پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: صبح قدری کار کرده بر حسب وعده به دارالانشاء فاکتوله د سیانس برای ملاقات مسیو پل آپل رفتم. خیلی به ادب و مهربانی پذیرفت. مسئله معلمین را گفتم و خیلی مورد توجه قرار داد و گفت: «دولت فرانسه به قدر کفایت به مشرقزمین توجه نمیکند.» در این زمینه حرف زدیم. معلوم شد او هم از کلمانسو و کابینه او راضی نیست. ضمنا گفت: «مجمعی برای ترتیبات کار مجمع ملل به ریاست مسیو بورژوا داریم، اگر میل داشته باشی کاغذها را برایت میفرستم.» گفتم: «خیلی خوشوقت میشوم و من خود در این باب به مسیو بورژوا نوشتهام.» بعد خواهش کردم یک روز مرا در فاکتوله د سیانس گردش بدهد. قبول کرد. خلاصه از ملاقات این مرد محترم که در این فاکتوله د سیانس است خیلی محظوظ شدم.
بعدازظهر قدری کار کردیم و عصر بر حسب دعوت به چای منزل مادام مورو رفتیم. آنجا یک شخصی بود که آژان دو شانژ است و در یک سندیکا که برای تجارت با مشرق تشکیل شده عضویت دارد. در باب تجارت ایران صحبت کرده تشویق به توجه به ایران کردیم.
سر ناهار امروز مشاور [وزیر خارجه ایران] گفت، خوب است شام را به پرکاتلان برویم و مذاکره شد که خوب است مادام مورو را هم دعوت کنیم.
بعد از ناهار مشغول استخراج تلگرافی که از وثوقالدوله رسیده شدیم. در باب کارها نوشته بود: «هنوز از مذاکرات انگلیسها نتیجه نگرفتهایم. اساس مذاکرات ما این است که مستخدم انگلیسی قبول میکنیم، به شرط اینکه استقلال و تمامیت ایران حفظ شود و مقاصد ایران در کنفرانس حاصل گردد و پول و اسلحه بدهید. و انگلیسها از هیات پاریس شکایت داشتند و میگفتند ما پول میدهیم به پاریس میفرستید که بر ضد ما کار کنند.» بالاخره به زحمت زیاد حواله کردی لیونه را قبولاندیم. نتیجه این که دویست هزار فرانک عاید ما خواهد شد. از این بابت خوشوقت شدیم و شب در پرکاتلان عیاشی کردیم، یعنی در شرب مضایقه نکردیم و خوش گذشت. قبل از رفتن منزل مادام مورور جواب تلگراف طهران را دادیم، مبنی بر اینکه «انگلیسها حق شکایت از ما ندارند و منتظر دستورالعمل طهران بوده و هستیم.»
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۱۵۰.