خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
دكتر [محمدحسين] عادلى، [رييس بانك مركزي] و [ابراهيم] شيبانى، معاونش آمدند. راجع به نقدينگى و تورم و رشد توليد ناخالص ملي گزارش دادند. رشد توليد در سال 1370 را 9/9 درصد اعلام كردند. گفتند كه بيش از انتظار است. از رشد نقدينگى اظهار نگرانى كردند و خواستند كه به بانكها براى دادن اعتبارات و تسهيلات، زياد فشار نياوريم تا نقدينگى مهار شود. گفتم در حدى كه سياستهاى تعديل و بالا بردن نرخ ارزها، ريال طلب مىكنند، بايد ريال بدهيم.
دكتر [عباس] شيبانى، [نماينده تهران] آمد. كار مهمى نداشت. آقاى [جواد] اژهاى، [مشاور فرهنگي رييسجمهور] آمد. گزارش سفر مكه را داد و از عملكرد بعثه و كيفيت برگزارى حج اظهار رضايت داشت. خواست كه استعفاى آقاى [سيد محمد]خاتمى، [وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي] را نپذيريم.
هوا به شدت گرم شد. خيلى جاها قطع آب و برق داريم. آقاى [محمد محمدي] رىشهرى، [نماينده ولي فقيه و سرپرست حجاج ايراني] و همكارانش در بعثه آمدند. گزارش دادند. تشويقشان كردم و پيشنهاد دادم كه در سال آينده مقدارى از هزينه واقعى حج را بگيريم و استفاده از گوشت قربانىها را تنظيم كنيم.
عصر شوراى اقتصاد جلسه داشت. مراحل نهايى تصميمگيرى دربارة توليدات دولتى رقابتى و شناور انجام شد. آقاى [عبدالحسين] وهاجى، [وزير بازرگاني] آمد و از شايعات تغييرات كابينه اظهار نگرانى كرد كه گفتم صحت ندارد. قرار شد اعلان كنيم. شب به خانه آمدم. فاطى شام تهيه كرده بود.
سال ۱۳۷۲
با اينكه شب به خاطر تغيير شرايط زيست، راحت نخوابيده بودم، با صداى اذان صبح يكى از مأذنهاى مساجد استانبول بيدار شدم. نماز خواندم و ديگر نخوابيدم. تا ساعت هشت صبح، بيشتر به تماشاى كانالهاى مختلف تلويزيون پرداختم. تازه و جالب بود؛ معمولاً غيرآموزنده و بسيارى هم مبتذل و گمراهكننده و حاوي روح فرهنگ غرب، اما با تكنيك و سبك گيرا و پُرجاذبه.
صبحانه را با مهدى و محسن خورديم. آقايان همراه، كمكم آمدند. از هر درى سخني گفتيم. ساعت نُه صبح به يكى از سالنهاى هتل كه براى اجتماع سران قبل از جلسه رسمى در نظر گرفته شده، براى آشنايى و احوالپرسى رفتيم. همه سران با وزراى امور خارجه جمع شدند. فقط با رييسجمهور تاجيكستان و هيأت آذربايجان، آشنايى و رو در رويى قبلى نداشتيم. احوالپرسى و مذاكره كوتاهى با همه داشتم.
با آقايان [سليمان] دميرل، رييسجمهور تركيه، [نورسلطان] نظربايف، رييسجمهور قزاقستان، اسلام كريماف، رييسجمهور اُزبكستان، [صفرمراد] نيازُف، رييسجمهور تركمنستان، [عسكر] آقايوف، رييسجمهور قرقيزستان و [برهانالدين] ربانى، رييسجمهور افغانستان و [نوازشريف]، نخستوزير پاكستان و شخصيتهاى ديگر مذاكرات كوتاهى داشتيم. همچنين با نماينده [کمیسیون اقتصادی و اجتماعی آسیا و پاسیفیک=] اسكاپ، نماينده بانك توسعه اسلامى و رييس كنفرانس اسلامى احوالپرسى نموديم.
با شروع جلسه، ابتدا در ادامه اجلاس تهران، من سمت رياست را داشتم. آقاى دميرل به عنوان ميزبان خيرمقدم گفت و من به عنوان رييس صحبت كوتاهى كردم و آقاى دميرل را به عنوان رييس اجلاس پيشنهاد كردم و تصويب شد. تابلوي رياست و چكش اعلان مصوبات را به ميز آنها منتقل كردند.
