خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
امروز عفت به رفسنجان سفر كرد. اعضاى شوراى مركزى اتحاديه انجمنهاى اسلامى دانشآموزان آمدند. گزارش كار دادند و كسب نظر نمودند و وعدة كمك گرفتند.
شوراى عالى هماهنگى براى امور جمهورىهاى مسلمان نشين شوروى سابق جلسه داشت. هر اُرگانى گزارش اقدامات فرهنگى، تبليغى، اقتصادى و آموزشى خود را داد؛ تصميمگيرىهايى در خصوص هماهنگى و توسعه اقدامات گرفتيم.
[آقاي سيد ابوالفضل موسوي تبريزي]، دادستان كل كشور آمد. راجع به طلاهاى پشتوانه اسكناس و مسايل اجتماعى صحبت كرد و خواستار تعويض استاندار آذربايجان شرقى و امام جمعه تبريز شد. اخوى محمد و فاطى ناهار را با من خوردند. عصر در جلسه هيأت دولت شركت كردم. دربارة انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا بحث شد و ناتمام ماند. قرار شد قانون را اصلاح كنيم. خبر دادند كه رهبرى مىخواهند به جلسه هيأت دولت بيايند. بعداً خبر دادند كه منتفى شده است. بعداً معلوم شد كه خبر از اصل صحت نداشته است.
شب با رهبرى جلسه داشتيم. دربارة استاندار مركزي، امام جمعه اراك، سرپرستى بنياد شهيد، مديريت شوراى عالى جوانان، كمك به قشرهاى آسيبپذير، سياستهاى اقتصادى، تبليغات عليه جبهه خلق آذربايجان و حمله جرايد به آقاي [عبدالكريم] سروش مذاكره و تصميمگيرى شد. شب در دفترم ماندم.
سال ۱۳۷۲
به خاطر در پيش داشتن سفر به تركيه ملاقات نگذاشته بودم و بيشتر به انجام كارهاى دفتر پرداختم كه كارى بر زمين نماند. چمدان را بستم و از استخر هم استفاده كردم. تذكراتى به دفترم دربارة برنامه سفرم دادم.
ظهر فاطى آمد. با سعيد، على، سارا و كاظم عازم ليبى، مراكش و تونساند. دوهزار دلار به او دادم و توصيه كردم كه در هزينه صرفه جويى كنند؛ گرچه ذاتاً صرفهجو و قانع است.
ساعت پنج بعد از ظهر به فرودگاه رفتيم. آقاى [محمد] نوازشريف، نخستوزير پاكستان در راه سفر به استانبول در مهرآباد فرود آمد. دكتر حبيبى [معاون اول رییسجمهور] استقبال كرد و سپس با من مذاكراتى داشت. از آينده پاكستان نگران است و از موضع ما ناراضى است. تا پاى پلكان هواپيما بدرقهاش كردم. سپس به پاويون برگشتم. مصاحبهاى كردم و با مراسم رسمى و بدرقه جمع زيادى از شخصيتها، ساعت بيست دقيقه به هفت، براى شركت در اجلاس سران كشورهاى عضو اكو، به سوى استانبول پرواز كرديم. محسن و مهدى و دكتر [حسن] روحانى، [دبير شوراي عالي امنيت ملي]، [سيدمحمود] دعايى،[نماينده تهران]، [عليرضا] معيرى، [مشاور امور بينالملل رييسجمهور]، [محمدهادي] نژادحسينيان، [وزير صنايع سنگين]، محسن رضايى، [فرمانده كل سپاه پاسداران] و دكتر [محمدحسين] عادلى، [رييس كل بانك مركزي و بعضى از كاركنان دفتر و محافظان همراه بودند.
با دو ساعت و پنجاه دقيقه پرواز، حدود ساعت نُه شب، نزديك غروب در فرودگاه استانبول فرود آمديم. تفاوت افق تهران و استانبول، يك ساعت و نيم است. هواي اينجا از تهران خنكتر و مرطوبتر است.
