنشاه من هم چندین ساعت کار کردند. شب هم سلطان قابوس حضورشان شام می‌خوردند، ولی من اجازه دارم که [به علت] کسالت حاضر نشوم.

نظرات بینندگان