خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
ساعت هشت صبح به دفترم رسيدم. كارهاى عقب مانده ديروز انجام شد. آقاى [رضا] امراللهى، [رييس سازمان انرژي اتمي] آمد. براى پيگيرى دريافت خريدهايمان از آرژانتين اجازه خواست؛ آنها اخيراً گفتهاند كه نمىدهند.
مديران دانشگاه الزهرا(س) و جمعى از خانمهاى مؤلف، مترجم و محقق آمدند. گزارشى از تشويق مؤلفان و همچنين نظارت و وضع دانشگاه را دادند و من تشويقشان كردم.
دكتر [علياكبر] ولايتى، [وزير امور خارجه] آمد. گزارش سفر به تركيه و ژنو و ترميم روابط با سوييس و اقدام براى اصلاح روابط با تركيه را داد. در مورد قرهباغ و بوسنى و هرزگوين، مذاكره و تصميمگيرى شد.
خانم [زهرا] عباسى، [معاون دبيركل جامعه زينب(س)] آمد و مطالب غير مهم زيادى گفت و براى من وقتى نگذاشت كه اظهار نظر بكنم. آقاى [مصطفي] محقق داماد، رييس سازمان بازرسى كل كشور آمد. از وضع قوه قضاييه و بهخصوص از سختگيرىها و سلب اعتماد مردم و صاحبان سرمايه و اقدامات مزاحم با سياستهاى سازندگى و جلب سرمايه و نيرو و توسعه اقتصادى انتقاد داشت و توصيههايى براى اصلاح امور كرد.
ظهر فاطى آمد و پيشنهادى براى ساخت وسايل پزشكى مورد نياز بيماران كليوى از سوپا[= سازمان وسايل پزشكي ايران، وابسته به جمعيت هلال احمر] آورد.
عصر آقاى [عبدالحسين] وهاجى، [وزير بازرگاني] آمد. گزارش كار داد.آقايان [سيد محمد] خاتمى، [وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي] و [عبدالجواد] فلاطورى، [پژوهشگر فلسفه در آلمان] آمدند. فلاطورى براى تأسيس دانشگاه در اروپا بعد از تكميل كار برنامههاى درسى اسلامى مدارس آنها استمداد كرد؛ وعده كمك دادم. آقاى خاتمى دربارة پذيرش استعفايش [از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي] اصرار داشت؛ قرار شد مقدمات كار را فراهم كنيم. فعلاً نپذيرفتم و قول دادم پس از مشخص شدن شغل بعدى ايشان و جايگزين اقدام شود.
آقاى [سيدمحمد] غرضى، [وزير پُست و تلگراف و تلفن] آمد. در مورد كميته مشترك با ژاپن مسايلى داشت و تاييد مىخواست. تا ساعت نُه شب كارها را انجام دادم و به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۲
آقاى [اكبر] تركان، [وزير دفاع] آمد. مشكلاتش را با ستاد كل [نيروهاي مسلح] و موانع كار را گفت. قرار شد به نحوى مشكل را براى كابينه بعدى حل كنيم؛ قبلاً از طريق محسن پيغام داده بود.
آقاى [حميد] ميرزاده، [معاون اجرايي رييسجمهور] آمد. گزارش پيشرفت كار بازسازى در قصرشيرين و موفقيت طرحهاى برداشت آب از رودخانههاى مرزى را داد؛ اين رودخانهها در استانهاي ايلام و كرمانشاه به عراق مىرود.
آقاى [محمدرضا] رحيمى، نماينده سنندج آمد. گزارشى براساس سوءعملكرد استاندار و مسئولان اجرايى استان داد كه مدعى است باعث از دست رفتن آراء شده؛ قرار شد بررسى كنيم.
آقاى [سيدمصطفي] محقق داماد، [رييس سازمان بازرسي كل كشور] آمد. گزارشهايي در مورد بازرسى سفرهاى خارجى و هزينههاى اضافى ادارات و عدم همكارى دستگاهها با بازرسى داشت. همچنين گزارش و تحليلى از انتخابات [رياستجمهوري] و اظهار نگرانى از باند رسالت ، با ادعاى همكارى تاكتيكى افراطيون راست و چپ را داشت.
اعضاي ستاد برگزاري نماز جمعه[تهران] آمدند. طرح مسقف كردن ميدان چمن دانشگاه[تهران] را آوردند. عصر در جلسه هيأت دولت، واگذارى خودروهاى دولتى به كاركنان را بررسى كرديم و كليات را تصويب نموديم.
