arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۵۷۵۳۲
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۰۳ تير ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۳ تیر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: عبدالعلی علی عسگری مدیرعامل فروشگاه رفاه است؛ نگران است بعدا حمایت نشود / محمد جواد لاریجانى از فشارى کـه جناح چپ به خاطر مذاکراتش با نیک براون در لندن بر او وارد مى کنند، اظهارنگرانى‌کـرد / آقاى موسوى اردبیلى از من به خاطر اتخـاذ مواضـع درسـت در تبلیغات و انتخابات تشکر کرد

«خاطرات آیت الله هاشمی»: آقای [بیژن] زنگنه، [وزیر نیرو] براى گزارش کارهاي مربوط به [اجلاس سران سازمان ] کنفرانس اسلامى آمد. [آقاي محمدرضا هاشمی گلپایگـانی]، وزیـر علـوم آمـد و گـزارش موفقیتهاى وزارت را داد و گفت از طرف آقاى خاتمى، آقای [محمـد ] اصـغرى او را بـه همکارى در کابینه دعوت کرده، ولى نپذیرفته؛ بعید است دعوت جـدى باشـد. گفـتم اگـر خواستند بپذیرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است

 

 

سال ۱۳۷۱
در گزارش‌ها، شروع درگيرى مسلحانه در شهر كابل و تشديد درگيرى در منطقه قره‌باغ و پيروزى حزب كارگر در اسراييل مهم است.
تا ساعت ده صبح كارها انجام شد. اعضاى فرهنگستان علوم آمدند. آقاى‌دكتر [علي] شريعتمدارى، [رييس فرهنگستان] گزارش داد و من صحبت كردم. آقايان [سيدجليل] سيدزاده و [حميد] چيت‌چيان آمدند؛ نامزد استاندارى هرمزگان و آذربايجان شرقى هستند. تمايل داشتند كه من موافقت كنم نروند؛ كار در تهران برايشان گواراتر است.
آقاى [حميد] ميرزاده، [معاون اجرايي رييس‌جمهور] آمد و گزارش بازسازى استان ايلام را داد. مديران روابط عمومى‌ ارگان‌هاى دولتى به مناسبت تبليغات هفته دولت آمدند. آقاى [سيدمحمد] خاتمى، [وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي] گزارشى داد و من هم راهنمايى‌هايى در مورد تبليغات نمودم.
عصر در جلسه هيأت دولت شركت نكردم و در دفترم گزارش‌ها را خواندم. آقاى [علي] فلاحيان، [وزير اطلاعات] آمد. گزارشي از فعاليت‌هاي منافقين را كه در استانبول به‌دست آورده است، ارايه داد

 

 

سال ۱۳۷۲
[آقای دیتر کاستروپ]، فرستاده ويژه صدراعظم آلمان آمد و نامه مفصل ايشان را آورد؛ دوستانه است. اشاراتى به لزوم برطرف كردن موانع توسعه روابط، از قبيل تروريسم و حقوق بشر داشت. پيغام صريحى به آقاي كهل دادم و گفتم بايد مناسبات دولتى از طرف آلمان بهتر مراعات شود؛ توازن در مبادلات تجارى، مهلت مناسب براى پرداخت بدهى‌ها و خوددارى از بهانه‌جويى‌هاي‌شان از قبيل حقوق بشر و... و انتقاد از ناتمام ماندن كارهايى مثل نيروگاه بوشهر، پتروشيمى،كشاورزى و زيردريايى‌ها.
آقاى احمد جلالى آمد. مذاكراتى دربارة دكتر [علي] جوان داشتيم كه بناست به‌ملاقاتم بيايد. گفت به‌صورت يك سوداگر برخورد مى‌كنند و نه يك محقق عاشق خدمت به ايران.
مجمع تشخيص مصلحت جلسه داشت. مسأله عفو قاتلان محكومِ قبل از قانون قصاص از دستور خارج شد و مسأله رسيدگى به دعاوى اقليت‌هاى دينى در مجامع قضايى به پايان رسيد و پذيرفته شد كه در احوال شخصيه، به مقتضاى احكام دين خودشان و براساس مصوبه اصل وحدت رويه عمل شود.
ساعت سه‌ونيم بعد از ظهر با اتوبوس به سوى مازندران حركت كرديم. خانواده و جمعى از بستگان هم بودند. از جاده هراز رفتيم و حدود ساعت نُه شب رسيديم. عمران و آبادى و سرسبزى شمال، به راستى جالب است. در استراحتگاه نزاجا[=نيروي زميني ارتش] در خزرآباد سارى اقامت كرديم. ميهمان‌سراى تميز و با صفا، لب‌دريا دارند. معمولاً خانواده‌هاى نيروى زمينى ارتش براى استراحت و استفاده از دريا به آنجا مى‌روند. قبل از انقلاب ساخته شده است. بلافاصله به دريا رفتيم و زير نور كمرنگ مهتاب، مقدارى شنا كردم؛ باحال و آرامش‌بخش بود. شام را ديروقت خورديم و كمى پياده‌روى و سپس خواب.

