حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان نوشت: انتظار از خوانندگان آن است که یک بار هم که شده نامه آقای خوئینیها را بخوانند و اگر فقط یک نکته -تاکید میشود که فقط یک نکته- از آن را با خواستههای رسماً اعلام شده آمریکا و اسرائیل متفاوت یافتند، نگارنده را هم بیخبر نگذارند.
به گزارش «انتخاب»، شریعتمداری در یادداشتی در کیهان نوشت: دیروز آقای موسوی خوئینیها نامه سرگشادهای خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته و در آن به مسائلی اشاره کردهاند که اگرچه، با توجه به هوشیاری مثالزدنی ملت، درک میزان صحت آن به آسانی برای عموم مردم امکانپذیر است ولی نگارنده به دو علت، پرداختن به این نامه سرگشاده را ضروری تلقی میکند.
مطالب و ویدیوهای بیشتر:
اول؛ آنکه ایشان در صدر نامه نوشتهاند «مطالبی را در محضر ملت شریف ایران به استحضار عالی میرسانم» یعنی نگارنده نیز به عنوان یکی از آحاد ملت مخاطب نامه ایشان هستم و حق پرداختن به آن را دارم.
دوم؛ اینکه نامه یاد شده همانگونه که در ادامه خواهد آمد، دقیقاً -تاکید میشود که دقیقاً-بازگویی آرزوهای برباد رفته دشمنان اسلام و انقلاب است و از این روی مخاطب نگارنده در این وجیزه، قبل از آنکه آقای موسوی خوئینیها باشد، دشمنان بیرونی نظام هستند که اصرار دارند نظر ایشان را به قاطبه مردم ایران نسبت دهند! که البته در اولین دقایق بعد از انتشار نامه، با آب و تاب به همین سو رفتهاند!
و اما، درباره نامه یاد شده گفتنیهایی هست. ولی قبل از آن به این کلام حضرت امیر علیهالسلام توجه کنید.
۱- در جریان جنگ جمل، طلحه و زبیر که از یاران امیرالمومنین علیهالسلام بودند به تحریک معاویه (دقت کنید) آتش جنگ را برافروخته بودند. بهانه آنها خونخواهی عثمان بود و حال آنکه طلحه و زبیر به گواه همه مورخان از قاتلان عثمان بودند و در مقابل، حضرت امیر(ع) - بازهم به گواه تاریخ - فرزندان خود، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را به دفاع از خلیفه سوم فرستاده بود. اینگونه بود که امیر مومنان(ع) درباره این دو فرمودند إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوه وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ ...
آنها حقی را مطالبه میکنند که خود وانهادهاند و خونی را میطلبند که خود ریختهاند»! حالا بخوانید و ببینید! چگونه آقای خوئینیها تمامی مشکلات و بلاهایی که خود و دوستان هم حزب و گروهشان به مردم مظلوم این دیار تحمیل کردهاند را به کلیت نظام نسبت میدهند!
۲- آقای خوئینیها خطاب به رهبر معظم انقلاب مینویسد: «در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانه استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند»! ایشان توضیح نمیدهد که این بیاعتقادی نسبت به اسلام و نظام و انقلاب است یا عملکرد برخی از مسئولان نظام؟! اگر بیاعتقادی نسبت به اصل نظام است، در مقابل دهها نمونه اخیر که مردم با حضور چند ده میلیونی خود بر وفاداری و اعتقاد راسخ خویش به اسلام و انقلاب و مخصوصاً رهبر انقلاب تاکید ورزیدهاند چه پاسخی دارند؟! مثلاً درباره حضور چند ده میلیونی ملت از همه طیفها در سوگ سپهبد شهید سردار سلیمانی چه پاسخی دارند؟! حمایت همهجانبه آنان از اقدامات نظام در مقابل باجخواهی آمریکا و متحدانش را چگونه تفسیر میکنند؟! و...
ما هم بر این باوریم که اعتقاد مردم آسیب دیده است اما اعتقادشان به کدام مقوله با آسیب روبهرو شده است؟!