تا ظهر به سخنرانىهاى قبل از دستور گذشت؛ اول آقاى دميرل، سپس من و سپس از دست راست من، به ترتيب ميزها كه به صورت دايره تنظيم شده بودند، سخنراني كردند. فقط در صحبتهاى من، به مسايل مهم جهانى و انتقاد از عملكرد ابرقدرتها و سازمان ملل و مظلوميت مسلمين جهان سوم و راههاى علاج درست، آمده بود؛ بقيه بيشتر به مسايل خاص اكو و احياناً مسايل كشورشان و.... پرداختند.
آقاي اسلام كريماف از اظهارات نخست وزير پاكستان انتقاد كرد كه معلول سوءتفاهم بود. تاجيكستان به نحوى از كمك افغانستان به مخالفانش انتقاد كرد و اشاره به ايران هم داشت. نماينده اسكاپ و رييس بانك توسعه اسلامى و رييس كنفرانس اسلامى هم صحبت كردند و اعلان آمادگى و همكارى با اكو نمودند.
تنفس داده شد. به اتاقم رفتم و نماز خواندم. متمركز كردن محل اجلاس و اقامتگاه ميهمانان در يك هتل كارخوبى است و هم صرفهجويى در وقت و امكانات است. از لحاظ امنيت هم بهتر است. خبرنگاران زيادى حضور داشتند.
بعد از تنفس، وزير امورخارجه پاكستان، گزارش و طرح عملى ارايه داد كه در اجلاس وزيران امور خارجه تصويب شده و براى تأييد سران، در دستور كار بود. من هفت پيشنهاد مشخص اجرايى دادم كه مورد توجه قرار گرفت؛ تأسيس شركت مشترك حمل و نقل مناطق آزاد و بازارچههاى مرزى، مركز تحقيقات مخابرات و... ادامه كار به ساعت يازده صبح فردا موكول شد.
بعد از ناهار و استراحت كوتاه، براى ملاقاتهاى دوجانبه با هيأتهاى ديگر آماده شديم كه بسيار فشرده و خوب و منظم و پُرمحتوا، از ساعت سه تا هفت بعد از ظهر انجام شد.
اول به اتاق آقاى دميرل رفتيم. ملاقات گرمى بود. دربارة توسعه همكارى و رفع موانع همكارى صحبت شد. قبول دارند كه عناصرى در تركيه در روابط كارشكنى مىكنند و معلوم شد از شورش كردهايشان خيلى نگراناند و به همكارى ما نياز دارند. من گفتم در موافقتنامه دو وزيركشور ايران و تركيه، توافق خوبى داشتيم ولى از طرف شما بد برخورد شد و در سفر وزير كشور ما، خيلى بد عمل كردند و ايشان را رنجاندند. قبول كرد و قرار شد ترميم شود. مسايل مربوط به شورش مردم عليه عزيز نسين - كه بخشى از كتاب آيات شيطانى را ترجمه كرده - و 37 نفر كشته شدهاند و تحركات بعدى مسلمانان و لائيكها که نگرانشان كرده است. عليه دولت جديد كه ديروز رأى اعتماد گرفته هم تظاهرات مىشود. صحبتها ناتمام ماند و قرار شد در ملاقاتهاى بعدى ادامه بدهيم.
به مقر آقاي اسلام كريماف رفتيم. از تواضع من خيلى جا خورده و متواضع شده بود. بنا بود او به مقر من بيايد، ولى شنيده بود كه من به مقر آقاي نظربايف مىروم، چون با هم رقابت دارند، خواسته بود كه من به اتاق او بروم؛ پذيرفتم. اصولاً براى سران مهم است كه چه كسى به ديدن چه كسى برود و معمولاً در چنين اجلاسهايى، دستهجمعى همه به ديدن من مىآيند، ولى اينها چون به تهران آمدهاند و هنوز من جواب سفر آنها را ندادهام، خودشان را طلبكار مىدانند. با آقاي اسلام كريماُف، بيشتر دربارة طرق ارتباطى و راه بين جادهها و رسيدن آنها به درياى آزاد و اروپا از طريق ايران و شركت آنها در ساخت راهآهن سرخس - مشهد و بررسى راهها از روى نقشه تهيه شده صحبت كرديم. مشكل همه كشورهاي آسياى ميانه، راههاى رسيدن به كشورهاى ديگر است كه بهترين آنها از طريق ايران است كه محتاج به ما هستند و اعتراف مىكنند. در همين جلسه صريحاً گفت، همه راهها به تهران ختم مىشود. نگران از حركت اسلامى در كشورش است. از من قول قطعى گرفت كه امسال به اُزبكستان بروم.