بعد از استقبال رسمى آقاى سليمان دميرل، رييسجمهور و سان و سرود و گفتن «مِرحبا عِسكر» [= سلام سرباز]، براى تشويق نظاميان تشريفات، با جمعى از همراهان، با هلىكوپتر در كنار بُسفُر نزديك اقامتگاه فرود آمديم. جمعى از همراهان با ماشين به هتل منتقل شدند. بقيه مهمانها هم كه قبلاً همگى رسيده بودند، همانجا بودند. محل اجلاس هم همانجا بود.
شب برنامهاى نداشتيم. مقدارى با سران حرف زديم. با محسن و مهدى شام خورديم و دير وقت خوابيدم. مقدارى وقت صرف ديدن كانالهاى متعدد تلويزيون تركيه كردم. نزديك سى شبكه تلويزيوني متنوع در هتل قابل رؤيت است.
سال ۱۳۷۳
[آقای محمدرضا رحیمی]، استاندار كردستان آمد. از عدم هماهنگى سپاه و گزارشهاى منفى عليه او به مركز شكايت داشت و براى انجام اشتغال و امور عمرانى و فرهنگى كمك خواست. مدعى است كه باعث جذب اعتماد مردم كردستان شده است.
آقاى [مصطفی] ميرسليم، براى دستور شوراى عالى انقلاب فرهنگى آمد. گفت به خاطر عدم شركت من در جلسه گذشته، كار پيشرفت نداشته است. آقاى [محسن] كنگرلو آمد؛ از بيكارى مىناليد و نمونههايى از همكاريهايش با وزارت اطلاعات را گفت.
دكتر حبيبى براى امور جارى آمد و مسأله مبادله آثار هنرى، براساس مصوبه شوراى عالى انقلاب فرهنگى را توضیح داد. عصر شركت كنندگان در سمينار بينالمللى مبارزه با قاچاق مواد مخدر آمدند. آقاى [علی محمد] بشارتى، [وزیر کشور] گزارش داد و من صحبت تشويقآميز نمودم. سپس آقاى [ریمون] كندل، دبیرکل پلیس بینالمللی(اینترپل)، از من تشكر و مدال افتخار به من داد.
آقاى [سیدمحمد] خاتمى، [مشاور رییس جمهور و رییس کتابخانه ملی] آمد. براى امور فرهنگى پيشنهادهایى داشت. گروهى از محققان مركز معارف قرآن قم آمدند.گزارش پيشرفت كار طرحهاى كليد قرآن و سيره ائمه را دادند؛ این دو طرح، ادامه كار تحقيق ابتكارىِ من از قبل از انقلاب است. گزارش تأسيس مركز اطلاع رسانى و كامپيوترىكردن تحقيقات را هم دادند كه جالب بود. من هم ايرادهايى كه به نحوه تنظيم تفسير راهنما داشتم، برايشان مطرح كردم؛ عمدتاً ضعف در تنظيم عناوين و تيترها است. قرار شد براى اصلاح بررسى كنند. كار تدوين سيره ائمه هم مىتواند، اثر عظيم و جاويدانى بشود؛ پيشرفت خوبى داشتهاند.
خبر رسيد كه دو نفر زن منافق را كه مىخواستهاند، امروز بمبى در حرم امام(ره) و حرم حضرت معصومه(س) بگذارند، بازداشت كردهاند. معلوم شده كه آنها قاتل یک كشيش مسيحى پروتستان هم هستند؛ این کشیش، اخيراً به طور مرموزى كشته شده بود.
سال ۱۳۷۴
آقاي [علی] فلاحيان، [وزیر اطلاعات] آمد. دربارة مواردي كه آقايان ناطق[نوری] و [محمد]يزدي شكايت داشتند، از نحوه پيگيري و استفاده از شنود و زندان و عدم توجه به حيثيت اشخاص، توضيحاتي داد و تقاضا داشت كه شيوة تعقيب اتهامات را مشخص كنم. از دفتر رهبری گله داشت که برای گرفتن سمت برای شخصی، فشار می آورند. در مورد انتخابات [مجلس پنجم] مطالبي داشت و اجازه خواست قسط وامش را با تأخير بدهد.