۳- مینویسند: «بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند»! باز هم توضیح نمیدهند کدام مدیریت کلان مورد نظر ایشان است؟! کدامیک از مسئولان نظام صدها وعده به مردم دادهاند که حتی به یکی از آنها نیز عمل نکردهاند؟! کدامیک از مدیران ارشد نظام هر روز یک دروغ تازه بر زبان آورده و حتی زحمت یک عذرخواهی خشک و خالی هم به خود ندادهاند؟! اگر تصور میکنید که مردم این طیف از مسئولان دروغگو و لافزن را نمیشناسند، خود را فریب دادهاید و اگر میدانید که نام و نشان و مسئولیت این عده را میدانند، چرا جرأت بیان آن را ندارید؟!
۴- نوشتهاند: «تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نهتنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواریهای طاقتفرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانوادهها را گسترش داده و آنان را نگران آینده نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است. علاوهبر این مردمِ گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقتسوز معیشتی، بسیارند انسانهای ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بیعدالتیهای غیرقابل انکار شدهاند»! جناب خوئینیها! تورم روزافزون و کاهش درآمد اقشار گسترده را چه کسانی به مردم مظلوم این دیار تحمیل کردهاند؟! یعنی حضرتعالی نمیدانید که دولت تحت حمایت شما و حزب و گروه شما عامل اصلی همه این نابسامانیها و پلشتیهاست؟!
ادعای دلسوزی شما برای فرزندان مردم این مرزو بوم، قبل از آنکه تعجبآور باشد خندهدار است! تعجبآور است چون بعید است شما از حضور فرزندان همحزبی خود که با پول حاصل از دسترنج ملت در آمریکا و اروپا پرسه میزنند بیخبر باشید! و خندهدار است که این رخداد پلشت و سوءاستفاده از بیتالمال را به روی مبارک خود نمیآورید! راستی جناب خوئینیها، برادران کدامیک از مسئولان بلندپایه و به شدت تحت حمایت جنابعالی پروندههای فساد اقتصادی میلیاردها دلاری دارند؟ نمیدانید یا تجاهل میفرمائید؟! دستکم میدانید فرزندان کدامیک از همین قماش در کار عتیقه هستند و با سوءاستفاده از مسئولیت پدران خود بین ایران و اروپا و آمریکا هروله میکنند؟! یعنی شما از این موارد که همه عالم باخبرند، خبر ندارید؟! اگر اجازه بدهید نام و نشان آنها را برایتان بازگو کنیم و از روابط آنها با شما و حزبتان پرده برداریم. اگرچه با توجه به اطلاع مردم از این پلشتیها نیاز چندانی به این بازگویی نیست، جز آنکه شاید باعث خجالت شما بشود!
آقای خوئینیها! این جملات برایتان آشنا نیست؟!
«بیسواد، بیشناسنامه، مزدور، کاسب تحریم، کودکصفت، حسود، بزدل، ترسو، جیببر، بیقانون، مستضعف فکری، بیکار، متوهم، غوطهور در فساد، سوءاستفادهگر، خرابکار، عقبمانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچیباز، منفیباف، یأسآفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند، انقلابیون نفهم!، یک مشت لات!...»! اینها فقط بخشی از پاسخ رئیسجمهور تحت حمایت شما و حزبتان است که در مقابل انتقاد به گرانی و تحمیل فاجعه برجام و تورم افسارگسیخته و... نثار منتقدان کردهاند! راستی آقای خوئینیها جنابعالی در آن هنگام کجا بودید که غیر از حمایت از دولتی که آن را در اجاره خود میدانستید، لام تا کام سخنی نمیفرمودید و کاغذ به نامهنگاری سیاه نمیکردید؟!
۵- نوشتهاند « البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالیترین جایگاه مدیریت کشور انتظار میکشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابل دوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست (که البته این آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب اراده عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن، نقشآفرین اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است»!
