arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۶۰۷۷۲
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۲۳ - ۱۹ تير ۱۳۹۹

سفرنامه فرهاد مسعودی؛ دیدار از کشور شوراها (شماره ۴)؛ مردم شوروی هنوز خروشچف را دوست دارند ولی ترجیح می‌دهند که درباره وی سکوت کنند

سفرنامه فرهاد مسعودی؛ دیدار از کشور شوراها: مردم شوروی هنوز خروشچف را دوست دارند ولی ترجیح می‌دهند که درباره وی سکوت کنند. روزی که من به مناسبتی نام خروشچف و مسئله عزل او را به میان کشیدم سرانجام یکی از همراهان ما که عضو وزارت خارجه بود مهر سکوت را لب برداشت و گفت: «خروشچف مرد جالبی بود. سیاست او به حفظ و دوام صلح کمک زیاد کرد اما به هر حال او تا ابد نمی‌توانست حکومت کند. و شما باید بدانید ملت شوروی آماده نیست بار دیگر مکتب فردپرستی در این سرزمین گشوده شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

در تابستان ۱۳۴۴ محمدرضاشاه پهلوی به دعوت هیات‌رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به این کشور سفر کرد. سفر شاه ۱۳ روز به طول انجامید، از ۳۱ خرداد تا ۱۲ تیر. در این سفر فرهاد مسعودی (پسر عباس مسعودی موسس روزنامه اطلاعات) مدیر «تهران‌جرنال» و «ژورنال‌دوتهران» نیز همراه با شاه به شوروی رفت و آن‌چه را در این سفر به تماشا نشست تحت عنوان «دیدار از کشور شوراها» به قلم آورد. سفرنامه مسعودی به شوروی از سه روز پس از پایان مسافرتش به اتحاد جماهیر شوروی، سه‌شنبه ۱۵ تیر ۱۳۴۴، به مرور در روزنامه اطلاعات منتشر شد. قسمت چهارم این سفرنامه را در پی می‌خوانید:

مردی که بر روی نام استالین خط بطلان کشید و جسد او را از گوری به گور دیگر کشانید، امروز خود در بخاری از فراموشی و ابهام ناپدید گشته است.

خروشچف را، بعد از عزل او، فقط دو بار مردم دیده‌اند و آن هم هنگامی که برای شرکت در انتخابات انجمن‌های محلی به پای صندوق‌ آرا می‌رفت. در آن هنگام جمعیت کثیری دور نخست‌وزیر مقتدر شوروی را که ظرف چند ساعت از اوج قدرت به زیر کشیده شد گرفتند. گروهی سعی داشتند خروشچف را به حرف وادارند و شروع به سوالاتی از وی کردند، اما خروشچف رندانه از پاسخ به هر سوال قابل تفسیری طفره می‌رفت.

به جز سران شوروی و شاید عده‌ای بسیار معدود از آن‌ها کسی نمی‌داند خروشچف کجاست. چه می‌کند، اوقاتش چگونه می‌گذرد و درباره اوضاع روز چه می‌اندیشد.

دو روایت که بیش‌تر بر سر زبان‌هاست حکایت دارد از این‌که خروشچف یا در آپارتمانی نزدیک کاخ کرملین و یا در دهکده‌ای دوردست اقامت دارد.

به هر حال خروشچف را مثل همه کسانی که در شوروی از قدرت عزل می‌شوند باید فراموش‌شده دانست از او که روزی عکس‌هایش در و دیوار شهر مسکو را پوشانده بود، با آن خنده‌ها، خشم‌ها، شوخی‌ها، تهدیدها و کفش‌هایی که روی کرسی سازمان ملل می‌کوبید جز خاطره‌ای باقی نمانده است.