 

 

سال ۱۳۷۳
در منزل بودم. بيشتر وقت به مطالعه گذشت. نخست‏ وزير هند، پيش از ظهر، فاجعه مشهد را تلفنى تسليت گفت. از ساير رؤسا هم به تدريج، پيام يا تلفن در اين خصوص مى‌رسد. امروز از آلمان، يونان، ارمنستان، گرجستان و روسيه هم رسيد.
شب مصاحبه‌اى از يك منافق دستگير شده پخش شد كه گفت، مدتى قبل با چند بمب، مأمور انفجار در مشهد و منجمله در صحن حرم بوده كه در راه دستگير شده است.

 

 

سال ۱۳۷۴
در گزارش‌ها، اخبار اختلافات مجلس و دولت روسيه مورد توجه است. بيشتر وقت را براي انجام كارهاي عقب‏ مانده و خواندن گزارش‌ها و بولتن‌هاي هفته گذشته صرف كردم. هيأتي از نمايندگان سازمان تبليغات اسلامی در ارگان‌هاي دولتي آمدند؛ با گزارش آقاي [محمود] محمدي عراقي، [رییس سازمان تبلیغات اسلامی] و صحبت‌ها و نصايح من
مصاحبه‌اي با راديو تلويزيون در مورد سفر آذربايجان كردم كه طولاني شد و خيلي هم برايم رضايت‏ بخش نشد. عصر آقاي [مصطفی] ميرسليم، براي دستور شوراي عالي انقلاب فرهنگي آمد.

 

 

سال ۱۳۷۵
صبح براى افتتاح مراسم هفته قوه قضایيه، به تالار مركز پرورش فکری كودكان و نوجوانان رفتيم. آقاى [اسماعیل] شوشترى، وزير دادگسترى، خيرمقدم گفت و گزارش خوبى از عملكرد قوه قضایيه داد. صحبت مفصلى دربارة فاجعه هفت تير و نحوه كار قوه قضایيه داشتم.
دكتر [علیرضا] مرندى، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] و معاونان آمدند. بيشتر كسرى بودجه و نيازهاى ناشى از بيمه عمومى و عدم استقبال مردم را مطرح كردند. آقاى [سیدمحمدباقر] مهرى، روحانى مقيم كويت آمد. اطلاع داد كه آقاى [غلامحسین] محمدى گلپايگانى، ریيس دفتر رهبرى، به ايشان توصيه كرده كه در كويت با احتياط رفتار كند تا متهم به اقدام عليه حكومت كشور نشود؛ نظير آنچه كه در بحرين اتفاق افتاده و اظهارخوشحالى كرد كه از ابتدا با استفاده از نظرات من، با همين سياست عمل كرده است.
آقاى [حمید] ميرزاده، [رییس سازمان برنامه و بودجه] آمد. راجع به نحوه اجراى برنامه و بودجه و طرح فقرزدايى و استرداد وام‌هاى حساب 210 به دستگاه‌ها صحبت شد. آقاى احمد جلالى، [سفیر و نماینده دایم ایران در یونسکو] آمد و از عدم همكارى وزراى علوم براى برنامه‌هاى فرهنگى خاص خارج از کشور گلايه داشت و از وضع آقاى دكتر [محمدتقی] بانكى پرسيد. عصر در جلسه هیأت دولت، لايحه [انتشار] اوراق مشاركت را تصويب كرديم كه كار مهمى است.