این بخش از نامه یاد شده نکتهای افزون بر مطالب قبلی ندارد.
غیر از اینکه در این بخش، به جان کلام و انگیزه اصلی خود از نگارش این نامه با صراحت بیشتری پرداخته است و آن «نامطلوب بودن وضع فعلی و ضرورت تغییر آن» است! این خواسته و آرزویی است که مقامات رسمی آمریکا دقیقاً با همین تعبیر خواستار آن بودهاند. توضیح آنکه بعد از فاجعه برجام و فشارهای اقتصادی ناشی از آن، جمهوری اسلامی ایران تصمیم قاطع گرفت که مسیر حرکت خود را بدون توجه به تحریمها تعریف کرده و دنبال کند که مبارزه با مفاسد اقتصادی، تشکیل مجلس انقلابی و اقداماتی نظیر فروش بنزین به ونزوئلا، برقراری روابط تجاری با برخی از همسایگان، تکیه بر ظرفیتها و امکانات داخلی و... از جمله آنهاست. این حرکت نظام برای آمریکا که اصرار بر فشار حداکثری بر ایران داشت نه فقط ناخوشایند که به گفته خود آنان (از جمله وزیر خزانهداری آمریکا و...) ناامیدکننده بود. تا آنجا که حتی صدای فاکسنیوز، شبکه تلویزیونی پنتاگون و حامی سینهچاک ترامپ را نیز به هوا بلند کرده است. حالا خودتان قضاوت کنید، در این حال و هوا سخن از «شرایط نامطلوبی که باید تغییر کند» چه مفهومی دارد و آیا تکرار آرزوی دشمنان نیست؟! اشتباه نکنید سخن از تغییر دولت نیست چرا که اولاً: دولتی با خصوصیات دولتهای یازدهم و دوازدهم ایدهآل موسوی خوئینیهاست و برای پایان دوره آن عزا گرفتهاند و ثانیاً: دولتهای یاد شده هرگز برای آمریکا خطرآفرین نبودهاند که بماند...!
۶- همین جا باید گفت که نگارنده قصد داشت به آقای خوئینیها بگوید؛ قسم حضرت عباست را باور کنیم یا دم خروس را ولی پشیمان شدم زیرا احترام ایشان برای حضرت عباس علیهالسلام به جِد مورد تردید است! میپرسید چرا؟! عرض میکنم، آقای خوئینیها بعد از فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ به شدت از سوی مردم زیر سؤال بود که به عنوان یک روحانی، چرا در مقابل اهانت فتنهگران به ساحت مقدس امام حسین علیهالسلام سکوت کرده و موضعی نگرفته است و به میرحسین موسوی عتاب نکرده است که چرا اهانتکنندگان را «مردمان خداجوی»! نامیده است. ایشان به این پرسشها پاسخ نداد ولی ۲ سال بعد از فتنه 88 در سایت شخصی خود نوشت که با حرمتشکنی روز عاشورا موافق نبوده است ولی برای پیشگیری از سوءاستفاده دیگران ترجیح داده است که مخالفت خود را علنی نکند!
در اظهارنظر ایشان دقت کنید. چه میبینید؟ آیا اظهارات وی مفهومی غیر از این دارد که آقای موسویخوئینیها، حفظ آبروی خود و قبیله مدعی اصلاحات را به دفاع از ساحت مقدس امام حسین(ع) ترجیح داده است؟!. و آیا به کسی که برای شخصیت! خود بیشتر از ساحت امام حسین(ع) ارزش قائل است میتوان درباره قسم حضرت عباس(ع) سخنی گفت؟!
۷- در همین فاصله که نامه ایشان منتشر شده و استقبال گسترده دشمنان را در پی داشته است، برخی از هم حزبیهای بسیار نزدیک وی از تهیه و انتشار این نامه و مخصوصاً از اینکه نامه وی بازگوکننده آرزوهای آمریکاست بهشدت ابراز نگرانی کرده و یکی از آنها نامه خوئینیها را آخرین میخ به تابوت اصلاحات دانسته است. نگارنده در صورتی که این افراد اجازه بدهند -که امیدوارم بدهند- نام آنها را فاش خواهم کرد.