آقايان [علیرضا] مرندي، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی]، [مسعود روغنی] زنجاني، [رییس سازمان برنامه و بودجه] و معاونان آمدند. دربارة بودجه و نيازهاي بيمه درماني عمومي بحث شد. قرار شد از اول مهر، به صورت اختياري و از اول سال آينده، اجباري اجرا شود و هر كس بيمه نشود، با تعرفههاي جديد مواجه خواهد بود. قرارشد كسري اعتبار را تأمين كنيم.
آقاي ميرزاده، [معاون اجرایی رییس جمهور] آمد. دربارة كمكها به استان آذربايجانشرقي، به مناسبت سفر، و بازسازي و امور ديگر گزارش آورد. آقاي [مرتضی] قرباني، فرمانده لشكر 14 کربلای اصفهان آمد. براي اجراي طرح اتوبان كمربندي غرب اصفهان كه قرار است سپاه اجرا كند، استمداد كرد و برنامه خانه سازي براي پرسنل را گفت.
عصر در جلسه هیأت دولت، دربارة نقدينگي و راههاي جذب آن صحبت شد و ناتمام ماند. براي پُركردن دندانم كه ديروز خالي شد، به دندانپزشكي رفتم. شب مهدي آمد. گزارش سفر به روسيه را داد؛ براي بازديد از تأسيسات نفت و گاز رفته بود. از راكدبودن كارخانجات روسيه و فعالبودن بخش گاز و نفتشان گفت.
بگومگو در مورد مصاحبه با تلویزیون سی ان ان، در مطبوعات زياد است. بعضي آن را كمرنگ و فاقد ظهورات انقلابي و بعضي آن را بسيار متين و حسابشده و مناسب شرايط براي مجاب كردن آمريكا در محافل جهاني ميدانند. هر دو طرف هم ادله قابل توجهي دارند. بنا دارم در خطبه جمعه آينده، جنبههاي آرماني را تقويت كنم.
سال ۱۳۷۵
بعد از صبحانه با هلىكوپترها به سوى قوچان پرواز كرديم. در محل سد تبارك آباد فرود آمديم؛ دره باصفايى است. روستایيان براى استقبال جمع شده بودند و به خاطر خوشامدگویی، دو نفر از جوانان بلند قامت كشتى گرفتند؛ جالب بود. يكى پيروز شد به هر دوي آنها و به داور، يك نيم سكه بهارآزادى دادم. در محل سد، توضيحات [آقای زنگنه]، وزير نيرو و [آقای نیریزی]، يكى از مهندسان مسئول را شنيديم. سد خاكى، براى مهار 60 ميليون مترمكعب آب سالانه رودخانه كه از زيرشاخههاى رود بزرگ اترك است و با هزينه 5/4 ميليارد تومان احداث میشود. اينجا هم مسأله زمينهاى خوب روستایيان كه زير آب مىرود، مطرح بود؛ دلداريشان دادم و توصيه به دادن كامل حقشان نمودم. صحبت مفصلى دربارة اهميت مهار آبهاى ايران نمودم؛ آبهاى فراواني كه از اطراف خارج مىشود، به درياهاي خزر، خليج فارس و درياى عمان و يا داخل عراق مىرود و در اين منطقه هم از طريق رود اترك كه مرزى و مشترك بين ما و تركمنستان است، به خزر مىرود و سه بند كه امروز در برنامه ماست، قسمتى از اين آبها را مهار مىكند و ممكن است مورد اعتراض تركمنها قرار گيرد.
به سوى محل سد بارزو در شمال شیروان پرواز كرديم. برنامه آنجا هم شبيه برنامه مراسم قبلى بود، با اين تفاوت كه تونل انحراف آب تمام شده بود. مراسم انحراف آب براى شروع ساخت بدنه سد داشتند و براى روستایيان [روستای شیخامیر] كه جمع شده بودند، صحبت كوتاهى نمودم.