 

 

سال ۱۳۷۶
دیشب در تهران رعد و برق فراوان داشتیم، مقدارى هم بـاران. ایـن روزهـا معمـولاً رعـد و برق بى باران و در بسیارى از نقاط کشور هم باران و سیل داریـم؛ مثـل سـه روز گذشـته. در بررسى مطبوعات، نوشته هاى خودم به نام "روایت هجران" را می‌خوانم و هر روز مقـدارى اشک مى ریزم. روزنامه جمهورى اسلامى براى چندمین بار منتشر مى کند و اعلان شده کـه متن جزوه هم جداگانه براى بار پنجم با تیراژ 30 هزار نسخه‌اي چاپ شده است

[آقاى عبدالعلی علی ] عسکرى، مدیر عامل شرکت فروشگاه هاى رفاه آمـد. گـزارش کـار داد و براى تأمین نقدینگى جهت توسعه فروشگاهها و نیز پرداخت سود سهام استمداد کرد؛ نگران است بعداً حمایت نشود

آقای [بیژن] زنگنه، [وزیر نیرو] براى گزارش کارهاي مربوط به [اجلاس سران سازمان ] کنفرانس اسلامى آمد. [آقاي محمدرضا هاشمی گلپایگـانی]، وزیـر علـوم آمـد و گـزارش موفقیتهاى وزارت را داد و گفت از طرف آقاى خاتمى، آقای [محمـد ] اصـغرى او را بـه همکارى در کابینه دعوت کرده، ولى نپذیرفته؛ بعید است دعوت جـدى باشـد. گفـتم اگـر خواستند بپذیرد.

[آقاى سیدعبدالکریم] موسوى اردبیلى آمد. نیمه فلـج اسـت. درخواسـت کـرد کـه بـراى توفیق آقاى خاتمى در اداره کشور کمک کنم و از من به خاطر اتخـاذ مواضـع درسـت در تبلیغات و انتخابات تشکرکرد و براى سفرم به قم و بازدید از دانشگاه مفید به منظور تقویت و شهرت آن اصرار نمود. به خـاطر همـین موضـوع از قـم آمـده بودنـد . از کمـک هـایم بـه دانشگاه و تأسیس کارخانه شیـشه بـراى منبـع مـالى دانـشگاه تـشکر دارنـد. ناهـار را بـا هـم خوردیم.
عصر آقاى محمد جواد لاریجانى، [رییس مرکز پژوهش هاي مجلس ] آمد. از فشارى کـه جناح چپ به خاطر مذاکراتش با نیک براون درلندن بر او وارد مى کنند، اظهارنگرانى‌کـرد
و از عدم حمایت جناح راست در دفتر آیت الله خامنه‌اى گلایه دارد و از من خواست که از او حمایت کنم . گفتم به آقاى خاتمى گفته ام که جلوي اقدامات دوستانش را بگیرد. تـشنج امروز مجلس در این رابطه بیشتر باعث وحشت او شده است
شوراى عالی انقلاب فرهنگى ، جلسه با چند مصوبه داشت و نیز بحثـی دربـار ة حجـاب و چادر داشتیم که خوب بود و قرار شد، متنی معتدل تهیه شود.

 

نظرات بینندگان