به مقر خودمان برگشتيم. [آقاى محمد نوازشريف]، نخستوزير پاكستان آمد. بيشتر صحبتها دربارة اوضاع بحران فعلى پاكستان بود. گفت بنا ندارد انتخابات زودرس مجلس را بپذيرد و گفت نگران دخالت ارتش نيست. از آقاي غلام اسحاق خان، [رييسجمهور پاكستان] سخت دلگير است و نگران اقدامات هندىها در كشمير و... است، اما گزارشها خبر از بحران بيشتر در روزهاى آينده مىدهد. به خاطر همين، براى ادامه اجلاس در استانبول نماند و به پاكستان برگشت.
هيأت افغانستان آمد. آقاى ربانى به شدت از دست [عبدالعلي] مزارى و حزب وحدت [اسلامي] كلافه است. مدعى است [گلبدين] حكمتيار، [رهبر حزب اسلامي] آماده است، [احمدخان] مسعود را به عنوان وزير دفاع بپذيرد و مىگويد ژنرال [عبدالرشيد] دوستم هم با اوست، ولى چنان به حكمتيار بىاعتماد است كه به نظر نمىرسد به همكارى جدى برسند.
آقاى نيازُف، [رييسجمهور تركمنستان] آمد. مذاكراتش با آمريكايىها را گفت و مدعى است آنها هم توافق دارند كه لوله گاز تركمنستان به اروپا از ايران عبور كند و خواهان شركت در اجرا با ايران و تركمنستان هستند و پيغام داده كه حاضرند با ايران همكارى كنند. گفتم ما با همكارى فنى و بازرگانى و اقتصادى مخالفتى نداريم ولى تا اعتماد دو طرف جلب نشود، امكان همكارىهاي بيشتر نيست. خواست موافقت كنم، اجلاس سران کشورهای حاشیه درياى خزر در عشقآباد تشكيل شود. اطلاع داد كه بعضى از سران به خاطر اعتياد دايم به الكل، نمىخواهند در ايران باشند؛ پذيرفتم. گفت بهزودى در كتابهاى درسىشان از من و ايران چيزهاى زيادى خواهند نوشت؛ به نظر مىرسد دوست صميمى ما است.
رييسجمهور قرقيزستان آمد. چون تازگى در تهران بوده، حرف زيادى نداشتيم. گفت سخت تحت تأثير روحانيت بارگاه امام رضا(ع) در مشهد قرار گرفته و از امكان سفر به مشهد خيلى تشكر داشت. دربارة حوادث جمهوری آذربايجان، تقريباً همه آنها متمايل به گروه جديدند. از جبهه خلق و شخص ايلچىبيگ، دل خوشى ندارند. او و ديگران نگران حوادث و بحران روسيهاند، ولى مدعى هستند كه تجديد امپراطورى شوروى گذشته پيش نخواهد آمد، اما روسيه آبستن بحران و تغييرات است. اصرار به سفرم به آسياى ميانه و قرقيزستان داشت.
رييسجمهور تاجيكستان آمد. اظهار اسلاميت زياد داشت و گلهمند از حزب اسلامى و مدعى تعمير مساجد و آثار دينى و تجديد حيات فارسى و اظهار خرسندى از سخنرانى امروز من و گفت، هيأت تاجيك، خیلی خوشحال بودند كه بدون مترجم از سخنرانی استفاده مىكردند. براي ايجاد آرامش در تاجيكستان و رفع مشكلات كمك خواست. با آنها گرم گرفتم و نصيحت كردم كه نسبت به مخالف، محبت و گذشت داشته باشند. توقع نداشت كه اينگونه برخورد كنيم.
به مقر رييسجمهور قزاقستان رفتيم. صحبتها در همكارى بيشتر بود و تقاضا داشت از آنها اسلحه بخريم. گفتم قرارداد با روسيه نداريم و هيأت اعزامى به آنجا نتايج خوبى نداشت. قرار شد در سفرم به قزاقستان، موضوع از نزديك بررسى شود. براى انتقال نفت از طريق ايران هم قرار شد تعجيل كنيم.
