خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
گزارشها را خواندم. ساعتى در دريا شنا كردم. كمى هم با جت اسكى كار كردم ؛ خيلى ابتدايى بود، خستهام كرد. مقدارى با حاجيه والده مذاكره داشتيم. گوششان سنگين شده است و به زحمت مىشنوند.
گزارشها و جرايد را آوردند، خواندم. مهدى مقدارى دربارة صنعت پيشرفته و پيشنهاد مخابرات گفت. محسن و عماد و خانوادهاش هم به ما ملحق شدند. تا شب وقت زيادى صرف خواندن گزارشها نمودم. عصر مقدارى در ساحل دريا قدم زدم.
سال ۱۳۷۲
در گزارشها فرار ايلچىبيگ از آذربايجان مهم است. تا ساعت ده صبح كارها انجام شد. آقاى واعظى تلفنى خبر داد كه به خواست حيدرعلىاف به ارمنستان تذكر داده كه در قرهباغ از فرصت شلوغى آذربايجان سوءاستفاده نكنند و آنها قبول كردهاند.
آقاى [مرتضی] ميرباقرى، [دبیر شورای عالی جوانان] آمد. گزارش پيشرفت كار شوراى عالى جوانان را داد و براى سرعت كار استمداد كرد. آقاى [منصور] رضوى، [دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی کشور] آمد. براى امور استخدامى و شوراى عالى ادارى صحبت شد.
آقاى [رضا] امراللهى، [رییس سازمان انرژی اتمی] آمد و براى محل جديد نيروگاه دارخوين و تأسيس مركز جديد ليزر گفت. آقاى [محمدعلی] نظران، [رییس کمیسیون نظارت بر امور اسرا] آمد و گزارش وضع اسراى عراقى را داد.
آقاى [غلامحسين] نادى[نجف آبادی] آمد. مطالبى دربارة اوضاع اقتصادى داشت و اصل مطلبش دربارة آيتالله منتظرى بود كه مىخواست بفهمد سياست نظام دربارة ايشان چيست؛ گفتم سياست بر حل مشكل است. عصر كميته ارز جلسه داشت. مصوبات زيادى دربارة مصارف ارزى داشتيم.
شب به خانه آمدم. احمدآقا مرعشى اينجا بود. پيشنهاد خريد نفت پيش فروش به مبلغ زيادى از طرف شركتى را آورده بود؛ گفتم به وزارت نفت پيشنهاد بدهند.
سال ۱۳۷۳
امروز تاسوعا، در منزل بودم. پيش از ظهر، بيشتر به انجام كارهاى رسمى گذشت. آقاى [محسن] نوربخش آمد. راجع به مسایل ارزى و بانك مركزى، مسایل تزريق ارز براى جلوگيرى از افزايش قيمت، ترتيبى براى اعاده اعتبار بانكها براى جلوگيرى از گران شدن نرخ بيمهها و يوزانس و اعتبارات، تنظيم جريان نقدينگي ارزي براى تنظيم پرداختها و مديريت بانكي، مذاكرات مفصلى داشتيم.
عصر محسن آمد. توضيحاتى دربارة آماده كردن خاطرات من براى چاپ داد و در مواردي كه نتوانسته كلماتى را بخواند، سئوال داشت؛ موارد كمى است. اثر خوبى خواهد شد. مقدار زيادى وقت صرف بررسى كار گروه فرهنگ قرآن در مورد كار «كليد قرآن» كردم. عفت و فرشته براى شركت در مراسم عزادارى آیتالله خامنهاى به حسينيه امام خمينى رفتند.
سال ۱۳۷۴
در اخبار، ادامه بحران گروگانگيري در روسيه و تسليم شدن دولت و در اخبار داخلي، مسایل مربوط به سفر من، مورد توجه است. ساعت هفت و نیم صبح به كارخانه كمباينسازی و آبياري باراني رفتيم كه به روش مديريت كپيسازي قطعات در كارخانههاي ديگر و مونتاژ، توسط گروهي از بسيجيان تأسيس شده است. خيلي جالب است. يكي از بهترين كمباينها، با قيمت ارزانتر و ارزبري كمتر از سه هزار دلار تولید میشود. بعد از بازديد و استماع گزارش [آقای عیسی کلانتری]، وزير كشاورزي و مهندس مكرم، صحبت تشويقآميزی کردم. ابتكارات خوبي است.
به محل مركز تحقيقات مبارزه با مرضهاي دامي، در كنار روستاي پيام [=يام] در دره سرسبز نزديك شهر مرند پرواز كرديم. در مسير، استاندار توضيحاتي دربارة طبيعت غني دشت تبريز داد كه با احداث سد جديد بر رودخانه تلخهرود، تأمين آب ميشود. اين مركز تحقيقات، در زمان رژيم سابق، براي مركز اسكي در كنار پيست اسكي، در نظر گرفته شده بود و امروز توسط جهادسازندگی، به يك مركز تحقيقات نيرومند براي ساخت واكسنها و قرصها و مواد اصلي اينها، وابسته به مؤسسه سرمسازي رازي، تبديل شده است. آقايان فروزش و محمدي، توضيحات خوبي دادند و از خط توليد بازديد كرديم. گفتند اينجا بهترين آب و هوا در كشور را دارد.