سال ۱۳۷۳
در گزارشها، اعلان موافقت كُره شمالى براى متوقف كردن برنامه ساخت سلاح اتمى آمده كه به نظر درست نمىآيد؛ گرچه آمريكا هم پذيرفته، احتمالاً در آينده باز نزاع خواهد بود و نيز خبر پذيرفته شدن روسيه در ناتو كه مهم است؛ ادغام دو پيمانى كه در مقابل هم به وجود آمده بودند.
جمعى از مسئولان و پزشكان پزشكى قانونى آمدند. پس از استماع گزارش، برايشان صحبت دلگرمكننده داشتم. براى شركت در جلسه فاتحه براى شهداى [حادثه انفجار در حرم رضوی در] مشهد، به مدرسه شهيد مطهرى رفتم. زودتر بيرون آمدم؛ با رهبرى قرار گذاشته بوديم كه همزمان آنجا نباشيم.
براى حل مشكلات ريالى و ارزى، جلسهای با حضور آقايان [مسعود روغنی] زنجانى، [رییس سازمان برنامه و بودجه]، [محسن] نوربخش، [معاون اقتصادی رییس جمهور]، [محمدحسین] عادلى، [رییس بانک مرکزی]، [مرتضی] محمدخان، [وزیر امور اقتصادی و دارایی] و [سیدابوالفضل] فاطمى[زاده، خزانهدارکلکشور] داشتيم. معلوم شد، درآمدها از مبلغ مصوب بودجه بيشتر است. قرار شد تمام اعتبارات را به طور كامل بدهيم. در مورد ارز هم قرار شد در پرداخت سهميهها سريع عمل شود.
عصر به باغ گياهشناسى در جاده كرج رفتيم. كارشناسان و مديران جهاد دربارة انواع گياهها و گونههاى داخلى و خارجى و طرح اطلاع رسانى توضيحات دادند. سپس از اشجار و گياهان و آزمايشگاه و گلخانهها و منطقه خزرى و منطقههاى ديگر بازديد و كنار درياچهاى، عصرانه صرف كرديم. غروب به خانه آمديم. محسن و مهدى و كاظم هم آمده بودند.
سال ۱۳۷۴
در خانه بودم. دو ساعتي وقت، صرف نوشتن دو روز خاطرات مانده در سفر آذربايجان كردم كه خيلي مفصل شد. مقداري هم استراحت کردم كه سخت مورد نياز بعد از سفر پُركار است. به استخر خانه كُلر زدم.
شب با محسن در مورد طرح توسعه آبياري تحت فشار براي اراضي ديم و تبديل آبياري ثقلي[= سطحی] به باراني و قطرهاي صحبت كرديم. عصر فاطي آمد و سئوالاتي در مورد حقوق زن داشت. براي كنفرنس جهانی زن پكن آماده ميشوند و خواست كه مواظبت كنيم، خيلي شلوغ نشود.
سال ۱۳۷۵
امروز هم طرف صبح، مثل ديروز باران زيادى مىباريد. براى بازديد قله دو هزار در جنوب تنكابن رفتيم. مسير، خيلى باصفا و ديدنى بود؛ مزارع برنج و اشجار مركبات و جنگلها و جاده آسفالتى خوب و عمده راه در كنار رودخانه پُرآب و خروشانی است. در ارتفاعات، مه شديد، ديد را محدوده كرده بود. جاده در كنار روستايي به بنبست مىرسيد.
پياده شديم. چند نفر از روستایيان جمع شدند؛ اول جمع ما را نشناختند. با شوخى گفتيم، چرا با چایى پذيرايى نمىكنید؛ گفتند جمعتان زياد است و امكانات ما اندك. وقتي شناختند، اصرار زيادى براى پذيرايى داشتند. چند خواسته مطرح كردند؛ مدرسه، حمام و برق. گفتند، قرار است جاده ادامه يابد تا به بخش اشكور در استان گيلان وصل شود.
در بازگشت، در كنار جاده با جمعى ديگر كه منتظر مينىبوس بودند، مذاكره كرديم. آنها از ابتدا شناختند و خيلى گرم گرفتند و از شرايط ايجاد شده بعد از انقلاب براى آن منطقه منزوى در ارتفاعات، اظهار امتنان كردند. كنار رودخانه توقف كوتاهى كرديم. همراهان كه با مينىبوس آمده بودند، آنجا بودند. با چایى و ميوه و كمىقدم زدن كنار آب گذشت. ظهر به مقر رسيديم.