هيأت جمهوري آذربايجان آمد. [آقای رسول قلیاف]، معاون نخستوزير از اينكه در اجلاس پذيرفته شدهاند، خوشحالاند. با توجه به طرفدارى تركيه از ايلچىبيگ، مشكلاتش را گفت و از نادانى جبهه خلق و شخص ايلچىبيگ و انتقاد از سياست مخالفت آنها با ايران و اظهار اعتماد به ايران و توقع هرگونه كمك براى حل مشكلاتشان و در مقابل اين سئوال كه چرا روسيه كه با شخص حيدر علىاف و صورت حسيناف خوب است، مانع ادامه تجاوز ارامنه نمىشود، جواب درستى نداشت. خواست كه فعلاً مطالبه پول گازمان را نكنيم و بهاى گازوييلهاى ارسالى را بپردازيم. در سخنرانى اجلاس هم فقط از كمك ايران و تركيه گفت و از عدم كمك ديگران انتقاد كرد. نزديك به تمام آنها از سخنرانى من تعريف زياد داشتند. حدود غروب براى ضيافت شام به عمارت «دُلما باخچاسي» رفتيم. كاخ عظيمى است كه در زمان عثمانيها با خشك كردن دريا ساختهاند؛ دستهجمعى از قسمتهاى مختلف كاخ بازديد كرديم؛ جالب است. گفتند چهارده تُن طلا در آن بهكار رفته است. در پلهها عكس دستهجمعى گرفتيم. حدود هفتصد نفر از شخصيتهاى تركيه و سفيران شركت داشتند. به احترام ما از بسيارى از رسوم ضيافتهاى معمولى تركيه صرف نظر كرده بودند. مشروبات الكى را حذف كرده و خواننده زن دعوت نكرده بودند. زنان كمى دعوت شدند و جاى آنها را با فاصله از من قرار داده بودند و فقط برنامه موزيك و شعرخوانى كه آهنگهاى ايرانى هم داشت، اجرا مىكردند كه باعث تعجب حضار شده بود. اصولاً در آن مراسم، آقاى دميرل سعى مىكرد به من نزديك باشد، مگر در سرميز شام كه چون همسرش بىحجاب است و طرف چپ او بود، به پيشنهاد خودمان بين من و دميرل، افرادي نشاندند كه فاصله من با زن بىحجاب بيشتر باشد، اما به خاطر تعدادكم گارسون و تعدد ميهمان، فاصله غذاها خيلى زياد و خستهكننده بود.
دو ساعتى نشستيم. خسته شدم، نماز هم نخوانده بوديم. به بهانه نماز و تلفن، موافقت آقاي دميرل را گرفتم كه شخصاً ضيافت را نيمهكاره ترك كنم؛ عليرغم حضور ميهمانها، تا بيرون كاخ به بدرقه من آمد. با هيچ يك از رؤساى ديگر كه بعد از من جلسه را ترك مىكردند، چنين رفتارى نكرده بود. نماز خواندم. دكتر روحانى هم با من آمد و به دكتر ولايتى گفتم تا آخر ضيافت بماند. براى جبران كمخوابى شب قبل، زود خوابيدم.
سال ۱۳۷۳
[آقای رافائل کنل]، سفير جديد كلمبيا براى تقديم استوارنامه آمد. از فساد قاچاقچيان مواد مخدر و حمايتهاى خارجىها اظهار ناراحتى كرد. [آقای باتیا]، وزير مشاور در امور خارجه هند آمد و نامه آقاى [ناراسیما] رائو، نخست وزير در مورد تجديد دعوت من براى سفر به هند را آورد. گزارش سفر رائو به روسيه را نیز داد و گفت بعد از فروپاشى شوروى، همكارى هند و روسيه ضعيف شده و فعلاً دو كشور، مصمماند همكارى را توسعه بدهند. قرارمان اين است كه با ايران هم همكارى سه جانبه باشد. مشكل كشمير را گفت و خواستار كمك ما براى حل مشكل و اختلاف با پاكستان شد. گفتم آماده ميانجيگرى هستيم و همكارى سه جانبه را هم مىپذيريم و وقت سفر را تعيين خواهم كرد.
آقاى [سیدحسن] طاهرى خرمآبادى و آقاى توكلى آمدند و براى بنياد كمك به شيعيان پاكستان استمداد كردند. مديران وزارت نيرو و شهردارى تهران و سازمان برنامه آمدند. دربارة طرح عظيم فاضلاب تهران مذاكره شد و تصميم به اجرا گرفتيم. با گرفتن حق انشعاب، مىتواند اقتصادى و خودكفا باشد. بيش از صد ميليارد تومان هزينه دارد و همه كار توسط ايرانىها خواهد بود. قرار شد وزارت نيرو و شهردارى تهران همكارى كنند.
عصر نوبت سوم آمپول هپاتيت را تزريق كردم. در جلسه هیأت دولت، بحث استخدامهاى جديد را داشتيم. آقاى [حسن] امينيان، سفيرمان در امارات آمد و از تشديد اختلافات دربارة جزاير، اظهار نگرانى كرد.
