پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: از قرار معلوم خانم لهستانی آبستن شده و سقط کرده و حالش بد شده مشرف به موت بود، دو روزه میرزا عبدالحسینخان پرستاری میکند. حالا بهتر است، اما این فقره را به ما بروز نمیدهند و میگویند مریضه است.
معاونالسلطنه ناهار اینجا بود. چون یوسفخان پسر نظرآقا امروز عازم ایران است کاغذ مختصری برای طهران نوشتم. بعد به اتفاق میرزا حسینخان به کمیته ناسیونال دتود رفتیم. مسیو نولنس شرحی در باب لهستان بیان کرد. بعد یکی از لهستانیها از حیث جغرافیایی بیاناتی کرد، فرانسه خیلی بد حرف میزد و چیزی نفهمیدم. بعد دیگری بیاناتی کرد، فلسفی و شاعرانه و مطلوب بود. در بین مراجعت صدای توپ بلند شد و معلوم شد آلمانها صلح را امضا کردهاند.
چون امشب میرزا حسینخان کتابچیخان و مرا وعده گرفته به شام، رفتیم در یکی از مهمانخانهها شام خوردیم و بیرون آمدیم، در بولوار دیدیم جمعیت هنگامه است و مردم برای امضای صلح شادی میکنند. همه قسم بیعاری میکردند و کالسکهها را میگرفتند و سوار میشدند. زن و مرد فریاد میکردند و میخواندند. اما با این همه یک حرکت خلاف و موجب اغتشاشی سر نمیزد.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۱۵۳-۱۵۴.