آقاى [عباس واعظ]طبسى، [تؤلیت آستان قدس رضوی]، از مشهد تلفني درخواست كرد كه استاندارى آقاى محسنى براى خراسان را تصويب كنيم. گفتم چون [آقای علیمحمد بشارتی]، وزيركشور، بدون اطلاع دولت اقدام كرده، لذا تصويب را مشكل نموده است. به تهران برگشتيم. به دفترم رفتم. شب را در دفترم ماندم و كارهاى مانده را انجام دادم. در گزارشها، كنفرانس سران عرب در قاهره مورد توجه است.
سال ۱۳۷۶
مـدیران اجرا یـى انتخابـات از وزارت کـشور و پـشتیبانان دیگـر آمدنـد. [آقـاي علـی محمـد بشارتی]، وزیر کشور گزارش داد و من هم درباره صحت و سلامت انجام انتخابات صحبت کردم [آقاي مهدي درویش زاده]، نماینده دزفول آمد و براى فاضلاب و بیمارستان و دانشکده پزشکى و سرعت کار استمداد کرد
آقـاى [سـیدعباس] پـاك نـژاد، نماینـده یـزد آمد. براى امور استان استمداد داشت و پیشنهادهایی منجمله تکنولـوژى جدیـد بـراى تولیـد برق از گاز آورد که براى وزارت نیرو فرستادم.
دکتر [محمدرضا] عارف، رییس دانشگاه تهران آمد . از حمایت هاى من تشکر نمود و در مورد مسئولیت احتمالى در کابینه آینده براى وزارت علوم یا مخابرات مشورت کـرد بـراى دادن دکتراى افتخارى به دکتر [حسن] حبیبى اجازه گرفت
عـصر آقـاى [مرتـضی] الـویرى ، [ریـیس سـازمان منـاطق آزاد تجـاري ] آمـد. بـراى حـل مشکلات گمرکـى منـاطق آزاد و مـشکل دکتـر [محمـدتقی ] بـانکى اسـتمداد کـرد.
آقای [اصغر] ابراهیمى، [مدیرعامل شرکت مترو ] آمد. گـزارش وضـع متـرو و نیازهـاى باقیمانـده ارزى و ریالى را داد و براى تکمیل تأمین نیازها در دوران مسئولیت من استمداد کرد
دکتر [مجید] عباسپور، [مشاور فنی رییس جمهور] آمد. گزارش صنایع ویژه دفـاعى را داد و کسب نظر کرد. اجازه کنار رفتن از مسئولیت خودش، به خاطر شـناخته شـدن را داشـت.
[آقاى اکبر] ترکان، [وزیر راه و ترابري] آمد. براى حل مشکلات مـسأله پیمانکـار فرودگـاه امام خمینى استمداد کرد. کارها را تکمیل کردم
براى جلسه معاونان و مدیران ارشد، به باشـگاه نهـاد [ریاسـت جمهـوری ] رفـتم. وزرا هـم شرکت کرده بودنـد. صـحبت هـاى آقایـان [حـسن ] حبیبـى ، [معـاون اول ریـیس جمهـور ] [محمدعلی] نجفى، [وزیر آموزش و پرورش ] و سپس مراسم اعطاى نشان استقلال به دکتـر حبیبی و سخنرانی من دربارة نکات برجسته توفیقات دوره مسئولیت و قدردانى از خـدمات مدیران ارشد انجام شد . سپس نماز مغرب و عشا را خواندیم، شام خوردیم و متفرق شدیم.
در گزارش ها خبر انفجار در معدن زغال سنگ لوشان و کشته و مجروح شدن حـدود 50 کارگر باعث ناراحتى شدیدم شد. عفت براى مراسم مرحوم [سیدمحمدباقر] سلطانى به قـم رفته و مسأله دفن نشدن ایشان در قم ، علیرغم اعلان قبلى و برگردانـدن جنـازه از قـم و دفن در مرقد امام ، باعث شایعات و بحث هـایى شـده. گویـا واقعیـت ایـن اسـت کـه آسـتانه [حضرت معصومه(س)] با نقطه اى که آنها براى محل دفن مى خواستهاند ، موافقت نکـرده و جاهاى دیگرى پیشنهاد داده که مورد قبول آنها نبوده و قهرکرده اند.