۸- آقای خوئینیها در بخش دیگری از نامه خود به روش اداره کشور از سوی عالیترین مقام نظام انتقاد کرده است که برای پیشگیری از اطاله کلام پرداختن به آن را به فرصت دیگری میگذاریم و در این محدوده فقط به دو نکته کوتاه بسنده میکنیم. اول آنکه به یقین برای تودههای عظیم مردم ایران و تمامی مسلمانان دلباخته انقلاب در سراسر جهان اسلام باعث افتخار است که امثال شما با مدیریت ایشان موافق نباشید و با شخصیت برجستهای که طی سه دهه پوزه دشمنان را به خاک مالیده و از جان و مال و ناموس مردم حفاظت کرده است مخالف باشید. شخصیتی که حتی دشمنان تابلودار هم علیرغم کینههای دیرینه نمیتوانند توانمندی و دهها خصوصیت برجسته و بینظیر ایشان را نادیده بگیرند و ثانیاً درباره مدیریت جنابعالی اگرچه گفتنیهای فراوانی هست که به آن خواهیم پرداخت ولی فقط به عنوان یک نمونه به تفسیر تحریف شده شما از قرآن در مسجد جوزستان اشاره میکنیم که با اعتراض شدید دانشمندان دینی از جمله شهید مطهری روبهرو شد و جنابعالی را از خطر تفسیر بیمایه و تحریف شده قرآن بر حذر داشتند که البته توجه نکردید و نهایتاً یکی از شاگردان دست پرورده شما اکبر گودرزی بود که استاد مطهری را شهید کرد و دیگری شهید مفتح را و... این قصه سر دراز دارد...
۹- و بالاخره، انتظار از خوانندگان آن است که یک بار هم که شده نامه آقای خوئینیها را بخوانند و اگر فقط یک نکته -تاکید میشود که فقط یک نکته- از آن را با خواستههای رسماً اعلام شده آمریکا و اسرائیل متفاوت یافتند، نگارنده را هم بیخبر نگذارند.
کیهان نوشت: در دهه چهل، زمانی که خاتمی در دانشگاه اصفهان به تحصیل فلسفه جدید غرب پرداخته بود و رفته رفته نظریات سکولاریستیاندیشمندان فلسفه غرب، ذهن مسبوق به روشنفکری او را بیشتر تحت تأثیر قرار میداد؛ خوئینیها در مسجد جوزستان نیاوران، با تفسیر ماتریالیستی قرآن، شاگردانی را تربیت میکرد ...
توجه بفرمایید در قضیه برجام تمام خواسته های شما و یاران شما تماما همراستا و هم سو با مقاصد آمریکا و اسراییل بوده و هست. هر دو خواستار لغو و آتش زدن آن بودید. حال چه شده که همفکری با اسراییل و آمریکا آن موقع مصلحت و هم اکنون جرم مفسد فی الارض شناخته می شود؟
نه در غربت دلت شاد و نه جائی در وطن داری
این تو بودی که با حیله و ترفند باعث شدی گرونگانگیری ادامه پیدا کند و شد آنچه که امروز می بینیم .
دوما مگه شریعتمداری چی گفته که توهین باشه؟!
سوما مگه خود امام نگفت معیار وضع فعلی افراد است؟!
دشمن دانا به از نادان دوست
دشمن دانا بلندت می کند
بر زمینت می زند نادان دوست
شما و امثال شما ناشنوا شدهاید و صدای شکستن استخوان مستضعفین را متوجه نمیشوید
توهم رو شما زدید که هم وطنتون دشمن و دزدان روزگار(امریکاو انگلیس و طبری و شهرام جزایری و...)رو دوست مردم میدونید.