به سوى رودخانه شیریندره در شمال شرقى بجنورد پرواز كرديم. در مسير از بالاي درهاى در كوهستانهاى هممرز با تركمنستان پرواز كرديم كه قسمتى از حوزه آبريزى سد بارزو و قسمتى از حوزه آبريز سد شیریندره بود. آقاى زنگنه، [وزیر نیرو] توضيح مىداد. آب شیریندره، زيادتر از رودخانه ديگر و مزارع برنج و پنبه آنها هم بهتر بود. جمعيت در استان هم بيشتر بود و درياچه هم در محلى است كه مزرعه كمى را زير آب مىبرد. مهندسان توضيح دادند. 90 ميليون مترمکعب آب را با هزينه کم 5/3 ميليارد تومانی مهار مىكند. من هم صحبت دلگرمكننده و تشكرآميز از برنامه وسيع مهار آبها داشتم.3
سپس به كارخانه عظيم «آلومينا» در منطقه جاجرم پرواز كرديم. در راه، آقاى [مرتضی] محمدخان، وزير [امور اقتصادی و] دارايى همراه بود. حرفى براى زدن نداشتيم، چون آشنا به منطقه نبود. منطقه جاجرم، محروم و كويرى است. در محل كارخانه فرود آمديم. جمع زيادى از مردم جاجرم و گرمه اجتماع كرده بودند. در جمع آنها رفتيم و برايشان صحبت كردم. خواستهشان شهرستانشدن بخش و احداث راهآهن جاجرم تا منطقه ميانى در جاده تهران- مشهد از طريق سبزوار و وام بيشتر براى صنعت در اين منطقه محروم است كه خواستههايشان را پذيرفتم. از احساساتشان تشكر كردم و سياست محروميتزدايى دولت را توضيح دادم؛ مثل ساير مناطق محروم، خيلى پُرشورند و تشكر كردند از اينكه تحتتأثير سياستهاى محروميتزدايى دولت، منطقه رونق گرفته است. گفتند، افرادى كه در گذشته مهاجرت كرده بودند، به تدريج بر مىگردند.
سپس از فرودگاه در دست احداث بازديد كرديم. با همت بلند آقاى [حسین] محلوجى، [وزیر معادن و فلزات]، فرودگاه بزرگى با بودجه خود وزارت در دست ساخت است. سپس به معدن سنگ بوكيست رفتيم. از چند توده معدنى اكتشاف شده بازديدكرديم. مهندسان توضيح دادند. حدود بيست ميليون تُن اثبات شده و اولين معدن سنگ بوكيست كشور است.
سپس به كارخانه در دست احداث رفتيم. توضيحاتى شنيديم. خيلى عظيم است؛ مثل يك پالايشگاه بزرگ نفت است، با ظرفيت توليد 280 هزارتُن پودر آلومينا براى توليد آلومينيوم، با هزينه حدود 300 ميليون دلار. در اجتماع كاركنان، پس از استماع صحبت آقاى محلوجى، [وزیر معادن و فلزات]، برايشان با خستگى صحبت تشويقآميز نمودم و از منافع فراوان اين كار مهم توليدى، منجمله فنى، اقتصادى، محروميتزدايى، استقلال در توليد آلومينيوم، با توجه به ارزانى برق در ايران گفتم. به نظر مىرسد، اگر امروز بخواهيم چنين كارخانهاى بسازيم، هزينه ارزى خيلىكمتر است. آن روز به خاطر ارزانى ارز و ضعف صنعت، چنين قراردادى بستهاند. قرار شد كمبود ريالى را براى سرعت در تكميل جبران كنيم.
از آنجا به سوى جنگل گلستان پرواز كرديم. در راه آقاى نوربخش، [رییسکل بانک مرکزی] با من بود. اين طرف هم تا مرز استان مازندران خشك بود. در كنار جنگل فرود آمديم. روستایيان جمع شده بودند. مسئولان و علماى مازندران به استقبال آمده بودند. بلافاصله با ماشينها به سوى جنگل حركت كرديم. در راه آقایان دكتر [هادی] منافى، [رییس سازمان حفاظت محیط زیست] و [علیاصغر] گرانمايه، [استاندار مازندران] توضيح مىدادند. از آبشار جالبى بازديد كرديم. مسافران زيادى آنجا بودند. از ديدن ما خوشحال شدند و خيلى گرم گرفتند. كنار آبشار، دكتر [غلامعلی] بسكى آمد و توجيه افراطآميزى براى حفظ جنگلها داشت. سپس به محل اقامت در داخل جنگل رفتيم. ناهار و نماز و استراحت و استماع گزارش مسئولان جنگل انجام شد. پيشنهاد داشتند كه براى حفظ پارك، راه مازندران به مشهد را از درون جنگل به بيرون منتقل كنيم. در اين جهت كمى تُند فكر مىكنند.