از آنجا به حومه مرند پروازكرديم. بهرهبرداري از سد كوچك شهيد [موسی] كلانتري، با توضيحات مسئولان كشاورزي آغاز شد. نُه ميليون مترمكعب ظرفيت دارد كه آبهاي فصلي سيلابي را جمع ميكنند و دو هزار هكتار را با شيوه آبياري باراني پوشش ميدهند. پيمانكار آن [قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء] سپاه است.
به شهر مرند پرواز كرديم. مردم انتظار داشتند كه در خيابانها استقبال مردمي باشد و جمع زيادي در مسير احتمالي و در عين حال، اجتماع عظيمي در محل زمين تهيه شده براي مصلي داشتند. [آقای رضا محمدیوند]، امام جمعه با كسالت قلبي، خيرمقدم گفت و فرماندار، گزارش وضع پيشرفتها و خدمات را داد. نگذاشتند [آقای ابراهیم صراف]، نماينده شهر صحبت كند. به خاطر او قرار شده، ساير نمايندگان هم صحبت نكنند؛ برخلاف معمول ساير سفرها كه همه جا، نمايندگان خيرمقدم ميگفتند، در اين سفر، فرماندارها حرف ميزند و لذا معمولاً گزارش كارهاي انجام شده است و امام جمعهها هم، معمولاً تعريف از انقلاب و من میکنند. من هم سخنراني مفصلي ايراد كردم
بلافاصله به سوي شبستر پرواز كرديم. آقاي [حمید] ميرزاده و آقاي [عیسی]كلانتري را براي شروع بهرهبرداري طرح برداشت آب از رود ارس در منطقه جلفا، براي هفتهزار هكتار زمين اعزام كردم. در مسير، آقاي [علی عبدالعلیزاده]، استاندار اطلاعات ميداد. اطلاعاتش خوب است و مسلط بر امور استان است. در شبستر هم اجتماع مردم، فوق حد انتظار بود و گفتند خیلی بیشتر از زمان سفرهای گذشته مسئولین از اطراف آمده بودند. امامجمعه و فرماندار، گزارش خوبي دادند و من هم گرم و اميدواركننده صحبت كردم3
. ويژگي اينجا اين است كه شبستريهاي مهاجر به تهران و تركيه و جاهای دیگر، پول به شهرستان ميآورند و سرمايهگذاري ميكنند و بهتر از جاهاي ديگر است. فقط مشکل كمبود آب دارند كه بايد از آذربايجان غربي متصل شود؛ وعده سرعت عمل دادم. آقاي شبستري؛ امام جمعه تبريز هم اهل اينجاست و با ما بود و توضيحات خوبي ميداد. دختري دكلمه خوبي داشت و سرود خوبي خواندند.
سپس با ماشين به شهر كوچك خامنه، واقع در يك فرسخي شبستر، براي افتتاح گازرساني شهري رفتيم. مطابق قرار، اكثر مردم خامنه، به اجتماع شهر شبستر رفته بودند و اينجا براي پرهيز از تصور تبعيض به خاطر رهبري كه اهل اينجا هستند، قرار برنامه مردمي نداشتيم، ولي عدهاي جمع شده بودند. پس از استماع گزارش مديرعامل شرکت گاز، صحبت كوتاهي در اهميت گازرساني نمودم و مشعل را روشن كردم. با هليكوپتر از بندر شرفخانه بازديد كرديم؛ به خاطر استفاده مردم از جاده شهيد كلانتري، بيرونق است. ساعت سه و نیم بعد از ظهر به تبريز رسيديم.
پس از ناهار و استراحت و نماز و مطالعه اخبار، براي افتتاح كارخانه كاشيسازي [تبریز] رفتيم كه بخش خصوصي، با ظرفیت یکونیم ميليون مترمربع توليد کاشی در سال، ساخته است. استماع گزارش و بازديد از خط توليد انجام شد. سپس براي افتتاح به كارخانه چاپرنگ رفتيم كه بخش خصوصي ساخته و بيشتر براي صادرات است. ماشينآلات را از هند گرفتهاند؛ هر دو كارخانه جالب است.براي ديدن نمايشگاه بزرگ صنعتی تبريز رفتيم. نمايشگاه خوبي ساختهاند؛ بعد از تهران، در ايران، رتبه دوم را دارد. حدود 240 واحد صنعتي و كشاورزي در نمایشگاه شركت كردهاند. در اجتماع حضار، [آقای علی عبدالعلیزاده]، استاندار گزارش خوبي داد. باران خفيفي هم ميباريد. من هم صحبت كوتاهي در اهميت صادرات و توليد داشتم و تأكيد بر ادامه سياست ارزي نمودم. سپس چند ساعت از غرفهها بازديد كرديم. جالب و بيش از حد انتظارم بود. خيلي خسته شدم. تا ساعت یازده شب طول كشيد. آنها هم ممنون بودند. عجيب است كه راضي بودند و مشكلي را مطرح نميكردند. عمدتاً صادرات دارند. صادرات خشكبار، صنايع غذايي و تبديلي، وسعت خوبي يافته است. به استانداري برگشتيم. در مسير، اجتماع وسيع مردم در چند كيلومتر، براي ابراز محبت در آن موقع شب، خيلي عجيب به نظرم آمد.