من، مکرر کوشیدم تا درباره خروشچف با همراهان خود و سایر مردم گفت‌وگو کنم احساس می‌کنم مردم شوروی هنوز خروشچف را دوست دارند ولی ترجیح می‌دهند که درباره وی سکوت کنند. روزی که من به مناسبتی نام خروشچف و مسئله عزل او را به میان کشیدم سرانجام یکی از همراهان ما که عضو وزارت خارجه بود مهر سکوت را لب برداشت و گفت: «خروشچف مرد جالبی بود. سیاست او به حفظ و دوام صلح کمک زیاد کرد اما به هر حال او تا ابد نمی‌توانست حکومت کند. و شما باید بدانید ملت شوروی آماده نیست بار دیگر مکتب فردپرستی در این سرزمین گشوده شود. نکته اساسی که منجر به عزل خروشچف گشت همین است و کبر سن یا اشتباهاتی که به او نسبت داده‌اند بهانه‌ای بیش‌تر نیست. خروشچف تدریجا به صورت یک استالین جلوه‌گر می‌شد نهایت با افکاری و روحیه‌ای دیگر.»

مع‌الوصف با تغییر خروشچف هیچ چیز در شوروی تغییر نکرده است، نه سیاست داخلی و نه سیاست خارجی و تنها اوست که از گود سیاست خارج شده تا مبادا مکتب فردپرستی یک بار دیگر رونق پیدا کند. به طوری که می‌دانیم، رهبران جدید شوروی که خود از همکاران نزدیک خروشچف و از جمله پایه‌گذاران سیاست همزیستی مسالمت‌آمیز بوده‌اند، همان سیاستی را تعقیب می‌کنند که در زمان خروشچف بنیان نهاده شد.

میکویان، صدر هیات‌رئیسه شورای عالی اتحاد شوروی، اهل ارمنستان و تنها سیاستمداری است که از زمان استالین تا به امروز در دولت‌های مختلف مصدر مشاغل حساس بوده و موقعیت خود را کماکان حفظ کرده است. با این حال پست کنونی میکویان یک پست تشریفاتی است و قدرت واقعی حکومت، میان برژنف دبیرکل حزب کمونیست و کاسیگین نخست‌وزیر شوروی تقسیم می‌شود. آن‌ها هر دو مردانی مصمم و مقتدر، جدی و تیزهوشند، اما به نظر می‌رسد که قدرت برژنف بر دیگران می‌چربد و موقعیت او در سازمان کنونی دولت محکم‌تر است. آن‌ها هیچ‌کدام اهل شوخی نیستند و ترجیح می‌دهند هنگام کار جدی و خشک و اندکی عبوس باشند. به این ترتیب شوخی‌ها و مسخرگی‌های مخصوص خروشچف نیز همراه وی از کاخ کرملین خارج شده است.

کرملین شهری است داخل شهر مسکو. این قصر که زمانی اریکه حکمرانی تزارهای روسیه بود امروز مقر دولت و اقامتگاه روسای عالی‌رتبه حزب و حکومت شوروی است.

از عمر کرملین قرن‌ها می‌گذرد و طی این مدت، هرکدام از تزارهای روس بنایی تازه بر ابنیه‌ای که اسلاف آن‌ها در این شهر کوچک بنا نهاده بودند، افزوده‌اند. بعضی از این عمارات به سبک معماری شرقی بنا شده و گنبدهای طلایی آن زیر آفتاب ملایم مسکو می‌درخشد.

قسمت‌هایی از ابنیه کرملین که در زمان تزارها جهت انجام مراسم مذهبی اختصاص یافته بود اینک به موزه تبدیل شده است و هر روز صدها نفر از مردم شوروی و توریست‌های خارجی از آن موزه‌ها و نیز از قصر باشکوه و اعجاب‌آور کرملین دیدن می‌کنند.

ساختمان‌های کرملین اغلب با دالان‌ها و راهروهای طویل به یکدیگر پیوسته‌اند. درهای عظیم و جالب از آبنوس و چوب‌های محکم روسی که در انتهای این راهروها قرار دارد بر ابهت و جلال سرسراها افزوده است.

تا وقتی که استالین زنده بود کسی حق نداشت قدم به درون کرملین بگذارد اما بعد از استالین تماشای کاخ آزاد شد و به جز دفتر کار سران کشور که در گوشه‌ای از کاخ قرار گرفته، بازدید از سایر نقاط برای همه کس آزاد است.

 

ادامه دارد...

نظرات بینندگان