سپس براى تماشاى آبشار «لوه»در بيرون جنگل رفتيم. مردم روستا در خيابان جمع بودند. خواستهها را گفتند. آبشار لوه خيلى زيباست. كمى توقف كرديم. با چایى و كباب پذيرايى كردند و همراهان تحت تأثير جاذبههاى توريستى محل و آبشار پيشنهادهایی دادند.
به فرودگاه كلاله رفتيم. عبور از مزارع شاداب منطقه لذتبخش است. غروب به سوى تهران پرواز كرديم. ساعت ده شب به خانه رسيديم. مهدى و فرشته و فؤاد اينجا بودند. براى شام، جگر سرخ كرده بودند. شام خورديم و با خستگى خوابيدم.
سال ۱۳۷۶
در راه اداره سرى به فاطى در بیمارستان قلب زدم؛ حال و روحیهاش خوب است. جمعى از مدیران و کارکنان مناطق آزاد آمدند. آقاى [مرتضی] الویرى، [ریـیس سـازمان منـاطق آزاد تجاری] گزارش داد و لوح سـپاس تقـدیم کـرد و مـن هـم نـشان لیاقـت بـه آقـاى [بهـروز ] بوشهرى، [رییس منطقه آزاد قشم]دادم، به خاطر حُسن اداره قشم و هـم بـه خـاطر ده سـال تحمل مردانه اسارت در عراق و درباره آثار نتایج مناطق آزاد صحبت کردم. سپس با مـدیران جلـسهاى داشـتیم. مـشکلات را طـرح کردنـد کـه بیـشتر بـه عـدم همکـارى وزرا برمیگردد.
[آقای سیدمحمدحسینی ]، نماینـده رفـسنجان آمـد و خواسـته هـایى بـراى حـوزه انتخابیـه مطرح کرد؛ منجمله ترمیم راه نوق و احداث راه رفسنجان به پا قلعه. آقایان درى و جمالى و جبارزاده و عبداللهى آمدند. با تقدیر از دوران مدیریت من از مدیریت آینده اظهار نگرانـى کردند و خواستند که براى شکل گیـرى مناسـب کابینـه و نیـز بـراى رونـق بیـشتر صـادرات کمک کنم.
عصر آقاى [محمدعلی] انصارى، [ سرپرست مؤسسه تنظیم و نشر آثـار امـام خمینـی (ره )] آمد. گزارشى از عملکرد عمران مرقد و نشر آثار امـام داد و بـراى مـسایل فکـرى اسـتمداد کرد و خواستار شرکت در جلسه اى شد که به عنوان بیت امـام در سـپاس از کارهـاى مـن مىخواهند بگیرند.
آقاى [علی] لاریجانى، [رییس سازمان صدا و سیما] آمد. براى تأسیس شبکه تلویزیون در آمریکا استمداد کرد و از وضع کابینه آینده اظهار نگرانى نمود و خواستار دخالت من شـد. ضمناً اظهارات دکتر ولایتى را که گفته، رهبرى مى خواهند در کابینه آینده حتماً بـاقى باشد را از قول رهبرى تکذیب کرد.
[آقاى حسین] کمالى، [وزیر کار و اموراجتماعی ] آمد. ضمن توضیح کارهایش از اینکه، شـنیده در کابینـه آینـده نیـست، اظهـار نـاراحتى کـرد. آقـاى [غلامرضـا] فـروزش، [وزیـر جهادسازندگی] آمد. ضمن ابراز نگرانى از شرایط آینده اداره کشور ، توصیه کرد کـه اگـر بناست خودش نباشد ، فرد مناسبى را براى جهـاد بر گزیننـد و بـراى تـأمین علوفـه بیـشتر بـه خاطر خشکسالى استمداد کرد. شب براى نصب روکش دندان ، به بیمارستان اختر رفتم.