نامه ایشان را خواندم. ایشان میگویند اگر سیاستهای نظام مبتنی بر محاسبات متعارف عقل بشری است، پس قابل نقد است و اگر مبتنی بر اطلاعات نامتعارف و عالم غیب است و واقعا اسراری وجود دارد سمعا و طاعتا
شما در مورد مردم چی فکر می کنید چرا بعضی از مقاله ها مثل این هیچ نظری از بینندگان ندارد و بعضی چند صفحه نظر دارد .؟1!!!!!!!!!!!
اصلاحات و آقازاده ها رو گذاشت تو دامن کشور و اینطوری کشور رو با خاک یکسان کردن
حسین میگه موسوی خویینی ها و حسن روحانی ها این بلا رو سر مردم آوردن.
مردم و خود شما هم از روحانی گله دارید...
ولی چرا الان دوباره فراموش کردید!
حسین بنده خدا که داره راست میگه
آیا؟
زیرا برای اینکه؟
یکی این کامنت رو برای توضیح بده.
امان از لجبازی
کمی بهتر است به شعور خوانندگانتان احترام بگذارید.
کمی بهتر است به شعور خوانندگانتان احترام بگذارید.
بله...کسی که سرخود وبا کمک معصومه ابتکار و بروبچ بره سفارت آمریکا رو بگیره خیلی مرده.!
کسی که هنوزم حاضر نیست به حسن روحانی
اعتراض کنه که چرا وضع سیب زمینی و پیاز( دلار و بنزین و سکه و پوشک پیشکش) اینطوره واقعا هم مرده.!
واقعا همچین کسی زنده نیست و واقعا مُرده به حساب میاد !
مجید.
در مورد انطباق احتمالی حرف های آقای خوئینی ها با آمریکا ...از قدیم گفتن : نببین چه کسی چه حرفی میزنه...ببین چه حرفی میزنه...
آقای شریعتمداری! پیر شدید و پاتون لب گور رسید ولی هنوز حاضر نیستید عینک تعصبات بیجا و از روی لجاجت را از روی صورت خود بردارید و مردم، جامعه، دین و اعتقادات را آنجور که هست ببینید.
این سوال جدی را هر از گاهی از افرادی مثل شما باید همواره پرسید که: تا کی میخواهید سر را توی برف باقی بگذارید؟؟؟؟!!!!
ادامه این روند جاهلانه از سوی افرادی چون شریعتمداری، گواه این حقیقتها است که:
1- یا ایشان در نهایت جهل نسبت به موضوع به سر میبرند
2- یا اینکه ایشان در نهایت نعمت به سر برده و در یک زندگی جزیرهای مشغول طی روزگار هستند.
3- یا اینکه در جهل مرکب اعتقادی قرار دارند که همواره حقایق را به عکس تبیین و تحلیل کرده و ای اصلا قدرت تشخیص حقایق را ندارند.
که البته گزینه 3 محتملتر است.
من کاری ندارم که نگارنده ی نامه چه کسی و چگونه شخصیتی میباشد . ولی چند نکته را به شما متذکر میشوم :
1- یکی از دلایل بارز عدم صداقت شما این است که از هر انتقادی که به مذاقتان خوش نمیاید می ترسید و سخت بر آشفته شده و به اصطلاح زود از کوره در میرید .
2- متاسفانه شما مهمترین معیارتان برای سنجش امور ، رفتار آمریکا و اسرائیل و دیگر بیگانگان میباشد و انگار ملت ما خودشان عقل و شعور ندارند .
3- این اعتقادات دینی و مذهبی که انگار فقط مختص امثال شما بوده و همواره خودتان را زیر آنها مخفی کرده و از آنها برای ارتزاق خود و سرکوب دیگران بهره برداری میکنید ، اگر موجب سعادت و صلاح امور دنیوی و اخروی جامعه نشوند ، به چه درد میخورند ؟
بنده بعنوان یک کارمند با 22 سال سابقه در این جامعه ی دینی هنوز مستاجر بوده و با داشتن دو فرزند و مبتلا بودن به درد کمر هر سال باید اسباب به دوش بکشم . میدانید چرا ؟ چون نمیخواهم خلاف کنم و پول ناحق و حرام بخورم .