نماينده سلطان قابوس، [پادشاه عمان]، همراه با اخوي محمد، [قائممقام وزیرامورخارجه] براي ابلاغ پيام سلطان آمدند. در ملاقات خصوصي گفت، یکی از دیپلماتهای ایران، با گروهی قصد ترور یکی از مقامات خارجی را دارند؛ گفتم احضارش کنند. وگفت، سلطان مايل است، در دوره آتي شوراي همکاری خليج فارس كه بحث رياست اوست، در جهت رفع كدورت بين ايران و امارات حركت كند و از من كمك خواسته بودند. پيشنهادهایی دادم. قرار شد، محمد اخوي، نماينده مخصوص براي روابط باشد. مذاكرات طولاني، نزديك يك ساعت شد. ساعت يك بامداد خوابيدم. عفت و همراهان به منطقههاي ديگر رفته بودند.
سال ۱۳۷۵
[آقای علی عمویی]، سفير جديدمان در ماداگاسكار براى خداحافظى و كسب نظر آمد. و توضيحاتى از جزاير آن منطقه داد. اخوى محمد، [معاون اجرایی رییسجمهور]، براى امور جارى آمد. دكتر حبيبى، [معاون اول رییسجمهور] آمد. دربارة سهميههاى ارزي و برنامه اشتغال و مسایل اصفهان در ارتباط با انتخابات صحبت شد.
آقاى [مصطفی] ميرسليم، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی]، براى برنامه دستور شوراى عالى انقلاب فرهنگى آمد و از ايذاء وزارت اطلاعات و نيز از مزاحمتهاى حزبالله گلهكرد و نيز از اينكه ارز سهميه كاغذ روزنامههاى بزرگ را به خودشان داده و بهتر است كه آنها كاغذ را از وزارت ارشاد بگيرند.
عصر آقاى [یحیی] آل اسحاق، [وزیر بازرگانی] و معاونش آقاى [محمد] نهاونديان آمدند. براى مسأله گات مشورت كردند و براى فعال شدن تجارت الكترونيكي و مركز تجارت جهانى استمداد كردند. آقاى [حسین] صنعتي، سفيرمان در كويت آمد و از پيشرفت همكارىها، منجمله قرارداد ساخت كارخانههاى نورد فولاد و آسياب سيمان گفت. آقاى حسين مرعشى، [نماینده کرمان] آمد. گزارش صحبتهاي رهبرى در ملاقات با نمايندگان را داد؛ راضى است. شب به خانه آمدم. فائزه براى پذيرايى آمد.
سال ۱۳۷۶
آقايان صادق خرازى، [نماینده ویژه رئیسجمهور و رییس ستاد برگزاری اجلاس سران] و مظاهرى آمدند.گزارش كارهاى مقدماتى [اجلاس سران سازمان] كنفرانس اسلامى را دادند و براى تسهيل و تسريع امور، اختيارات و امكانات خواستند؛ موافقت كردم. امام جمعه و استاندار چهار محال و بختیاری آمدند. براى مصلى و امور عمرانى كمك گرفتند و اصرار بر سفرم به استان براى طرحهاى عمرانى داشتند.
آقاى محمود هاشمى [شاهرودی]، عضو شوراى نگهبان آمد. گزارش تأسيس مركز تحقيقات فقهى و انتشارات فقهى را داد و كمك خواست. با توجه به نتايج انتخابات اخير، از من خواست، شخصاً براى امور فرهنگى و اقناع جوانان اقدام كنم.
آقاى [سیدمحمد] خاتمى، [رییسجمهور منتخب] آمد. گزارش سفر به قم و نیز مذاكره با رهبرى را داد. در مسأله سانسور برنامههاى هنري، نظر رهبرى با فكر او تفاوت دارد. آقاى [لطف الله] صافى [گلپایگانی]، در قم از او خواسته كه خانمها را وارد كابينه نكند. از برخورد با آقاى [غلامحسین] كرباسچى، [شهردار تهران]، اظهار نگرانى كرد.