به خانه آمدم. عفت پيش آقاى [حسین] قنبرى[قائم] رفته كه مدعى است، با دعا و نيروى معنوى معالجه مىكنند و گويا شاگرد مرحوم [سیدابوالحسن]حافظيان است. كلى از شاگردش، [هادی] پرورنده، بدگويى كرده، اشاره دستى نموده و حبه نباتى براى كسالت سرفه داده و گفته ممكن است، چند بار مراجعه نياز باشد.
خبر رسيد كه در نجف آباد اصفهان، به خاطر تبعيد آقاى[شیخ عباس] ايزدى به قم، اعتراضاتى در حال انجام است.
سال ۱۳۷۴
آقاي [عباسعلی] وكيلي، [رییس ستاد رسیدگی به امورآزادگان] آمد. گزارشكارهاي ستاد آزادگان و اقدامات اخير اقتصادي را داد و كمك بيشتر خواست. آقاي جودي، هم زنداني سابقم در زمان رژيم گذشته آمد. براي نجات پسرش كه در سپاه است و كارش به دادگاه كشيده، استمداد كرد.
آقاي [علی] لاريجاني، [رییس سازمان صدا و سیما] آمد. گزارش سفر سريلانكا و بنگلادش را داد. پيشنهادهایي براي همكاري با آنها مطرح کرد. شكايت داشت از زيادهخواهي مديريت مجلس در استفاده از صداوسيما و نيز آزارهاي آنها و [آقای عبدالعلیزاده] استاندار آذربايجان شرقی، در مورد مسأله پرسشنامه اخير [مرکز تحقیقات صداوسیما]، دربارة تُركها كه در آن صداوسيما، متهم به اهانت به تُركها شده بود.
عصر در خانه كمي با بستگان صحبت كرديم. قدسي، [خواهر عفت]، خاطرهاي از قبل از انقلاب نقل كرد كه یک بار براي ديدار من، همراه بچهها به زندان ميآمدند. يكي از دوستان- شايد آقاي [علی اصغر] مُرواريد- يك جعبه پرتقال به آنها داده بود كه براي من بياورند؛ چون نتوانستند ملاقات بگيرند، همراه بچهها، جعبه پرتقالها را به بقالي فروختهاند. در همان زمان، آن آقا رسيده و دیده و اينها شرمنده شدهاند!
سال ۱۳۷۵
پيش از ظهر، وقت به استراحت و مطالعه براى خطبههاى جمعه گذشت. براى اقامه جمعه به دانشگاه تهران رفتم. آقاى [جواد] مقصودى، [رییس ستاد برگزاری نمازجمعه تهران]، از تأثير اين گونه سفرها و روشن شدن مردم نسبت به آثار برنامههاى سازندگى گفت. عصر هم در منزل، وقت زيادى صرف نوشتن خاطرات دو روز گذشته شد كه چندين صفحه است.
ياسر و [حسین] شهاب[الدین] از مخابرات، براى تعليم نحوه استفاده از كامپيوتر و ديتا براى بهرهگيرى از شبكههاى «شارع» آمدند. آقاى [حسین] مرعشى آمد و راجع به رياست جمهورى آينده و طرحهاى جديد اجتماعى صحبت كرد. در گزارشها، نتايج انتخابات روسيه مورد توجه است كه با عدم توفيق كمونيستها، غربىها نفس راحتى مىكشند؛ گرچه مسأله كسالت آقاى [بوریس] يلتسين، [رییس جمهور روسیه]، نگرانىهايى ايجاد كرده است. آخر شب عفت و فاطى تلفن كردند و گفتند فردا عازم كانادا هستند.
سال ۱۳۷۶
آقاى [مصطفی] هاشمى طبا، [رییس سازمان تربیت بدنی] آمد و نظرم را دربـاره عملکـردش در ورزش خواسـت؛ گفـتم مثبـت اسـت. بـراى هزینـههـاى متفرقـه توسـعه ورزش کمـک خواست. ستاد [پشتیبانی برنامه] تنظیم بـازار جلـسه داشـت، بـا گـزارش هـا و تصمیمهایی؛ مجموعاً وضع قیمتها و روند صادرات و ترانزیت خوب است.
عصر در جلسه هیأت دولت، چند مصوبه بود و بررسى وضع بورس که عـادى اسـت. در گزارشها، ادامه و رسیدن اطلاعات از سفینه رهیاب در مریخ جالب است.