و جالب اینجاست که در طول تمام این سالها و در طول دولتهای مختلف ، شاهد رانت خواری ها و اختلاس ها و رشوه گیری ها و ظلم ها و حق کشی ها بوده و هستیم و روز به روز اختلافات طبقاتی در جامعه بالاتر میرود .
آیا دین و مذهب ما میپذیرند که امثال بنده در سختی و مشکلات زندگی کنیم و لی سرمایه های مملکت صرف ندانم کاری ها و امور بیهوده ای شود که نه خدا می پسندد و نه انسانیت ؟
آقای شریعتمداری ! آیا شما مشکلات امثال من را دارید و یا متوجه میشوی که من چه میگویم ؟
البته با6 سال سابقه کم تر و البته با 3 فرزند و مثل شما مستاجر.
اما یاد روزهایی میوفتم که توی مدرسه ها همین شما همکاران محترم چنان برای روحانی سینه میدریدید که طفلک دانش آموزان از همه جا بیخبر بخاطر هیجانات و ندانم کاری فرهنگیان به حسن روحانی رای میدادند که اینترنتشان قطع نشود.ولو اینکه پدر و مادرانشان بیکار و آأواره شوند.ولو اینکه دلار20 تومن و قیمت منزل 70 متری تبدیل به قیمت یک فضا پیمای ناسا شود.هرچه گوشزد کردیم شماها پایتان همانند مرغ یک پا داشت.
الان هم مخاطب شما باید همان منتخبتان باشد و نه شریعتمداری.شریعتمداری جرمش این است که اسرار مگوی رو میگوید و دست ... و خویینی ها رو رو میکنه. بنابراین باید هم مورد غضب آلبانی تبارها و رسانه های دولتی و سبز باشد.
امیدوارم بازهم عمری باشد که اول بتوانید توبه کنید از کلاه گشادی که با عنوان"معلم" بر سر مردم گذاشتید و دوم اینکه جبران کنید.
هر چه که را شما سر کلاسهای مدرسه به رقبای روحانی نسبت میدادید توسط منتخب خودتان بر سر مردم نازل شد.
هرکسی حرفی زد تفکر شریعتمداری به دنبال پیدا کردن برچسب به گوینده ی اون حرفه
از نظر این تفکر هیچ کس حق اعتراض نداره
مگر مقام معصوم
لطفا دعواهای منافع شخصی و حزبی خودتان را به پای ملت ننویسید .
اینا رو حسین شریعتمداری خطاب به خودش دیده !! میگن آب راهشو میجوره
اقای شریتمداری درودبرشما میدانم اگر همین مطلبی راکه من نوشتم فردا ببینی
مینویسی بنده غرب زده ونوکر اجنبی هستم چراننوشتم سلام نوشتم درودبرشما برادرمن خیلی تند نرو همه میدانندروزنامه معتبر کیهان را باتندرویهای خودت که هزینه اش ازبیت المال تامین میشود بقدری بی ارزش کردی فقط مردم بخاطر کیفیت کاغذش برای پاک کردن شیشه های مغازه شان میخرن نه برای خواندن
بله لطفا متن کامل نامه راکه به حضرت اقا نوشتن چاپ بفرمایید مردم خودشان بهتر ازشما خوب بد را تشخیص میدهند
ملت گر چه حقایق را بهتر از این دو عزیز برادر می دانند اما پس از شنیدن سخنانشان بهتر می توانند برداشت مقرون به صواب و صحت کنند ...
با موسوی خوئینی کاری ندارم آخه این چه منطقی است درست کردید که اگز کسی مشکلات و فساد را بگوید متهم به بیگانه و دشمن و امریکایی و اسراییلی می شود.
اف بر فتنه گر- خارجی پرست- وطن فروش
هه هه
تشت روسوایی برجام- مگر شما زبان مذاکر می فهمید- صابون بیارید صورتتان را بشورید